نویسنده : محمد علی شاهین
گامهای زندگی محمد
کودکی و نوجوانی را در کوچه پس کوچه های محله اش گذراند، بزرگتر که شد، رفت تا در تهران دیپلم بگیرد آنجا پایش به ورزش باز شد، سال ۱۳۴۸ بود، جونگ استاد شش دان کره ای سر راهش قرار گرفت تا تکواندو کار شود.
سال ۱۳۵۰ به دیارش بازگشت تا کوله بارش را با تأسیس باشگاه ورزشی والعصر در ملک شهر باز کند و به مشتاقان تکواندو سوغات دهد.
شاگردان سوغات چشیده که دیدند قورچانی با قرائت سوره والعصر کلاس راشروع میکند و برای آنها از پرورش روح و جوانمردی و فتوت سخن میگوید و روحیاتشان را خوب درک میکند، به او گفتند: استاد (قوچانی).
شاگردانی که بعدها برای خودشان استاد شدند، سیدمحمد پولادگر، مرحوم حاج زمان خلیلیٍ، استاد عباس خسروی و کارگردانان سینمای دفاع مقدس ابوالقاسم طالبی و مجتبی راعی.
در فلسطین و لبنان که در گیری بود، همراه شهید دکتر چمران شد و با تعدادی از ورزشکاران باشگاه به لبنان رفت تا نیروهای فلسطینی را آموزش دهد. آنجا مبارزان ابوفاضل صدایش کردند.
سال ۱۳۵۹بود، عراق به ایران حمله کرد، همراه جمعی از (کمربند مشکیها) به جبهه شتافت، آنجا هم دکتر چمران را تنها نگذاشت تا با همدیگر اوضاع را سازماندهی کنند.
فرمانده شد، فرمانده یکی ازگردانهای تیپ ۲۵ کربلا، حالا دیگر به او می گفتند فرمانده .
اما او بی خیال این عناوین و به دور از وابستگی به زن و سه فرزندش به تکلیفش می اندیشید تا در عملیات فتح جبهه شوش چگونه پرواز کردن و قهرمان همه دوران ها شدن را بیاموزد.
و 30 سال بعد او را که دان 3 تکواندو را داشت و سبک پومسه را در ایران بنیانگذاری کرد، اما به جای پرواز به میادین مسابقات جهانی و آسیایی، بوسه به زمین خاکی جبهه ها زد. شهید شاخص نامیدند و مدال آور المپیک عشق و ایثار و تکرار ناشدنی و بی قرار شهادت .