محمدعلی شاهین تاریخ نگار محلی
*جناب شاهین ضمن تبریک برای انتشار جدیدترین اثرتان راویان ماربین 2، در ابتدای این گفتگو، درباره فعالیت های خود برای خوانندگان توضیح بفرمایید.
با تشکر از شما که همواره مشوق و یاور اینجانب در انتشار کتابها و ادامه کار بودهاید، فعالیتهای بنده در دوران جوانی تاسیس چندین کتابخانه در مساجد محلی، برپایی چندین نمایشگاه بزرگ کتاب از جمله در مسجد حکیم اصفهان، کتابخانه عمومی همایونشهر و برپایی نمایشگاه کاریکاتور و انتشار نشریه پیام انقلاب همراه شهید رضا موذنی، شهید دکتر محمد فقیه ایمانی، بنیانگزار استقلال صنعت داروسازی کشور، مهندس محمود حجتی وزیر پیشین جهادکشاورزی، مهندس علی شیرازی و محمد حاجحیدر و دوستان دیگر بوده است. در دور جدید از سال 1388 بر روی روزنامهنگاری، نویسندگی و کارهای فرهنگی ماندگار متمرکز بودهام. در بعد روزنامه نگاری
از بدو شروع به کار دو هفته نامه فرصت مقالات فرهنگی، میراثی، تاریخی، بهداشتی و مطالب طنز در آن انتشار و همزمان مدیریت فرصتآنلاین را با همین گرایشها برعهده داشتهام. مضاف براین که چون آنزمان شبکههای اجتماعی و فضای مجازی گستردگی فعلی را نداشت فرصت آنلاین سریعترین منبع دسترسی به اخبار شهر بود. برای نوروز 1392 متن کتابچه راهنمای گردشگری شهرستان را تهیه کردم که توسط سازمان برای نوروز 1393 چاپ شد. در سال 1393 با موافقت مدیرعامل وقت سازمان رفاهی تفریحی بنای موزه مشاهیر شهرستان درخانه مجیر گذاشته شد که با حمایت رییس سازمان و شهردار محترم در سال 1398 وسعت یافت. در بهمن 1394 تارنمای جامع دانشنامهای و خبری دانشنام خمینی شهر را پس از دو سال تحقیق و تولید محتوا راه اندازی کردم که منبع منحصر به فردی در خصوص تاریخ و پیشینه، نامیان، ابنیه، تاریخچهها و دیگر اطلاعات، منطقه ماربین میباشد، ضمن اینکه در سایت خبری، اخبار فرهنگی، اجتماعی و میراثی شهرستان منتشر میشود. در تابستان 1396 کتاب هزار سال را منتشرکردم. در نوروزهای سال 1396 و 1397 و 1398 نمایشگاهای مشاهیر را در بام سبز در قالب برنامههای نوروزی سازمان برپا کردم و در اسفند سال 1396 خانه تاریخ و فرهنگ شهرستان را باحمایت های سازمان بنا نهادم تا تحقیقات و پژوهش روی تاریخ شهر از آن پس در مکانی متمرکز شود. در آذر 1398 موزه اسناد شهرستان را درمجاورت موزه مشاهیر باحمایتهای جناب آقای سید هادی موسوی ریاست سازمان..... و با هزینه سازمان مذکور به ثمر رساندم در این مدت علاوه بر دو کتاب قبلی چهارکتاب در خصوص تاریخ شهر منتشر کردم که دو عنوان آن با سرکار خانم لیلا پیمانی مشترک است.
*شما از چه زمانی به کار بررسی تاریخ محلی علاقمند شدید و علت این علاقمندی چه بود؟
علاقه ام به تاریخ محلی و پیشینه شهر به داستانهای که مادر بزرگ و پدر و مادرم در کودکی از گذشتگان خود تعریف میکردند بر میگردد که تعدادی از آنها را در کتاب چهل پسینه نگارش کردهام. دلیل دیگر اینکه از کلاس سوم مسولیت کتابخانه دبستان به عهده من بود و پس از تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از اولین اعضای این کتابخانه بودم و همزمان عضوکتابخانه عمومی هم بودم. درکتابخانه کانون و دبیرستان با همکلاسیهایم، آقای حیدر سعیدی و مرحوم خسرو قربانزاده نشریهای دیواری بر روی مقوای مشکی با جوهر سفید تهیه میکردیم که نیاز به مطلب از جمله در خصوص پیشینه شهر داشت که البته منبعی برای آن نبود و اگر بود بسیار محدود و ناقص بود. همان روزها متوجه نیاز به چنین منابعی برای شهروندان شدم. دلیل بعدی معلمین خوبی چون مرحوم استاد جمشید مظاهری و آقای جندقیان و مختاری بود که ما را وادار به کتابخوانی و دادن کنفرانس از روی کتابهای تاریخ و نوشتن انشا در خصوص محیط و شهر خود میکردند.
*روش شما در جمع آوری و مستندنگاری چیست و چه الگوی پژوهشی مورد توجه شما بوده است؟
استفاده از مصاحبهها، روایتهای راویان، اسناد موجود، اخبار روزنامهها، نامهها، سفرنامهها، زندگی نامهها، خود نوشتهها، اشعار شاعران گذشته، ضربالمثلها و داستانهای محلی، مکاتبات و کتابها، حتی اگر در حد یک خط اطلاعاتی از منطقه داشته باشد و در نهایت تطبیق آنها با همدیگر و راستی آزمایی آنها به لحاظ تاریخ و موضوع، منابع بنده بوده و استخراج مطالب و دسته بندی موضوعی آنها وبردن در کتابهای مشخص شده روش کار من میباشد.
از آنجا که تمرکزم روی تاریخ منطقه ماربین به دلیل مغفول ماندن آن است و از طرفی مخاطب مطالب وسیع و از مردم عادی تا پژوشگران را در بر میگیرد، همه شاخه ها و روشهایتاریخ نگاری مد نظر اینجانب بوده است. به همین دلیل، کتابهایی که نگارش کردهام یا در دست تالیف است شامل کتابهای مرجع، تاریخ شفاهی، داستان نگاری و فرهنگ و اطلس میباشد.
واضح است که کتابهایی مهم و پرآوازهای با سبکهای ذکر شده در تاریخ جهان و کشور و شهرهای دیگر وجود دارد که به تعدادی از آنها مراجعه کرده و نکاتی از آنها برداشت کردهام، اما در نهایت آنچه انتخاب کردهام با نظر خودم بوده و همین رویه را در سایت دانشنام نیز داشته ام.
*اصولا تدوین تاریخ محلی با دیگر الگوهای تاریخنویسی چه تفاوتی دارد؟
به لحاظ روشهای کار و چهار چوب کلی، تدوین تاریخ محلی با دیگر الگوهای تاریخ نویسی تفاوت چندانی ندارد ولی کمی کار سختتر است چون با موانعی رو در رو است.
چه موانعی میشود توضیح بدهید؟
بله به تجربه متوجه موانع متعددی در راه تاریخ نگاری محلی شدهام که سعی میشود به تعدادی ازآنها اشاره شود. خوب تاریخ نگاری رسمی و درباری و شاهان که تکلیفش روشن است، نگارش تاریخ شهرهای بزرگ و پایتختها هم که از پشتوانه مالی و اطلاعاتی و اسنادی و پژوهشی خوبی بر خوردارند. اما نوبت به شهرهای کوچک مانند شهر ما که میرسد، اشکالات یکی پس از دیگری رخ مینماید اولین مانع درونی و نوعی اعتماد به نفس نداشتن است که مثلا مورچه چیه که کله پاچه اش باشه، فوقش خیلی تلاش کنی یک کتاب جمع و جور در خصوص شهر بنویسی که آنهم برای خیلی از افراد بخصوص اگر خمینیشهری نباشند و یا خود باخته، ارزش نگاه کردن ندارد. مشکل بعدی نبود پژوهشگری است که حاضر باشد وقتش را روی چنین شهرهای بگذارد، میرود یک شهر بزرگ و کلی او را تحویل میگیرند و بهبه و چه و چه میگویند، مگر اینکه عاشق شهر و مردمش باشد و به کاری که میکند ایمان داشته باشد. مانع ب سوم مسولین محلی هستند که شاید اصلا ضرورتی برای اینکار حس نکنند و در برنامههای خود جایگاهی برای آن درنظر نگرفته باشند. چهارم کمبود منابع و اطلاعات و اسناد است که به همان دلایل که ذکر شد کسی برای حفظ آنها ارزشی قائل نبوده است. پنجم اقتصادی نبودن تولید اینگونه آثار برای نویسنده و ناشر است. ششم تنگ نظری، نگاه محلی، شخصی، رقابتی و مدیریتی به اینگونه آثار است تا نگاه علمی به آنها. هفتم موضع گیری در مقابل پدیده های نو و نا آشنا بودن جامعه و مدیران با اینگونه فعالیتها که نتیجه آن کندی روند کار محقق میباشد.
*در تاریخ نگاری پای بندی به اسناد و واقعیت نگاری از اهمیت ویژهای برخوردار است توجه شما به این اصل چگونه بوده است؟
در بین برخی مردم شهر نقلهایی در خصوص منطقه رد و بدل میشود که بیشتر شنیداری است و از روی مطالعه و رجوع به منابع و اسناد، نیست. یکی از انگیزههای ورود من به این وادی انتشار مطالب مستند بوده و میباشد. معتقدم آنقدر برگهای زرین در تاریخ منطقه موجود است که نیازی به داستان سرای و بزرگ گویی نیست. به همین دلیل مطالبی را انتشار میدهم که سندی از آن در دست باشد.
*تا کنون 6 اثر در خصوص پیشینه خمینی شهر منتشر کردید که برخی از آن آثار وقایع نگاری و بخشی تاریخ شفاهی است، درباره این آثار توضیح بفرمایید.
بله به غیراز مقالاتی که درنشریات منتشرکردهام همانطور که فرمودید 6 کتاب در خصوص تاریخ و پیشینه شهر انتشاردادهام که همه آنها بر اساس نیاز سنجیهایی بوده که انجام دادهام. کتاب اول، متن کتاب راهنمای گردشگری خمینی شهر است که در سال اولی که سازمان رفاهی تفریحی سابق شهرداری و سازمان فرهنگی،اجتماعی ورزشی، فعلی در شهر شکل گرفت برای معرفی شهر به گردشگران و اهالی نگارش یافت. انگیزه این بود که متوجه شدم متنی همه ساله برای ایام نوروز چاپ میشود که اصل آن در سال 1338 نگارش یافته بود و به هیچ وجه چهره واقعی شهر را به خواننده معرفی نمیکرد. این کتابچه چندسال پشت سرهم به روز و توسط سازمان برای ایام نوروز چاپ و در اختیار مردم و مسافران قرار میگرفت. کتاب دوم هزارسال خمینیشهر است، در این کتاب سعی شده رخدادهای منطقه ماربین و سده و همایونشهر و خمینی شهر بر حسب تاریخ ثبت شود.
کتاب سوم راویان ماربین جلد 1 میباشد که 23 گفتگو در آن چاپ شده و بخشهایی مهمی از تاریخ منطقه را در قرن گذشته پوشش میدهد. کتاب چهارم، چهل پسینه است که چهل نا داستان با استفاده از رخدادهای قدیمی و سبک زندگی گذشتگان میباشد. کتاب پنجم نامها و نشانه ها نام دارد که به بهانه ریشه یابی اسامی مناطق و محلات و آبادیهای ماربین، گریزی به پیشینه آنها زده و در هفت فصل با عناوین از مهربین تا ماربین، آبادیهای ماربین، سده، همایونشهر، شهرستان خمینی شهر، خمینی شهر و شهرتها و نامهای خانوادگی در384 صفحه و چندین نمایه به چاپ رسیده است. کتاب ششم راویان ماربین جلد دو نام دارد که تحولات سده تا تبدیل آن به بخش را از زبان راویان و اسناد آورده است.
*بخشی از رویکرد تاریخ محلی به مردم شناسی مرتبط میشود شما چه ویژگیهایی را از نظر مردم شناسی برای مردم خمینی شهر بر میشمارید؟
برپایه اسنادی که تاکنون به آن دست یافتهام، و واقیتهای امروز جامعه، دینداری، دشمن ستیزی و دفاع از آب و خاک، حقطلبی، کارآفرینی، نوع دوستی، شرکت در امور اجتماعی و خیریه و هنرمندی و هنر دوستی از خصایص بارز مردم منطقه است. اگر بخواهم مثال بزنم مثلا در سال 1313 حکمران اصفهان برای حل مشکلات سده که زدن خیابان و برق و بیمارستان بوده به سده میآید، اما در پایان سیصد تومان اعانه برای امور خیر در اصفهان از مردم جمعآوری میکند و یا در سال 1322 در نهایت با کمکهای خیرین بیمارستان سده( شهید اشرفی فعلی) تکمیل میشود.
*در بررسی تاریخ منطقه نقاط قوت و ضعف تاریخی را چه میدانید؟
همان عناوینی که در سوال قبل به عنوان ویژگیهایی مردم منطقه برشمردم، در مقاطع مختلف موجبات شکل گیری نقاط قوت و ضعف در تاریخ شهر شده است.
مثلا ظلم ستیزی و عدالتخواهی سبب مقاومت در مقابل حمله افغان، پیوستن به قشون فداییان در جریان مشروطه، مقابله با تغییرات دستوری دوران رضا شاه، مثل کشف حجاب، متحدالشکل شدن البسه، ممانعت از عزاداری گردیده، و از نهضت ملی دفاع و در مقابل دیکتاتوری شاهنشاهی ایستادگی کرده وحضور وسیع در دفاع مقدس را سبب شده است. در عین حال استفاده نابجا از آن گاه سبب هنجار شکنی و قانونگریزی خرد و کلان گردیده است. همچنین نوع دوستی در تنگناهای تاریخی مانند قحطی و خشک سالی و آخرین آنها کرونا به داد نیازمندان رسیده است. بنابر این استفاده درست از این خصوصیات نقاط قوت تاریخ منطقه را شکل میداده و برعکس استفاده نادرست و مغرضانه و هدایت شده مقاطع تاریک و واماندگی را در تاریخ شهر تولید میکردهاست. با نگاه دیگر هرگاه گروههای تاثیر گذار مانند سیاسیون، اصحاب فرهنگی، مدیران، روحانیون و کارآفرینان همدل و هم جهت بودهاند. آن زمان نقطه قوت تاریخی شکل می گرفته وتحولات بزرگی در شهر ایجاد میکرده است و هرگاه محلیگرایی، تفرقههای سیاسی و حزبی، تهمت زنی، قشریگری و حاشیهسازی رایج میشده، همانجا نقطه ضعف در تاریخ شهر بوده و موجبات رکود، عقب ماندگی، فرارسرمایههای مادی و فکری، افزایش فقر و ضعف عمران و آبادی را در شهر فراهم میکردهاست. اسناد و شواهد تاریخی زیادی برای اثبات این نظر در تاریخ شهر وجود دارد که نیاز به مطلب مستقلی برای بیان آنها میباشد.
•به نظر شما نقاط عطف تاریخ خمینی شهر چه دورههایی بوده است و اصولا اسناد تاریخی درباره شهر و مردم شهر تا چه اندازه موجود است؟
نقاط عطف که میفرمایید را میشود به زیر شاخههای چندی تقسیم کرد، مثلا فرهنگی، اقتصادی، مقاومتی، عمرانی، سیاسی، جغرافیایی و غیره که طبیعی است نقطه عطف برای هر کدام جدا بوده گرچه بر دیگر بخشها هر نقطه عطفی اثر گذار میباشد. مثلا تحول اقتصادی تحول عمرانی فرهنگی را به دنبال داشته است و تحول عمرانی زمینههای تحولات فرهنگی اجتماعی را فراهم میساخته است ولی کوتاه میتوان به مقاومت سدهیها در مقابل محمود افغان، تاسیس مدارس نوین در شهر، تاسیس بلدیه سده، تبدیل دهستان ماربین به بخش، تشکیل مدارس دخترانه، مستقل شدن حوزه انتخاباتی ماربین، ورود گسترده مردم منطقه به صنایع سنگ و شکل گیری مشاغل وابسته، تاسیس دانشگاه صنعتی، تشکیل کانونهای مبارزاتی در مقابل رژیم شاه، مهاجرت به منطقه و شکل گیری محلات جدید، انتخابات بعد انقلاب و حضور گسترده مردم در آن به ویژه زنان و پر رنگ شدن نقش آنان در جامعه، تشکیل شهرستان خمینیشهر، دفاع مقدس، تاسیس پی در پی مراکز علمی در شهر، کنگره شعر میلاد، تشکیل شورای اول و افتادن زمام امور شهر به دست مردم و به دنبال آن انتخاب شهرداران بومی وتحول در عمران منطقه، ظهور نشریات محلی، تاسیس نهاد فرهنگی شهرداری یعنی سازمان فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و توجه به میراث و امر گردشگری و درآخر رویکرد وسیع مردم به فضاهای مجازی را می توان نام برد.
• در انجام کار تحقیقی شما چه اشخاص یا نهادهای حمایت کردهاند؟
خانه تاریخ و فرهنگ شهرستان در خانه مجیر واقع است و شهرداری و نهاد فرهنگی آن همواره مساعدتهایی داشتهاند و در واقع از حدود ده سال پیش نوعی همکاری متقابل وجود داشته است. نویسندگان و خبرنگاران و عکاسان دوهفته نامه فرصت، گنگره شهدای شهرستان خمینی شهر، فرهنگسرای بعثت و هیئت مدیره آن، هقته نامه وزین صبح اندیشه، شهروندان بزرگوار ازجمله،آقایان نجفی، خانی، محمدی، امینی، بمانیان ،گلکار و مرحوم کرامتالله عمادی در مقاطع مختلف از فعالیتهای اینجانب حمایت کرده و اسناد و عکسهایی در اختیارم گذاشته اند. از آثار و دست نوشته های آقایان عرب، رسول صرامی، اکبر آذربایجانی و سید باقر میردامادی نیز بهره فراوان برده ام.
*چشم انداز آینده شما برای این نوع فعالیت ها چیست و چه برنامه ای دارید؟
کارهایی که انجام میدهم مهندسی شده و برنامه ریزی شده است و روزانه گاه تا 8 ساعت برای آن وقت میگذارم. این کارها به سه دسته عمده تحقیق و پژوهش و آماده سازی اطلاعات و دستهبندی آنها و نگارش کتابها و کارهای فرهنگی تقسیم میشود. دو دسته اول در دست خودم می باشد و دسته سوم یعنیکارهای فرهنگی به اشخاص و نهادهای دیگر هم بستگی دارد. در دو بخش اول کتابها را که تا20 عنوان مشخص کردهام انشاءاله نگارش میکنم. همین حالا یکی از آنها راویان 3 در انتظار مجوز و رخدادها جلد یک و از زبان اسناد جلد 1 در انتظار صفحه آرایی و راویان چهار و سرزمین مهر درحال تکمیل شدن و فرهنگ نامیان درحال بازخوانی میباشد. اما درخصوص کارهای فرهنگی امیدوارم موزه مشاهیر و اسناد و مطبخ همچنان پربارتر شود و موزه عکس و دست آفریدههای سنگی ایجاد و تارنمای جامع دانشنام به روز و امکاناتی به آن اصافه شود. و گوشه و کنار موزه مشاهیر به سردیسهای از تعدادی از مشاهیر شهرمان مزین شود.
*معمولا برای معرفی شهرها، مسئولین مکتوبات در خصوص آن شهر را تهیه و ترویج میکنند و همه نهادها بعنوان هدایای فرهنگی از آن حمایت میکنند در این شهر تا چه حد از این رویکرد استقبال شده است؟
انتظار و روال این است که هم نهادها و ادارات و هم فرهنگ دوستان و خیرین از این حرکتها حمایت کنند. در واقع نگارش کتابهای تاریخ شهر و تاسیس و اداره سایت جامع مرجع برای شهر کار آنها میباشد، نه یک فرد و یا سمن محدود. البته بنده با تشویق اهالی فرهنگ کار خودم را انجام میدهم و از کسی گلهای ندارم. اما در پاسخ سوال شما نهاد کتابخانهها پس از یک سال نامهنگاری مجوز خرید 20 جلد کتاب هزار سال را اخذ کرد. با این شراط در نهایت از هرکدام از عناوین انتشاری 50 جلد به آنها هدیه شد. البته در مقطعی کتابخانه ملی مجوز خرید 182 جلد کتاب هزارسال را به عنوان کتاب مرجع برای کتابخانههای عمومی کشور صادر کرد که در عمل خریداری نشد. در این میان براساس برنامه حمایتی که سازمان فرهنگی، اجتماعی، ورزشی از نویسندگان شهر دارد تا کنون تعدادی از کتابهای اینجانب را خریداری و به عنوان جایزه به مخاطبین برنامههای خود داده و یا به اشخاصی هدیه کرده است. بهرحال آنچه برای من مهم است در دسترس بودن این آثار برای مردم منطقه و پژوهشگران کشور است. به همین دلیل مایلم راه حلی برای رسیدن آنها به کتابخانههای کل شهر چه عمومی و چه مدارس و دانشگاه ها و حوزهها و نیز کتابخانههای اصفهان و شهرهای همجوار و بعضی کتابخانههای بزرگ کشور پیدا شود.
*در پایان اگر مطلبی هست که مفید جامعه و جوانان است بفرمایید.
تجربه به من ثابت کرده است که کار در شهرهایی مانند دیار عزیز خودمان، احتیاج به رعایت ظرافتهای دارد. در مجموع باید عاشقانه و صبورانه و به دور از جار و جنجال و برای اهداف مقدس و معنوی باشد. نیاز سنجی درستی انجام شده و هدف انتخابی نیاز ردیف اول باشد، به حساسیتها توجه شود و از حاشیه پردازیها به دور باشد. ضمن اینکه نگاه تاریخی و جامعه شناسی و مردم شناسی چاشنی آن باشد و البته برنامه ریزی شده و همراه مطالعه و گسترش اطلاعات و گذاشتن وقت کافی باشد. آرزویم گسترش سواد عموی مردم، آشنایی آنها به خصوص نسل جوان با پیشینه شهر و نامیان آن، کتابخوانی و اندیشه و فکر وخرد ورزی، ارتقای سطح فرهنگ جامعه و افزایش محافل فرهنگی از جمله بهره بردن از گنجینه های گرانسنگ فرهنگی، ادبی و تاریخی کشور عزیزمان میباشد.