سه شنبه, 18 ارديبهشت 1403 Tuesday 7 May 2024 00:00


مصاحبه دو هفته نامه فرصت با علیرضایی نعمت الله نماینده دور ششم مجلس شورای اسلامی شهرستان خمینی شهر
مهندس علیرضایی كه اينك عضو هيئت مديره و معاون پشتيباني يكي از شركتهاي تابعه وزارت نفت است، در سالهای 82 -78 به عنوان نماینده مردم خمینی شهر در دوره ششم مجلس شورای اسلامی حضور داشت.
وظیفه اصلی نماینده همان قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون است. البته نماینده، به لحاظ جایگاهی که دارد برخی مسائل را راحتتر می تواند پیگیری کند ولی در یک تعریف کلی هم باید به خواست عمومی مردم توجه کرد و هم پیگیر قانونگذاری بود.
وی در تحلیل انتظارات مردم خمینی شهر از نماینده گفت: انتظارات مردم فراتر از وظایف نماینده است. مردم انتظار دارند نماینده کلیه مسائل و مشکلات شهرشان را پیگیری کند. دلیلش هم این است که چون از مردم رأی گرفته، مردم احساس قرابت بیشتری به او می کنند تا به ارگانهای دیگر، خود من روزهای پنجشنبه و جمعه که خمینی شهر بودم از صبح تا آخر شب مراجعه کننده داشتم و بالای 90 درصد مراجعهکنندگان برای مشکلات شخصیشان می آمدند نه مسائل عمومی، یعنی خیلی کم می شد که یک مراجعه کننده بگوید چرا در شهر ترافیک هست؟ چرا بیمارستان کم است؟ و... بیشتر برای وام و اشتغال و غیره می آمدند که نماینده هم توان حل همه این مشکلات را ندارد. متأسفانه این نوع مراجعات به نماینده در کل کشور نهادینه شده و مختص خمینی شهر نیست. مخصوصاً نمایندگانی که از مناطق عشایری هستند انتظارات مردم از آنها خیلی بیشتر است. یادم می آید در جلسات خصوصی، نمایندگان مناطق عشایرنشین با یک حالت خاصی می گفتند که خیلی خسته شدهاند. اینجا هم تقریباً اغلب مراجعهکنندگان، آدمهای محروم و گرفتار هستند و شما هم احساس مسؤولیت می کنید. ما هم موظف هستیم پیگیر باشیم.
نماینده اسبق خمینی شهر در پاسخ به این سوال که « لابیگری چقدر در مجلس نقش دارد؟ و خوب است یا بد؟» گفت: لابی در مجلس، خیلی زیاد است. لابی هم می تواند خوب باشد هم بد. بدون لابی خیلی از مسائل را نمیتوانید حل کنید. فرض کنید یک طرح در ذهن شما هست، باید این را با برخی از نمایندگان مربوط در میان بگذارید و در واقع مشورت و یارگیری کنید. حالا ممکن است یک نفر در مجلس، در جهت یک کار منفی یارگیری کند؛ مثلاً اهدافی پشت پرده داشته باشند و یا دنبال منافع حزبی یا گروهی باشد ولی به بهانه عدم کارآمدی یک وزیر، او را استیضاح کند. برخی هم نه! واقعاً به خاطر عدم کارایی یک وزیر، او را استیضاح میکنند.
علیرضایی در پاسخ به این سوال که «چطور میشود برخی اوقات 50 نماینده طرح استیضاح یک وزیر را امضا می کنند و فردایش پس میگیرند؟!» تاکید کرد: علتهای مختلف و متعددی دارد. گاهی برخی از نمایندگان برای حل برخی از مسائل شهریشان به تنهایی حریف نمی شوند مشکل را حل کنند. مثلاً خود من پیگیر مسائل بهداشت و درمانگاههای شهرستان بودم. آن موقع دکتر پزشکیان وزیر بود. در خمینی شهر چهار شبکه بهداشت کلنگ خورده و رها شده بود. من هرچه این چهار مرکز بهداشت را پیگیری می کردم می گفتند امکانات نداریم. ما به این نتیجه رسیدیم که چارهای نداریم جز استیضاح وزیر. قبول دارم که حق نبود ولی تاکتیکی بود که باید پیگیری می کردم. از 10 نفر از دوستان که به هر دلیلی از آقای پزشکیان ناراضی بودند، امضا گرفتم و از همان ابتدا هم شرط کردم که استیضاح را پس نگیرند؛ چون برخی نمایندهها با توجیهاتی امضا می کنند و وقتی وزیر یا رئیس مجلس با آنها صحبت می کند کوتاه می آیند و امضا را پس می گیرند. به هر حال استیضاح را فرستادیم هیأت رئیسه، نائب رئیس مجلس به من زنگ زد و گفت ما با چند نفر صحبت کردیم و شما استیضاح را پس بگیرید. من گفتم قبول نمی کنم. سرانجام قرار شد با وزیر صحبت کنیم و اگر به نتیجه رسیدیم استیضاح را پس بگیرم. جلسه با حضور آقای وزیر برگزار شد. من و بقیه افراد هم خواسته هایمان را مطرح کردیم. من گفتم اگر ظرف 6 ماه این 4 مرکز درمانی را تکمی ل کنید من استیضاح را پس می گیرم. وزیر قول داد و من هم استیضاح را پس گرفتم، و به قولش هم عمل کرد. لذا استیضاح یک حالت دوگانهای دارد. استیضاح جنبههای منفی هم دارد. نفی نمی کنم برخی اوقات استیضاحها با نیات شخصی انجام می شود. مثلاً در زمان ما یکی از نمایندگان آذربایجان، وزیر نفت وقت را مورد سوال قرار داد، علت اصلیاش هم آن بود که از وزیر خواسته بود رئیس فلان جا را عوض کند که وزیر اجرا نکرده بود. دلیل اصلی سوال همین بود ولی آن نماینده در کمسیون مربوطه، نیتش را در قالب یک مسائل دیگر مطرح می کرد که البته ما هم نپذیرفتیم.
وی در پاسخ به این سئوال که یک نماینده در برابر وزرا و بقیه اعضای هیات دولت چه جایگاه و وزنی دارد گفت: وزرا و معاونانشان به نمایندگان متفاوت نگاه می کنند که به سواد، اهتمام و تعهد آن نماینده بستگی دارد. نماینده باید جایگاه داشته باشد تا در پیگیریهایش موفق شود، وزرا، رییس جمهور و معاونانشان، یک به یک نمایندگان را به خوبی می شناسند و روحیات و جایگاه هر کدام را می دانند.
مهندس علیرضایی در پاسخ به این سوال که «چرا غالباً جلسات مجلس با حداقل نصاب تشکیل می شود؟» گفت: غیبت برخی از نمایندگان طبیعی است چرا که آنها هم مثل سایر کارمندان، حق مرخصی دارند یا در مأموریت هستند. ولی در کل به هیأت رئیسه مجلس و تعهد خود نمایندگان بستگی دارد. در همه دورانها هم همینطور است. خود ما در مجلس ششم این موضوع را بررسی کردیم و دیدیم که با احتساب مأموریتها و مرخصیها، در هر جلسه باید 210 نفر حاضر باشند که نیستند. برخی نمایندگان هم که همیشه دیر میآمدند یا در کمسیونها شرکت نمی کردند. ما نمایندهای داشتیم که دو ماه در کمسیون غایب بود (هر کمسیون معمولاً هفتهای دو جلسه دارد.) البته برخی از نمایندگان ادعا می کنند که در ادارات مختلف، پیگیر مسائل مردم هستند در حالیکه اگر هم اینگونه باشد، غیبتشان موجه نیست چرا که هر کمیسیونی، تعداد زیادی دستور کار دارد که باید بررسی و کارشناسی شود.
وی در مورد میزان اختیارات یک نماینده گفت: نماینده، هم هیچ اختیاری ندارد و هم همه اختیاری دارد. چون از طرف مردم انتخاب شده همه نوع اختیاری دارد و می تواند یقهی هر مسؤولی را بگیرد. کما اینکه همه مردم هم می توانند یقهی نماینده را بگیرند و بپرسند چرا فلان کار انجام نشد و چرا شد؟ اختیارات نماینده بسیار وسیع است. از طرف دیگر نماینده هیچ اختیار مستقیمی ندارد که کاری را انجام بدهد. در واقع نماینده اختیار و توانش را از توان مسؤولان کشوری می گیرد وگرنه خودش به خودی خود توانی ندارد. درصدی از مردم فکر می کنند که نماینده می تواند خیلی کارها انجام دهد، در حالیکه اینطور نیست.
وی در پاسخ به این سوال که آیا نمایندگان، حقوق مادام العمر می گیرند گفت: به هیچ وجه اینطور نیست. وقتی یک نماینده انتخاب می شود اگر حقوقبگیر دولت باشد می تواند رابطه مالیاش را با ادارهاش قطع کند و در این چهار سال از مجلس حقوق بگیرد و یا اینکه از آن اداره حکم ماموریت بگیرد و چهار سال مامور به مجلس شود. در این حالت نماینده حقوق مجلس را نمیگیرد و تنها از همان اداره حقوق میگیرد. یک بار یکی از نمایندگان سابق یکی از شهرهای استان به من میگفت یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که چون دو دوره در مجلس بودیم مردم فکر میکنند به ما حقوق بازنشستگی میدهند. در مورد من هم همین تصور بود. حالا نمیدانم از کجا این ذهنیت به وجود آمده است.
وی ادامه داد: به طور کلی نیازهای جامعه متعدد است و اگر از مردم سؤال کنید، هزاران مشکل را مطرح میکنند؛ مثل اعتیاد، ترافیک، بیکاری، بهداشت و ... ما اگر فقط این کلیات را تکرار کنیم هیچ وقت به جایی نمیرسیم. باید مسائل را ریز كرده و بررسی کنیم که از کجا باید شروع کرد. درست مثل کسی که میخواهد معدن احداث کند، باید از یک راهی به معدن راه پیدا کند. یک سری از مشکلات ما کشوری است مثل بیکاری و اعتیاد. اینکه یک نماینده بخواهد برای اینها وقت بگذارد، آب در هاون کوبیدن است. اگر بیکاری در یک شهر هم حل شود، سرریز بیکاران شهرهای اطراف وارد این شهر میشوند. لذا نماینده می تواند برای حل آن، کمکهایی بکند ولی با هر گرایشی باشد نمیتواند این مشکلات را حل کند. مشکلاتی هم هست که منطقهای است که دو دسته هستند: اول ایده آلهاست مثلاً هر مسؤولی با هرگرایش سیاسی دوست دارد که مشکلات بهداشت، اتوبوسرانی، جاده و ... را حل کند. اینها را باید با امکاناتش دید که حل شدنی است یا نه؛ مسأله دوم معضلات روزمره مردم است و گرفتاریهایی که باید در جهت حل آن قدم برداشت. مثلاً ترافیک شهر ما هیچ ربطی به ترافیک کشور ندارد. مشکل ترافیک هم فقط وقت افراد را هدر نمیدهد و دهها تبعات دیگر دارد مثلاً بنزین بیشتری مصرف میشود، تصادفات ایجاد میشود. جرح و مرگ و میر دارد و به تبع آن بیمارستان و پزشک ما درگیر میشود. از طرف دیگر مشکلات بهداشتي روانی ایجاد میکند، آلودگی صوتی و زیست محیطی به همراه دارد، عصبانیت ایجاد میکند، عصبانیت‌ها، تأثیراتش را در خانواده وارد میکند و .... و همینطور که جلو بروی میبینی مجموعه زیادی از افراد به خاطر همین ترافیک درگیر خواهند شد. لذا باید حتیالامکان این مشکلات را حل کرد. من قبل از انتخابات، این مسائل را دستهبندی کردم و بررسی کردم که از کجا باید شروع کنم. زیرساختهای شهر مثل آب، برق، گاز، اتوبوسرانی، جاده و ... جزو نیازهای مردم است که باید در مورد اینها اطلاع میداشتم و نقاط ضعف و قوتش را بدانیم تا حل کنیم. مثلاً یکی از مشکلات شهر ما، مشکل شبکه برق بود. ما در جاههای مختلف شهر نمونه گیری کردیم و متوجه شدیم به علت فرسودگی شبکه، میزان برق شهر 150 تا 180 ولت بیشتر نیست و 220 ولت کامل وارد شبکه برق شهرستان نمیشود. همین باعث میشد بسیاری از دستگاههای برقی، نیمسوز شود. آن زمان با پیگیریهای زیاد، از طریق وزارتخانه توانستیم این موضوع را حل کنیم که شرح آن، مفصل است.
علیرضایی به موضوع بیمارستان منظریه هم پرداخت و گفت: بیمارستان منظریه هم که جای خودش را داشت. من هرچه پیگیر اینها بودم، جواب نمیگرفتم. بررسی کردم دیدم شهرهایی که از این بیمارستانهای رها شده دارند زیاد است. آن زمان، استانداری توافق کرده بود که اصلاً خمینی شهر نیاز به این بیمارستان ندارد و ابلاغ کرده بودند که زمین آن را بدهند به یکی از ادارات. من رفتم پیش وزیر و اعتراض کردم. جالب بود که به وزیر گزارش داده بودند که اینها دو تا بیمارستان ساعی و اشرفی دارند که نصف تختهایش خالی است! من جواب دادم که اگر من جای رئیس این بیمارستانها بودم همه تخت ها را خالی میکردم چون هر لحظه ممکن است سقف روی سر مردم بریزد. به هرحال بیمارستان را از حالت واگذاری برگرداندند و قرار شد در سال 84 بودجه بیمارستان داده شود که من دیگر در جریان آن نیستم که پول را دادند یا نه؟ متأسفانه در کشور ما این طور است که اگر کاری را پیگیری نکنی، به دلیل تعدد نیازها، ممکن است آن کار فراموش شود. لذا موقعی که نمایندگی را تحویل دادم، از نماینده بعدی خواستم تا در یک جلسه رسمی، کارهایی که پیگیری کردم و تا جایی رسیده را به ایشان بگویم تا ادامه بدهد.
علیرضایی ادامه داد: همدلی مسؤولان شهرستان بسیار مهم است، اگر فرماندار و نماینده و شورا و شهردار با هم همدل باشند، بسیاری از مشکلات شهر قابل حل خواهد بود ولی اگر همدل نباشند، هیچکدام کارآیی لازم را نخواهند داشت. از طرف دیگر ارتباط نمایندگان با سایر نمایندگان و مسؤولان دولتی بسیار مهم است. اگر ارتباط خوب با هیأت دولت و وزرا نباشد نمیشود بسیاری از اقدامات را انجام داد.
وی در پاسخ به این سوال که مشکلات خمینی شهر و راه حل آن را چگونه تحلیل میکنید؟ گفت: خمینی شهر از متراکمترین شهرهای کشور است. دلیلش هم عوامل متعددی است مثل نزدیکی به اصفهان، آب و هوا، اشتغال و .... هر کدام از اینها هم مؤلفههای مختلفی دارد. به همین دلیل من معتقد بوده و هستم که باید طرح جامع خمینی شهر کاملاً اجرا شود؛ چه در قالب اصفهان بزرگ و چه مستقلاً. ما نمیتوانیم برای مشکل ترافیک شهرستان، طرح زوج و فرد یا غیره بگذاریم. اینها مشکل را اساسی حل نمیکند. چرا که مردم حق دارند ماشین داشته باشند و حق دارند زندگیشان را خودشان مدیریت کنند. این ما هستیم که باید راهش را پیدا کنیم. برای حل موضوع نباید صورت مسأله را پاک کنیم. اینها به صورت مقطعی خوب است ولی در درازمدت جواب نمیدهد. الان در فرانسه با یک چهارم مساحت کشور ما، حدود 7-6 برابر ما خودرو وجود دارد ولی شما در آنجا ترافیک عمدهای نمیبینید. علتش هم آن است که آنها زیرساختهایشان را آماده کردند: قطار و مترو و تراموا، فرهنگ سازی و ... همه را انجام دادند. در این شهر اگر باید خیابانی اجرا شود، باید اجرا شود. الان اگر این خیابانهای اطراف شهر اجرا نشده بود، شما ببینید چه ترافیکی در این شهر بود. خب باید دنبال این بود که سایر خیابانها را هم اجرا کرد.، باید جادههای کناری شهر و غیره را اجرایی کرد تا سرانجام ترافیک حل شود.
مهندس علیرضایی در پاسخ به این سوال که وقتی بودجهاش نیست چطور میشود خیابان کشید؟ گفت: این بحث زیادی میطلبد. در بحث ورزش، اگر امکانات ورزشی را تقویت کنیم، خود به خود بسیاری از مشکلات شهر حل خواهد شد، مثلاً اعتیاد و فساد کم میشود. به دنبالش شادابی و نشاط ایجاد میشود. شادابی پر کاری میآورد، پرکاری سازندگی میآورد و همین طور چقدر برکت پشت ورزش است. دکتر شریعتی یک جمله دارد میگوید اسلام را باید نجات بدهیم نه مسلمانان را. اگر اسلام را نجات بدهیم مسلمانان نجات پیدا میکنند. ما برخی اوقات به معلولها میپردازیم نه علت. اگر فردی بیمار است علت دارد، باید زمینههای محرومیت را از بین برد. باید بودجه در شهرستان تولید شود، باید با اجرای پروژه های عمرانی، تولید ثروت کنیم.
نماینده اسبق خمینی شهر در پاسخ به این سوال که «علت بسیاری از مشکلات ما این است که زمین نداریم و یا سایه سنگین اصفهان بر این شهر افتاده این را چطور میشود حل کرد؟» گفت: این از مشکلات ویژهای است که کمتر شهری درکشور با آن مواجه است. بدون شک اگر شهرستان قابل توسعه بود، بسیاری از مشکلات یا نبود یا کمتر بود. کمبود زمین باعث شده بخش عمدهای از زمینهای کشاورزی و باغات به مرور زمان تغییر کاربری پیدا کنند و زیرساختهای شهری مثل آب و برق و گاز و... جوابگوی نیازهای روبه رشد شهرستان نباشد. به عنوان مثال در کوچهای که مثلاً 50 واحد مسکونی بوده، امروز تبدیل شده به منازل کوچکتر و چند طبقه. لذا بر سر سفرهای که 200 نفر مینشستند امروز بیش از هزار نفر مي‌نشينند. حالا تبعات همین مساله را تحلیل کنید! فاجعه است!
وي افزود: اگر شهرستان قابل توسعه بود، بدون شک حداقل 3-2 شهرک صنعتی میتوانست در شهرستان وجود داشته باشد که همین، تعداد زیادی از بیکاران شهرستان را کاهش میداد. خود بیکاری علت العلل بسیاری از مشکلات مانند اعتیاد و سایر بزه های اجتماعی است. اگر زمین داشتیم خود من میتوانستم خیلی از صنایع و شهرکهای صنعتی و صنایع غیرآلاینده را وارد این شهر کنم. ولی از نظر فنی ما زمین نداریم.
البته نزدیکی شهرستان به مرکز استان که جاذبه های زیادی برای مهاجرت دارد، خود بحث جداگانهای را میطلبد. یکی از بزرگترین مشکلات استان اصفهان، آوردن صنایع بزرگ آلاینده در نزدیکی اصفهان است. ضرباتی که کارخانه های اطراف اصفهان مثل پالایشگاه و ذوب آهن، فولاد مبارکه، پلی اکریل، پتروشیمی و نیروگاه به استان میزنند از حمله مغول بدتر است. شاید در کوتاه مدت 4 نفر در آن کار کنند ولی هیچ جای دنیا نمیآیند صنایع آببر و آلاینده را جایی بسازند که آب شیرین مصرف میکنند و آب شیرین از هر چیزی برایش مهمتر است. متأسفانه این کار در استان اصفهان رخ داد. وي در اين زمينه تصريح كرد: قبل از انقلاب، فولاد مبارکه را در بندرعباس جانمایی کرده بودند چرا كه این صنایع باید در کنار دریا باشد. الان صنایع عسلویه حجم وسیعی آب مصرف میکند برای خنک شدن و غیره. با لوله های قطور، آب دریا را استفاده میکنند. حالا این صنایع نزدیک اصفهانی است که بزرگترین مشکل و بحران آن از جمله خمینی شهر مخصوصاً در آینده آب است. الان کشاورزی ما تهدیدش آب است. پشت سد خالی است، سطح آبهای زیرزمینی پایین رفته. الان اکثر باغها در حال خشک شدن است. حالا با یک لوله قطور آب زاینده رود را میبریم برای صنایع. این جزو مشکلات ریشه‌اي استان است و اگر کسی از من بپرسد میگویم همه اینها را از استان جمع کنند و ببرند لب دریا. من به لحاظ کاری، شهرکهای صنعتی 50 کشور دنیا را دیده ام و با صنایعشان آشنا هستم. هیچ جای دنیا این گونه صنایع را نمیسازند. متاسفانه مردم خمینی شهر ناخواسته بار بسیاری از مشکلات شهر اصفهان را بدوش میکشند مانند آلودگی زیست محیطی، کم آبی، از بین رفتن اراضی کشاورزی، باغات و....
وی در خصوص الحاق گفت: من با الحاق خدمات شهری موافق هستم یعنی استقلال سیاسی شهر حفظ شود ولی از نظر عمرانی باید ملحق به اصفهان شویم. میدانید که مرز شرقی خمینی شهر قبلاً خیابان خرم- خیام بوده که در طول زمان از خمینی شهر جدا شده ولی به لحاظ شهری شهر ما اگر در کلانشهر اصفهان دیده شود، قطعاً به نفع شهر است. چرا که سرانه خمینی شهر بالا میرود. شما ببینید خمینی شهر توان زدن یک پل هوایی را ندارد، از طرف دیگر وقتی یک شهروند ما، محیط برای کسب و کارش تنگ شده، مهاجرت میکند. این طبیعی است که تولیدکنندگان، سرمایه داران، متخصصان و ... از خمینی شهر مهاجرت میکنند و بسیاری در تهران و اصفهان زندگی می کنند. اگر خمینی شهر ملحق شود، اعتبارات شهر افزایش پیدا میکند. از طرف دیگر ما نمیتوانیم خیلی از مسائل شهرمان را جدا از اصفهان حل کنیم بلکه در دل اصفهان این مسائل قابل حل است. از نظر قانونی هم مشکلی ندارد که مدل تهران- شهرری اینجا اجرا شود. در این حالت هویت شهرستان هم باقی می ماند.
علیرضایی به سیاسیکاری در شهرستان اشاره کرد و گفت: اینکه دیدگاههای سیاسی مختلف در شهرستان حضور دارند و قوی هم هستند خیلی خوب است. من معتقدم حضور پررنگ جناح های سیاسی، به رشد شهرستان بسیار کمک میکند. ما احزاب مقتدر نداریم ولی همین گروههای غیر متمرکز متعارف سیاسی چپ و راست که وجود دارند اگر پویا و فعال باشند میتوانند نقاط ضعف و قوت رقیب را رصد کنند و از نقاط ضعف و قوت آن استفاده کنند. ولی در خمینی شهر مثل خیلی چیزهای دیگر، در این قضایا زیادهروی شده. جدا از بحث چپ و راست، به طور کلی متأسفانه ما در قضاوتهای سیاسی‌مان، واقعیتها را فراموش میکنیم. اگر مسؤولی در جناح سیاسی خودمان باشد از او حمایت میکنیم، نقاط ضعفش را میپوشانیم و نقاط قوتش را بزرگ میکنیم. برعکس اگر مخالف ما باشد نقاط ضعفش را پر رنگ میکنیم و نقاط قوتش را میپوشانیم. در این حالت، منافع شهر فدای منافع گروهی میشود. البته این به این معنی نیست که در هر گروه، تمام افراد این طور هستند. من به عنوان کسی که با بسیاری از فعالان سیاسی شهر رابطه دارد، احساس میکنم در ردههای میانی، یک تعصبات بیجا وجود دارد و شهر سیاست‌زده شده است. در این حالت همه چیز حول مسائل سیاسی و گروهی شکل میگیرد و این به منافع شهر ضربه میزند. در خمینی شهر متأسفانه همواره کمابیش این اختلافات بین نماینده و شهردار و فرماندار وجود داشته است.
وی ادامه داد: ما نباید بنشینیم تا دیگران به ما بودجه بدهند تا کاری بکنیم، باید خودمان تولید کنیم. کسی بودجه شهر را تأمین نمیکند. باید خود شهرداری تولیدکننده باشد. ما پیگیر بزرگترین پارک منطقه بودیم تا شمال شهر را سبز کنیم. آبش را از پالایشگاه گرفتیم. میخواستیم تله کابین بکشیم و اشتغالزایی کنیم و یک محیط شاداب درست کنیم. اینها را باید پیگیری کنند. اجرای کارخانه های سنگبری در خمینی شهر، در زمان من و علیرغم میل من رخ داد. میشود راهکاری پیدا کرد که اینها با انگیزه جابجا شوند. ما پیگیر جابجایی کارگاههای مزاحم بودیم. محلی را هم برای این کار مصوب کردیم ولی هنوز جابجا نشدند. اینها باید پیگیری شود. من آماده ام تجربیاتم را در اختیار شهر بگذارم. ظاهراً یکی دو سال پیش یک کنفرانس برای عمران شهر گذاشتند و تنها کسی که ازش دعوت نشده بود من بودم. در حالی که حرفهای زیادی برای این موضوع دارم.
علیرضایی در پایان گفت: من به مسؤولین فعلی و آینده شهرستان توصیه میکنم مراقب باشید طوری عمل کنید که افسوس دورانی که میتوانستید برای مردم قدمی بردارید و برنداشتید را نخورید. سعی کنید تا جایی که میتوانيد برای مردم قدم برداريد. انسان به هر اندازه که مسؤولیتش بزرگ میشود، تبعات حرفها و کارهایش هم بیشتر میشود. به هر حال مسؤولیت، طعمه نیست. این یک فرصت خدادادی است. اگر از این نعمت خوب استفاده کنید خوشا بحالتان وگرنه اگر تابع باندهای سیاسی و جو قرار بگیرید، بعداً مایه تأسف میشود.

نوشتن دیدگاه