راوی: حسن(یداله) آقابابایی
اشاره: یداله آقابابایی از مبارزان دوران انقلاب است که از ابتدای فکر گشایش سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شهر در جریان مراحل مختلف آن قرار گرفت. ایشان همچنین از همان ابتدای تاسیس سپاه به عضویت آن در آمد و به مدت پنج سال فائم مقام سپاه خمینی شهر بود. به همین دلیل امید است این برهه از تاریخ شهر و سپاه در گفتگو با وی مستند شود.
* سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در همایونشهر در چه تاریخی تشکیل شد؟
با فاصله کمی از پیروزی انقلاب اسلامی کمیته انقلاب در شهر تاسیس شد. مدتی بعد فرمان تشکیل سپاه در اردیبهشت 1358 توسط امام خمینی (ره) صادر شد. اعضای شورای اول سپاه همایون شهر در روز 29 مرداد 1358 در حضور نمایندگان سپاه اصفهان معرفی شدند.
* سپاه همایونشهر در چه تاریخی رسما شروع بکار کرد؟
دو ماهی بعد از انتخاب اعضای شورا سپاه رسماً کار خود را آغاز کرد.
* چه کسی ماموریت تشکیل سپاه در شهر را بر عهده داشت؟
حجتالاسلام حاج شیخ محمود صلواتی در سپاه مرکزی تهران با همکاری محمد منتظری و ... مشغول ساماندهی تشکیلات سپاه بود. وی در مردادماه 1358 به همایونشهر آمد و پیگیر تشکیل سپاه در شهر شد. برای این کار با همفکری و مشورت با مبارزان تعدادی را برای هسته اولیه شناسایی کرد.
* بر چه اساسی این انتخاب صورت گرفت؟
بر اساس انگيزة خدمت، روحية فداكاري، شجاعت، سابقة انقلابي و مبارزاتي و محبوبيت اجتماعي و همچنين پايبندي به اعتقادات مذهبي و میزان تدين افراد. همچنین تلاش شد تا ترکیب نیروها، از محلههای مختلف شهر باشد.
* در ترکیب اولیة شورای سپاه همایونشهر چه کسانی با چه مسولیتی شرکت داشتند؟
1 – فرماندهی و مسئول کل: حجتالاسلام محمود صلواتی
2 - مسئول واحد تدارکات و امور مالی: حسن فاتحی. وی پس از دو سال این مسئولیت را به خداداد عصیانی واگذار کرد و به محل کار خود در ذوبآهن بازگشت.
3 – واحد تبلیغات: محمدعلی شاهین، که پس از بک سال این مسئولیت را به رضا میرابیان واگذار کرد و به کار خود برگشت.
4 – واحد عملیات: جعفر صرامی
5 – مسئول تحقیقات: محمدعلی صمدی که در همان آغاز کار به شغل اصلی خود در اداره آموزش و پرورش برگشت.
* مکانی برای استقرار سپاه در نظر گرفته شد؟
با توجه به مصوبة شورای انقلاب مبنی بر استقرار سپاه پاسداران در ساختمانهای ساواک یا حزب رستاخیز در سراسر کشور، ساختمان حزب رستاخیز همایونشهر در بلوار کهندژ برای این منظور در نظر گرفته شد. این بنا در جریان مبارزات آسیب دیده بود که پس از تصمیم استقرار سپاه در آن توسط استاد محمد مجیری یکی از مبارزان و دوستانش بازسازی و در اختیار سپاه قرار گرفت.
* همزمان اشخاصی برای آموزش معرفی شدند؟
بله در ابتدا چند نفری از جمله احمدرضا ابراهیمی، ابوالقاسم شیروی، رحمتالله قصری و حاج حسین باقری جهت گذراندن آموزش نظامی به پایگاه سعدآباد تهران اعزام شدند.
* استقبال از سپاه به چه شکل بود؟
در مدت زمان بسيار كوتاهي، صدها نفر داوطلب جهت عضويت در سپاه ثبتنام كردند. در مرحلة اول حدود 50 نفر پذیرش شدند که 25 نفر از آنها را برای دورة آموزشی به اصفهان و 15 نفر به نجف آباد رفتند.
* داوطلبان از چه قشرهاي بودند؟
از همه قشرها، كاسب،كارمند،كارگر، دانشجو، كشاورز، اما برای پذیرش نیروی رسمی، محدودیت وجود داشت. به همین دلیل براي بسياري از مراجعهکنندگان كه شرايط لازم را داشتند كارت «پاسا» صادر شد. دارندگان این کارت به صورت پاسداران افتخاری، پاره وقت و نیمه وقت در اختیار سپاه بودند.
* انگیزه افراد برای عضویت در سپاه چه بود، استخدام؟
خیر شور انقلابی بالا بود وانگیزهها مادی نبود. بعضی داوطلبان با وجود داشتن شغل از محل خدمت خود به عنوان مأمور به سپاه مراجعه میکردند. برخی دیگر نیز شغل آزاد خود را رها کرده و تنها برای خدمت به این نهاد انقلابی میخواستند وارد سپاه شوند.
* آن زمان به غیر از سپاه گروهها و حزب دیگری اقدام به جذب جوانان میکردند؟
بله همزمان با سپاه، تمامي گروههای موجود در جامعه اعم از گروههای چپ، مجاهدين خلق (منافقين) و حزب جمهوری اسلامی در شهرستان فعال بودند و براي جذب جوانان و نوجوانان در سازمان و تشكيلاتشان بهطور گسترده فعاليت ميكردند. برای آنها کلاس های آموزشی میگذاشتند و حتی آموزش نظامی میدادند.
* سپاه نوبنیاد به چه اموری میپرداخت؟
آنزمان به دلیل برچیده شدن نظام قبلی، شرایط خاصی برکشور حاکم بود و فعالیت بسیاری از ادارات دچار وقفه شده بود. در این اوضاع مردم از سپاه انتظار رسیدگی به مشکلات خود را داشتند، بنابراین سپاه هر جا مشکلی بود سعی در حل آن میکرد و ضمن برقراری امنیت در شهر، پاسگوی مشکلات مردم هم بود.
* حجتالاسلام محمود صلواتی تمام وقت در سپاه تازه تاسیس شهر حضور داشتند؟
خیر، ایشان به دلیل مسوولیت های دیگر بیشتر در تهران و قم حضور داشت.
* با وجود حجم بالای مراجعات ایشان جانشینی در سپاه شهر نداشت؟
بنده از 15 شهریور 1358 به عضویت سپاه در آمدم. در آن زمان در مرغداری مشغول بکار بودم. هدفم فعالیت نیمهوقت آن هم بهصورت افتخاری در سپاه بود. اما در عمل با وجود شهربانی و ژاندارمری، مردم اکثراً برای کارهای خود به سپاه مراجعه میکردند. وکسی باید کارها را مدیریت میکرد. حدود یک ماه از عضویتم در سپاه میگذشت که فرماندهی وقت پیشنهاد مسئولیت قائم مقامی سپاه را به من دادند و من هم پذیرفتم.
* چه مدت این مسوولیت را بر عهده داشتید؟
به مدت 5 سال و در نهایت در دی ماه سال 1362 از این مسئولیت استعفا دادم و به عنوان رزمنده به جنوب اعزام شدم.
* در ادامه فعالیت سپاه، شکل سازمانی سپاه و واحدهای آن همچنان به حالت اول بود و یا تغییراتی به وجود آمد؟
با گذشت زمان و بروز نیازهای جدید واحدهای سپاه گسترش یافت و ترکیب شورای فرماندهی تغییر کرد.
* و ترکیب شورای جدید؟
1 – فرماندهی و مسئول کل: حجتالاسلام محمود صلواتی
2 – واحد آموزش عقیدتی: حجتالاسلام حاج شیخ احمد رضایی
3 – واحد آموزش نظامی: غلامرضا مؤذنی
4 – واحد (اطلاعات): موسی پرستار
5 – واحد کارکنان: مهندس ناجح پامناری، که بعد از مدت کوتاهی این مسئولیت به اکبر عسگری واگذار شد.
6 – واحد بسیج: اسماعیل لری بعد از رفتن او به مأموریت، عباس جعفری مسئولیت را بعهده گرفت.
7 – واحد تبلیغات: رضا میرابیان
8 – واحد تدارکات: خداداد عصیانی و در ادامه محمدعلی حاجحیدری
* در هنگام تشکیل سپاه کل منطقه شامل آبادیهای ماربین بود، حوزه فعالیت سپاه همایونشهر تا کجاها ادامه داشت؟
حوزه مأموريت سپاه همایونشهر به غیر از محلات خود شهر و آبادیهای اطراف، شامل ملک شهر، خانه اصفهان، عاشقآباد، بهرامآباد، امینآباد، بابوكان، رهنان، دهنو و.... بود.
* بسيج مستضعفين در منطقه چگونه شکل گرفت؟
امام خميني (ره) در تاریخ 5 آذر 1358، فرمان تشكيل ارتش بیست میلیونی را صادر نمود. پس از آن اقدامات برای تاسیس بسیج شروع شد. آموزشهای نظامی که به طور پراکنده صورت میگرفت تحت امر این نهاد جدید قرار گرفت و طولی نکشید که پایگاههای متعدد بسیج در شهرستان خمینی شهر دایر شد.
* تشکیل این پایگاهها تحت امر چه نهادی بود؟
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
* فرد خاصی مسئول تشکیل و مدیریت آنها بود؟
بله شهید اسماعیل لری مسئول بسيج و عضو شوراي فرماندهي سپاه بود. وی با جدیت و رشادت تمام توانست بیش از 20 پایگاه بسيج، در خمینیشهر، ملك شهر، مارچين، ملک شهر، رهنان و دهنو و دیگر آبادیهای ماربین تشکیل و نیروها را آموزش و سازماندهي نمایید. وی که در نيمة سال 1358 وارد سپاه شده بود، بيش از دو سال و نيم این ماموریت را بر عهده داشت.
* چه پایگاه های تحت امر سپاه خمینی شهر بودند؟
کهریزسنگ، قلعه امیریه، هرستان، آدریان، جوادیه، جویآباد، رهنان، ملک شهر، مارچین، خوزان، ورنوسفادران، کشتارگاه یا اسلامآباد، فروشان (علی ابن ابیطالب)، فروشان (شهید صدوقی)، کوشک، وازیچه، اسفریز، دستگرد قداده، پالایشگاه، شهرک شهید محمد منتظری، اندان و دانشگاه صنعتی.
* همانطور که پیشتر فرمودید استقبال برای حضور در سپاه زیاد بود و این داوطلبان باید آموزش میدیدند. آیا همچنان نیروها به این منظور به شهرهای دیگر اعزام میشدند و یا با تشکیل واحد آموزش و بسیج زمینه های آموزش در شهر فراهم شد؟
برای تشكيل بسيج مستضعفين، آموزش اولین گام بود. از طرف ارتش، مصطفي نصر و عنایتالله ترك به سپاه خمينيشهر مأمور شدند. نیروهای آموزشدیده، صبحهای جمعه در محل منظریة فعلی که آن زمان بیابان بود آموزشهای عملی، ایست و بازرسی و تیراندازی را تمرین میکردند. برای اولین مرتبه غلامرضا مؤذنی، اسماعیل لری، احمد بدیعی، رضا رضایی، محمدعلی رحمتی، بهروز گودرزی، ناصر صفاری و تعدادی از دانشجویان دانشگاه صنعتی که وارد سپاه شده بودند با دریافت تعدادی چادر از هلال احمر و امکانات محدود دیگر، آموزشهای کوتاه مدت را در منظریه، کنار تنها ساختمان آن معروف به چاه سرهنگ شروع کردند. اردوها را در منطقه قمیشلو و خانة یکی از وابستههای متواری رژیم شاه برپا میکردند.
* مکان ویژه و خاصی برای آموزش نیروها در اختیار سپاه نبود؟
ابتدا خیر ولی با گذشت زمان سپاه پادگان و مراکز آموزشی راه اندازی کرد.
* در حافظه مردم شهر سه منطقه نظامی شامل پادگان قدس، امام حسین(ع) و شهید موذنی وجود دارد، این مراکز چگونه شکل گرفتند؟
پادگان امام حسین اولین پادگان خمینیشهر بود که شروع به کار کرد. این مرکز در اواخر دهه 1340 در زمینی به مساحت 65 هزار متر مربع در مکانی در شمال شهر همایونشهر که دور تا دور آن زمین بایر بود به منظور تربیت فارغ التحصیلان گروه پزشکی برای انجام خدمت دوران سربازی در سپاه بهداشت شروع به ساخت شد. اتمام این بنا مقارن پیروزی انقلاب اسلامی بود. مدتی پس از حمله عراق به ایران و نیاز به آموزش نیرو به پیشنهاد رضا مؤذنی و با پیگیری خداداد عصیانی و مکاتبه با قائم مقام کل سپاه، شهید والامقام یوسف کلاهدوز، سپاه خمينيشهر این مجموعه را به عنوان مركز آموزش نيروهاي بسيج در اختیار گرفت و آموزش گروهی نيروها را با امكانات ابتدايي شروع كرد.
* چه تعداد نیرو و با چه امکاناتی از این طریق آموزش میدیدند؟
با شروع جنگ، سپاه خمينيشهر در هر 45 روز یکبار بیش از 200 نفر نيرو با تعداد محدودی سلاح ژ-3 و ام – ا آموزش میداد. البته به تدریج به این امکانات اضافه شد.
پایان هر دوره، با آموزشهای عملی و ميدان تير همراه بود و سپس نیروها از پادگان ترخیص میشدند و اگر داوطلب بودند در صورت نیاز به جبهه اعزام میشدند. اوج این اعزامها از سال 1360 تا اواخر سال 1362 بودکه طی این مدت حدود 2000 نيرو به مناطق جنوب، سيستان و بلوچستان، کردستان، میمک و... اعزام شدند.
* این پادگان هنوز به عنوان یک مرکز آموزش نطامی فعال است؟
خیر این پادگان در اوایل دهه 1390 با مطرح شدن قانون خروج پادگانها از مناطق مسکونی تخلیه شد و زمین آن به معرض فروش گذاشته شد. پس از فراز و نشیبهای متعدد در نهایت در اوایل مهر 1399 به مجموعه صنایع دانشبنیان حضرت امام حسین (ع).تبدیل شد.
* مرکز آموزشی شهید مؤذنی و یا پادگان شهید مؤذنی چگونه شکل گرفت؟
پس از ماجرای پادگان امام حسین و خارج شدن آن از دست سپاه خمینی شهر، انگیزه اصلی احداث پادگان شهید مؤذنی، به عنوان پادگان اختصاصی برای نیروهای خمینیشهری قوت گرفت. به همین دلیل چشمه منظر در نظر گرفته شد که البته با زحمت فراوان و به شکل مردمی بنا گردید.
* اگر به خاطر می آورید بخشی از این تلاشها و همیاریهای مردی را بیان بفرمایید
چشمه منظر هنگام انتخاب برای احداث پادگان یک حوض که آب کم چشمه در آن جمع میشد و تعدادی انار وحشی و یک بنای قدیمی داشت. پاسدار محمود کاظمی، که مقنّی بود چشمه را لایروبی کرد. مسئول بهداشت شهر، محمود گرجی با علاقه و پشتکار منبع آبی برای کل پادگان ساخت و منطقه را لوله کشی نمود. اداره برق و شهرداری هم به یاری پاسداران شتافتند. از طریق کمکهای مردمی سولههای بسیار بزرگی ساخته و در محل نصب گردید. در نهایت به همت و یاری مسئولین شهر و تلاش همه جانبة مردم، حتی به شکل عملگی این پادگان ساخته شد.
* در چه سالی؟
حدود سال 1363
* این پادگان هنوز به عنوان یک مرکز آموزشی در اختیار سپاه پاسداران و بسیج خمینی شهر است؟
خیر فرماندهی وقت سپاه کل بر اساس طرح تجمیع این مکان را از خمینیشهر گرفت و در اختیار یکی از سازمانهای رزم قرار داد.
* داستان احداث پادگان قدس چیست؟
در دهه 1360 طی یک طرح کشوری قرار بر این شد که در سراسر کشور اردوگاه های قدس دایر شود. در این اردوگاه ها نیروهای داوطلب با زدن چادر به تمرین و آماده سازی رزمی میپرداختند. در خمینی شهر بخشی از زمینهای شمال شهر به این منظور اختصاص یافت و اردوگاه قدس در آن دایر شد. در سالهای بعد بخشی از زمینها برای احداث منازل مسکونی اختصاص یافت و در بخش دیگر آن مقر سپاه پاسداران اسلامی خمینی شهر احداث شد و سپاه از ساختمان اولیه در بلوار شهید اشرفی به آن منتقل گردید.
* تا اینجا متوجه شدیم که سپاه شهر در اواسط سال 1358 رسما گشایش یافت. اولين مأموريتهای این نهاد نوپا چه بود؟
ماموریتهای اولیه سپاه از لردگان شروع شد و تا سیستان و بلوچستان، چابهار و پاسگاههای مرزی دریای عمان گسترده یافت. اولین مأموریت سپاه همایونشهر در زمستان 1358 و در منطقه لردگان بود. موضوع از این قرار بود كه دو نفر از خانهای منطقه لردگان بر سر تصاحب زمین، باهم درگیر شده و شش نفر از طرفين کشته شده بودند. تعدادی نیرو از همایونشهر همراه نيروهاي اصفهان تحت امر سپاه بروجن برای خلع سلاح و برقراری امنیت به لردگان اعزام شدند. آنها بعد از دستگیری خانها، موفق شدند افراد مسلح را خلع سلاح کرده و آرامش و امنيت را در منطقه حاكم کنند. پس از این حادثه، مسئولیت امنیت لردگان را نیروهای سپاه همایونشهر به عهده گرفتند و به دنبال آن سپاه تشکیل داده و نیروهای مردمی را آموزش و سازماندهی نمودند. مشابه این درگیریها در سمیرم نیز توسط خسروخان قشقایی و... اتفاق افتاد که سپاه خمینیشهر در کنار نیروهای اصفهان، آنها را خلع سلاح نموده و امنیت حاکم کردند.
* ظاهرا با آشنایی نیروهای سپاه همایونشهر با منطقه محروم لردگان، اقدامات دیگری هم صورت گرفت؟
بله نیروهای اعزامی پس از برقراری امنیت در لردگان، كار تقسيم زمینها و عمران و آباداني آن منطقه را به عهده گرفتند. پاسداران شهرمان، خدمات فراواني به مردم محروم لردگان و حومة آن ارائه دادند. یکی از پاسدارانی که با جان و دل به مردم آن منطقه خدمت میکرد، شهید عبدالكريم طاهري بود. ساختن حمام عمومي، مدرسه، مسجد و آبرسانی به روستاهای ورآفتاب، حوض، ماهيچه و... از جملة آن فعالیتها بود.
* ماموریتهای بعدی سپاه پیش از جنگ در چه مناطقی بود؟
در اردوگاه معاودین، گنبد، سیستان و بلوچستان، کردستان، و شمال. در این شرایط سپاه عملاً بیشترین توان خود را برای مقابله و برطرف کردن ناامنیها و درگیریهای مسلحانة جریانهای ضدانقلاب به کار گرفت.
در رابطه با معاودین، قبل از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، 50 هزار ایرانی اخراج شدند. جمعی از آنها در باغ ابريشم نگهداری میشدند که حفاظت اصلی آنها به عهدة سپاه ما بود.
* جریان مأموريت های سپاه در سيستان و بلوچستان چه بود؟
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در مناطقي كه از نظر خدمات اجتماعي و رفاهي عقبمانده و دچار محروميت بودند، مانند استان سيستان و بلوچستان سپاه وارد عمل میشد. پیشتر تعدادی نیروهای همایونشهر از طریق سپاه اصفهان به آن مناطق اعزام شدند، ولی با اعلام سپاه تعداد زيادي داوطلب اعزام به استان سيستان و بلوچستان از طریق سپاه شهر شدند. اين اعزامها تا سال 1363 بهطور متناوب ادامه داشت و هميشه تعداد زيادي نيرو از خمينيشهر در آن منطقه، براي تأمين امنيت و انجام خدمات فرهنگي و عمراني حضور داشتند تا جایی که سپاه خمینیشهر با آمادگی کامل و با احتساب نیرویی که در منطقه داشت یک گردان نیرو تکمیل کرد. بهار سال 1362 بیش از یکصد نفر دیگر به غیر از نیروهای قبلی به سیستان و بلوچستان اعزام شدند. تا زمان تکمیل نیروهای سپاه از افراد بومی منطقه، شهرستان خمینیشهر تعداد 541 نفر داوطلب به سیستان و بلوچستان به منظور حراست از ارزشهای انقلاب اسلامی اعزام کرد.
* در منطقه سیستان و بلوچستان از افراد اعزامی کسانی هم به شهادت رسیدند؟
بله و شهيدان والامقام رجبعلی و احمدرضا ماهوش، اکبر عمرانی و اکبر رجبی از اولین شهدای آن مأموریت ها بودند که در درگیری با اشرار به شهادت رسیدند.
* به مأموریت در گنبد هم اشاره نمودید بیشتر، توضیح میدهید؟
در اواخر سال 1358 چریکهای فدایی خلق و گروههای سلطنتطلب با همکاری شوروی سابق، مسلح شده و در مرز ایران و شوروی در شهر گنبد و بندر ترکمن اقدام به ترور و ایجاد ناامنی کرده بودند. تا اینکه شهر گنبد را به تسخیر خود درآوردند و تعدادی از یاران انقلاب را شهید و تعدادی را هم به اسارت گرفتند. گروهی از اصفهان به فرماندهی حسین خرازی برای برقراری نظم و امنیت به منطقه اعزام شدند. خداداد عصیانی، محمود غلامی، قاسم شیروی، اسماعیل ملکی، اکبر مجیری و تعدادی دیگر از سپاه شهر همراه آنها بودند.
* ظاهرا یکی از همشهری ها در این جریان به شهادت رسیده است
بله احمد شفیعی که از طرف دادگاه انقلاب تهران برای انتقال یک متهم به دادگاه انقلاب گنبد اعزام شده بود در مقابله با ضدانقلاب به شهادت رسید.
* چه شد که پای پاسداران شهرمان به کردستان باز شد؟
در اسفند سال 1357 پادگانهاي ارتش در کردستان توسط نيروهاي ضد انقلاب غارت شد. به دنبال این واقعه سپاه مامور مقابله با حزب کومله و دموکرات در غائله کردستان شد. در طول سال 1358 درگیری و ناامنی در كردستان ادامه داشت. پس از به بن بست رسیدن تلاش های سیاسی امام خميني (ره) در اردیبهشت سال 1359در پیامی دستور دادند که باید غائله کردستان خاتمه پیدا کند و منطقه از دست گروهک ها آزاد شود. بعد از این پيام نيروهاي سپاه و بسيج از سراسر كشور به منطقه اعزام شدند. از شهرستان خمينيشهر دو گروه پانزده نفری به فرماندهی رضا ابراهیمی از آن جمله بودند. باشگاه افسران سنندج حدود یکماه بود که در محاصره نیروهای ضد انقلاب بود. هنگام ورود نیروها این محاصره شكسته شد و سپاهیان اعزامي از خمينيشهر وارد اين مکان خاص شدند و حفاظت و پاسداري از باشگاه را به عهده گرفتند.
* این پایان ماموریت در کردستان بود؟
خیر اعزام نیرو از شهرستان خمينيشهر بعد از آزادسازي و پاکسازی سنندج و دیگر مناطق همچنان ادامه یافت. و به این ترتیب خمینی شهر از معدود شهرهایی بود كه حدود هفت سال پیوسته نيروی به منطقه اعزام مینمود.
* بنابراین به نظر میرسد از بین ماموریت های ذکر شده سپاه ، حضور در منطقه کردستان ویژگیهای خاصی داشته باشد؟
بله ماموریت های کردستان چند ویژگی داشت اول اینکه نیروهای اعزامی در آن منطقه کارهای فرهنگی از قبیل برگزاری نمایشگاه کتاب و عکس و برنامه های رادیویی انجام میدادند، دوم اینکه در فعالیت عمرانی دخیل بودند و سوم اینکه بعضی کارهای مدیریتی و سازماندهی نیروها را بر عهده گرفتنتد و از همه مهمتر رابطه خوبی با مردم منطقه که اهل تسنن بودند بر قرار نمودند.
* مثال میزنید؟
مثلا پس از استقرار در باشگاه افسران جلوی درب آن نمايشگاهی از كتاب، عكس و پوسترهاي دوران انقلاب بر پا کردند که با استقبال مردم منطقه روبرو شد. در بخش عمرانی همراه جهاد سازندگی خمینیشهر در ساختن جاده، حمام و دیگر نیازهای عمرانی روستاهای شهر سنندج، بانه و ... فعال بودند. در بعد مدیریتی یکی از افراد اعزامی به نام احمد وطنخواه توانست به فرماندهی تیپ قدس سنندج برسد.
* آماری از تعداد نیروهای اعزامی به خطه کردستان در دست هست؟
همانطور که پیشتر ذکر شد، نخست 30 نفر و در مرحله بعد بيش از صد نفر اعزام شدند. در مجموع از ابتدای سال 1360 تا سال 1367 تعداد افراد اعزامی به کردستان به 1950 نفر رسید.
* در این ماموریتها کسانی هم به شهادت رسیدند؟
بله از نيروهاي پاسدار و بسيجي اعزامی به کردستان طی هفت سال تعدادی همراه سربازان به شهادت رسیدند که از آن تعداد کریم عموشاهی، حسن تاجالدين، رضا طلازاده، محمدتقی همدانيان، سيداكبر مُهري، حسن کریمی، رحیم صرامی، حسین محمدی، احمد جهانگیری و حسین شفایی را من به خاطر دارم.
* به غیر از ماموریت در مناطق بحرانی پاسداران یشهر به اماکن دیگری هم اعزام شدند؟
پس از استقرار امام خمینی (ره) در جماران براي حفاظت از بيت، بیست و سه نفر نيرو از خمینیشهر به محل اعزام شدند. بعضي ازآنها بعد از پایان مأموریت به جبهه های جنگ اعزام شدند که اکثر آنها در طول هشت سال دفاع مقدس یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. تعدادی هم برحسب ضرورت به بیت حضرت امام بر میگشتند و مسئولیتهای اجرایی به عهده گرفته و به مدت طولانی آنجا ماندند. مثلا حاج کریم رضایی بعد از مأموریت بیت به لشکر هشت نجف اشرف اعزام شد و در مأموریتهای مختلفت ایفای نقش نمود و مدت زیادی هم به عنوان مسئول انجام وظیفه مینمود.
* ظاهرا پاسداران خمینی شهری نقش موثری در کشف کودتای نوژه داشتند، همینطور است؟
با شکل گیری سپاه در شهر، تعدادی از پاسداران در بخش مبارزه با مواد مخدر فعال شدند تا عاملان پخش این مواد را در منطقه شناسایی کنند. براساس متن مصاحبه های چند نفر از این مامورین که با کنگره شهدا انجام شده است این پاسداران در ماموریتهای خود، فردی را شناسایی میکنند که تعدادی اسلحه را از ارومیه به شهر برای عده ای آورده است. آنها از این طریق به افرادی دسترسی پیدا میکنند که مشتری اسلحه ها بودند. پاسداران در پاتوقهای آنها نفوذ کرده تا قصد آنها برای خرید اسلحه را متوجه شوند و به تدریج سرنخهایی از قصد انجام یک کودتا به دست میآورند. پس از آن موضوع با سپاه مرکز در میان گذاشته میشود. در نتیجه طرح نفوذ بین آنها و پی بردن به اهدافشان با هماهنگی سپاه مرکز پیگیری میشود. به دنبال این هدف چند نفر از نیروها به ویژه در باغی در منطقه حضور دایم داشته و حتی همرنگ آنها می شوند و با تحمل چند ماه شرایط سخت اطلاعاتی از آنها کسب و از قصد آنها برای انجام کودتا مطمئن میشوند. در ادامه افراد نفوذی به تقاضای خرید اسلحه کودتاچیان با هماهنگی سپاه اصفهان جواب مثبت میدهند. حدود 100 قبضه تفنگ ژ3 و چند چند صندوق فشنگ از اسلحه های سپاه را به مبلغ سه میلیون تومان به کودتاچیان میفروشند که دو میلیونش را نقد و یک میلیونش را طی یک چک دریافت میکنند. البته با برنامه ریزی انجام شده اسلحه های مذکور در پاسگاه پلیس دلیجان کشف و هرگز به همدان نمیرسد. شرح مفصل این ماموریت و عوامل دخیل در آن که در کشف کودتای نوژه موثر میافتد در این مختصر نمیگنجد.
..........
چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تنی چند از افسران ارتش رژیم شاهنشاهی ایران که در گروهی با نام «نقاب» متشکل شده بودند کودتایی را با هدف بازگرداندن شاپور بختیار، طرحریزی کردند. این کودتا به دلیل مرکز هدایت آن در پایگاه شهید نوژه همدان به کودتای نوژه موسوم شد. این کودتا در ۱۷ تیر ماه ۱۳۵۹ شکست خورد.