به نقل ازفرصت آنلاین،
نویسنده: سید حسام ابطحی
يكي از پيرمردان مسن و با صفای محله باولگان كه ساليان قبل در بازار مذكور مغازه گندم و آرد داشت به نام تقی محمود(حاجحيدری ) با زبان ولاتي درمورد بازار، عصارخانه و خاطراتش می گوید بازار از اواسط خیابان امام شمالی فعلی شروع و تا محله گاردر به صورت طاق و چشمهاي ادامه داشت. بازارازيك طرف به طرف محله باولگان منتهي ميشد كه الان خيابان امام شمالي است. يكي به طرف محله گارسله، يكي به طرف محله گاردر و ديگري به طرف مسجد ملامحمدعلي كه آن زمان رونق فراواني داشت. هر روز صبح حدود 50شتر با بار گندم، جو، دانههاي روغني، پنير و000 وارد بازار ميشد. بازار دو طبقه بود؛ طبقه همكف كه مغازههاي اصلي بازار بود مانند قنادي، سبزيفروشي، علف و يونجهفروشي، بقالي، روغنفروشي، گندم و آردفروشي و...دو تا مغازه كبابي معروف هم داشت. طبقه زيرزمين كه انبار اجناس بود و محل استراحت شتربانان. دركف زيرزمين و وسط بازار عصارخانه بود. در عصارخانه دو تا سنگ آسياب بزرگ و سنگين به قطر پنج متر و ارتفاع نيم متر وجود داشت كه روي هم بود و دانههاي روغني مانند بيدينجيل، كرچك، بذرك و000 بين آن دو قرار ميگرفت. سنگ راشتري ميچرخاند كه زنگولهاي به گردنش آويخته بودندتا هنگامي كه سنگ را ميچرخاند صدايش دربيايد و هنگام قطع صدا متوجه شوند مشكلي پيش آمده و شتر حركت نميكند. آسياب دانهها را خرد ميكرد و روغن جدا ميشد كه مصرف سوخت مانند نفت امروزي داشت. حتي به شهرهاي اطراف هم روغن صادر ميشد. تفاله دانهها هم براي خوراك همان شترها يا حيوانات ديگر و يا به عنوان كود استفاده ميشد. وقتي كار بود شترها در امر روغنكشي فعال بودند و در مواقع بيكاري گندم آسياب ميكردند البته با سنگي جدا كه در محله گاردر وجود داشت. شتراني كه از كارافتاده ميشدند از گوشتشان به عنوان خوراك استفاده می شد.
فرجام بازار
در دهه پنجاه به خاطر باران فراوان آب از كف زيرزمين بازار فوران كرد و حدود يك متر آب بازار را پوشاند. بعد كه فرورفت كمكم ساختمان بازار خراب شد و بازار از رونق افتاد.