چهارشنبه, 07 آذر 1403 Wednesday 27 November 2024 00:00

به نقل ازکتاب راویان ماربین جلد اول، 


راوی: محمد پیمانی
تنها نبیره بازمانده علی‏اکبر‏خان‏ پیمان
گزیده از کتاب راویان ماربین جلد اول نگارش محمدعلی شاهین و لیلا پیمانی
* پیمان چه کسی بود؟
علی ‏اکبر‏خان معروف به پیمان شاعری از دوران قاجار و از ا‏هالی فروشان سده بود .
* به جز سروش که به هر حال جایگاهی در دربار قاجار داشته، شاعران دیگری نیز همزمان با سروش و پیمان در آبادی‏ها‏ی ماربین می‏زیسته اند ولی چندان معروف نیستند، معروفیت پیمان به خاطر چه چیزی است؟
او از حق رعایا در مقابل والیان دفاع و برای عدالتخواهی به دربار می‏رود.
* بنابراین باید وی دارای ماجرای جذابی باشد، همینطور است؟
بله، از پدرم شنیدم که یک سال ملخ به مزارع بابا‏فضلگاه1 فروشان حمله‏ ور شد طوری که همه کشت و کارشان چه غله و چه صیفی از بین رفت. اگر ملخ به مزرعه‏‏ای‏ هجوم می‏برد همه محصول را نابود می‏کرد. هنگام برداشت، حاکم اصفهان‏ عمّالش را سر مزارع بابافضلگاه می فرستد تا مالیات بگیرند. کشاورزان بیچاره که آه در بساط نداشتند دست به دامن میرزاعلی‏اکبر خان پیمان شدند تا حاکم اصفهان‏ را راضی کند آنها را از پرداخت مالیات معاف نماید.
از قرار معلوم، پیمان یا کدخدای محل بوده و یا دست کم از صاحب نفوذان فروشان بوده که خانه‏اش محل مراجعه مردم و پناهگاه آنها بوده است.
* بعد چه اتفاقی می‏افتد؟
پیمان راهی اصفهان‏ می‏شود تا حاکم آنجا را راضی کند دست از سر کشاورزان بابافضلگاه بردارد اما حاکم می‏گوید رعیت باید مالیاتش را بدهد و همین می‏شود که پیمان تصمیم می‏گیرد راه پایتخت در پیش بگیرد و عریضه پیش فتحعلی شاه ببرد.
* پیمان راهی پایتخت می‏شود؟
بله او ‏‏این کار را می‏کند اما راهیابی به دربار کار ساده‏‏ای‏ نبوده است و پیمان و همرا‏هانش ابتدا اجازه ورود پیدا نمی‏کنند اما آنقدر می‏مانند تا بالاخره فرصتی دست میدهد که خودشان را به هر قیمتی به دربار برسانند و پیمان وقتی مجال حرف زدن پیدا می‏کند، سخن خود را این گونه آغاز می‏نماید: جهان را جهاندار به گرگی سپرد / که بایست فرمان آن گرگ برد.
فتحعلی شاه گمان می‏برد که پیمان او را گرگ نامیده است و در دم فرمان میدهد زبانش را ببرند. حکم اجرا می‏شود و پیمان پرِ قبایش را زیر خون زبانش می‏گیرد تا روی زمین نریزد. فتحعلی شاه از‏‏این کار تعجب می‏کند و می‏پرسد: رعیت! چرا چنین کردی؟ و پیمان پاسخ میدهد که خون ناحق ریختن در دربار قبله عالم فتحعلی شاه روا نباشد.
* ماجرا جالب شد، به همین جا که ختم نمی‏شود؟
نه، همین عکس العمل پیمان موجب پشیمانی فتحعلی شاه می‏شود و از همرا‏هان پیمان توضیح می‏خواهد. وقتی شاه متوجه ظلمی‏که به رعایای بابافضلگاه شده می‏گردد و در می‏یابد که منظور پیمان از گرگ حاکم اصفهان‏ بوده است از حکمی‏ که داده پشیمان شده و نه تنها کشاورزان بابافضلگاه را برای همیشه از دادن مالیات معاف می‏کند بلکه صله‏‏ای‏ نیز تقدیم پیمان می‏نماید که البته بعضی می‏گویند صله نبوده بلکه مستمری بوده است که پیمان تا آخر عمرش ما‏هانه از دربار قاجار دریافت می‏کرده است.
* از پیمان اثر مکتوبی هم مانده است؟
یکی از دفتر‏های شعر پیمان را پدرم به شخصی به نام ادیب از خاندان امینی سپرده بود. سال 1342 بود که ادیب دفتر شعر را به پدرم برگرداند بعد از آن محمدآقا راجی آن را به امانت گرفت و بعد از مدتی تحویلمان داد.‏‏اینبار من دفتر را از پدرم گرفتم و چند سالی است که پسرم محمد باقر از آن نگهداری می‏کند. غیر از‏‏این دفتر شعر کهاشعار پیمان به صورتی مرتب و با خطی خوش در آن نوشته شده دفتر شعر دیگری هم بود که مفقود شد.
* مردم هم با اشعار پیمان‏‏‏ آشنا بوده‏ اند؟
بله بسیاری از نوحه‏ها‏ی پیمان در‏‏ایام محرم و صفر در دسته جات عزاداری خمینی‏شهر‏‏ خوانده می‏شود شاید بعضی‏ها‏ بدانند شاعرش پیمان است.
* نام خانوادگی"پیمانی" را در محله فروشان خیلی ‏ها‏ دارند آنها با پیمان نسبتی دارند؟
ملاحیدرعلی3 و دایی حیدر4 از بستگان پیمان بوده‏اند، ولی انتخاب نام خانوادگی در زمان پدرم اجباری شد و او "پیمانی" را انتخاب کرد و خیلی‏ها‏ هم بدون ارتباط خانوادگی‏‏این نام خانوادگی را انتخاب کرده اند.
* پیمان در چه منطقه ‏‏ای‏ از فروشان خانه داشته است؟
میرزاعلی‏اکبر‏خان‏ از ا‏هالی محله لادره5 بود و خانه پیمان هم در همین محل بود. بالاخانه‏‏ای‏ بر فراز دالان صدمتری‏‏‏اش‏ ساخته بود که رو به مادی اسفریز6 باز می‏شد. وقتی خرابش می‏کردیم توی جای پی‏ها‏ جایگاهی تعبیه شده بود که معلوم بود کاربردش مخفی کردن گنج بوده است. نمیدانم هیچوقت گنجی ‏‏اینجا مخفی شده بوده یا نه ولی جایگاهش بسیار تمیز بود.
* تاریخ فوت پیمان را میدانید؟
زمان درگذشت پیمان معلوم نیست اما آنچه مشخص است‏‏ این است که پیمان و پسرش حاج‏علی در وادی‏ السلام نجف به خاک سپرده شده‏اند.

نوشتن دیدگاه