کفش های جامانده در ساحل
فریبا انیسی در کتاب خود به بیان زندگی شهیدان فاطمه جعفریان و طیبه واعظی دهنوی از زبان خانواده و همرزمانشان پرداخته است:
"... قالی می بافت به چه قشنگی؛ ولی در آمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هرچی از این راه در می آورد، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت؛ البته با اجازه من.
یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار. ازش پرسیدیم: "چرا شب عیدی لباس نوت رو درآوردی؟"
گفت: "وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!"