ابوالقاسم شفیعی، رئیس انجمن سنگ ایران و یکی از چهرههای خوشنام بخش معدن کشور در روزهای آغازین سال 1399 به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت. مرحوم شفیعی از ایده پردازان استفاده از سنگهای معدنی در مبلمان شهری و استفاده از ماشینآلات جدید در بخش معدن کشور بود. از وی به دلیل ایجاد ۱۰هزار شغل در بخش معدن بهعنوان «سرباز تولید و سردار سنگ» یاد میشد.
به گزارش می متالز، شبکه مستند سیما هم در مستندی به نام «کارآفرینان» به زندگی او پرداخته بود. رضا رحمانی، وزیر صنعت، معدن و تجارت در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت حاج ابوالقاسم شفیعی، «عضو هیاتمدیره خانه معدن ایران» و «رئیس انجمن سنگ ایران» نوشت: «خبر درگذشت حاج ابوالقاسم شفیعی، پس از یکعمر تلاش و مجاهدت در عرصههای مختلف اقتصادی کشور و بهعنوان یکی از کارآفرینان برتر کشور در حوزه معادن و همچنین بهویژه بهعنوان پدر صنعت سنگ ایران که مزین به تخصص و دانش والا و گرانقدر در این حوزه بودند، در کنار منش آن مرحوم در پیشگامی امور خیر، عامالمنفعه و حمایت از مستمندان و نیازمندان، موجب تألم و تأثر شدید اینجانب گردید. بیشک نام بزرگ این مرد با اخلاص، متعهد و البته متخصص در صفحه تاریخ شکوهمند صنعت و معدن ایران برای همیشه ماندگار خواهد بود.» گفتنی است این فعال اقتصادی شناختهشده در سال 1378 در میدان نمازی شهرری مورد سوءقصد و ترور سعید عسگر (ضارب سعید حجاریان) قرار گرفت و به کما رفت، اما درنهایت جان سالم به در برد. در چهلمین روز درگذشت حاج ابوالقاسم شفیعی، خبرنگار ستاره صبح به سراغ پروفسور سید ریحان ظهیر میردامادی، پزشک متخصص زنان و زایمان و عضو هیاتامنای مرکز تحقیقاتی درمانی حضرت رسول اکرم خمینیشهر رفت تا از خاطرات و اقدامات دوست همشهریاش جویا شود. شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
جناب دکتر میردامادی، از سابقه آشنایی خود با مرحوم شفیعی و ویژگیهای شخصیتی او برایمان بگویید.
ما حدود 25 سال قبل در یک پروژه تحقیقاتی تماس پیدا کردیم و او قدم پیش گذاشت و مرد و مردانه در این سالها در کنار ما بود و در این مدت کمک زیادی به ما کرد. نزدیک به 5500 نفر کارگر مستقیماً زیر نظر ایشان فعالیت میکردند. اگر هر خانواده را میانگین 4 نفر درنظر بگیرید، با آنهمه کارگری که داشت، نان چندین هزار نفر را میداد. خانواده شفیعی سه برادر بودند؛ حاج احمد به دلیل بیماری از دنیا رفت و حاج رسول و حاج قاسم ماندند. مرحوم شفیعی در تمام کارهای خیر از جمله در امور مسجد الزهرا تهران (میدان خراسان) داوطلب بود. سنگهای بیمارستان سوم شعبان و مساجد قم و شهرستانها را تأمین کرد و علاوه بر آن در راه خدا کمکهای مالی و مدیریتی بسیاری هم میکرد. اگرچه مشکلات جسمانی زیادی هم مانند دیابت و بیماری قلبی داشت. در مدیریت ید طولایی داشت و من کمتر کسی را اینچنین دیدهام. او کسی بود که زندگی را از زیر صفر شروع کرده بود و خود را به این موقعیت رسانده بود. تمام کارگران او به اسمش قسم میخوردند چون به زندگی و خانواده آنها رسیدگی میکرد. ازنظر سیاسی به هیچ شخص و جناحی کاری نداشت و تنها فرمان امام و رهبری را گردن میگذاشت، اعتقادش به اسلام و اطاعت از رهبری بود. متأسفانه او به کرونا مبتلا شد و فوت کرد.
از کارهای عامالمنفعه ایشان صحبت کردید؛ قدری هم در خصوص کارآفرینی ایشان برایمان بگویید که چه خدماتی داشتند؟
مرحوم شفیعی سنگشناس خوبی بود؛ معادن را میدید و بعد کار را دنبال میکرد و آن معادن را از دولت اجاره میکرد. او سه کارخانه سنگبری داشت که در شیراز، اصفهان و جنوب تهران واقع شده بود. همچنین از طریق یکی از پسرهایش که ساکن چین بود سنگ به این کشور میفرستاد. عمدهترین فعالیت او تجارت خارجی بود. او در زمینه سنگ و ماشینآلات مربوط تجارت میکرد. مدیریت فوقالعاده بالایی داشت و همواره موفق بود. به خاطر دارم که یکبار با شراکت یکی از دوستانشان معدنی را اجاره کردند که سنگهای رویی خوب بود ولی وقتی کمی پایینتر رفتند متوجه شدند خوب نیست. چون وضعیت مالی شریک ایشان خوب نبود شخصاً تمام خسارت را بر عهده گرفت و معادن را مجدداً به دولت برگرداند. او اجازه نمیداد کسی که با او کار میکند نابود بشود.
ایشان در توسعه مرکز تحقیقاتی درمانی حضرت رسول اکرم خمینیشهر چه نقشی داشتند؟
او یکی از سکانهای اصلی مرکز تحقیقاتی درمانی حضرت رسول اکرم خمینیشهر بود؛ در واقع میتوانم بگویم که من بازوی خودم را از دست دادم. او یکی از ستونهای فوقالعاده قوی آن مرکز بود و هم ازلحاظ مادی و هم از منظر راهنمایی و ارشاد کمک دهنده بود. از آنجاییکه این مرکز توسط افراد نیکوکار راهاندازی شده بود، او اوضاع را مرتب بررسی میکرد و هر دو ماه یکبار حسابداریها را نظارت میکرد تا انحرافی در پول افراد نیکوکار به وجود نیاید. من و مرحوم شفیعی عضو هیات امنای 25 نفره مرکز تحقیقاتی درمانی حضرت رسول اکرم خمینیشهر بودیم.
با توجه به اینکه خمینیشهر، زادگاهشان بود، مردم آن منطقه چقدر ایشان را میشناختند؟
مردم بسیار خوب او را میشناختند، چون او در تمام مساجد و خیریهها سهم داشت و مرتباً سهم خود را پرداخت میکرد. او مردی مدیر و مدبر و با ایمان کامل بود؛ نه ایمانی که صرفاً ظاهری باشد. او هرسال در ماه مبارک به افراد مختلفی افطاری میداد و بعد غذا میداد تا برای خانوادههای خود ببرند. در این ماه رمضان جای او بسیار خالی خواهد بود. البته برادر ایشان حاج رسول شفیعی هم مثل خود او فردی دانا و کاردان و باایمان است
بهعنوان آخرین پرسش، به نظر شما که دوست نزدیک مرحوم شفیعی بودید، چه صفاتی از ایشان در یادها میماند؟
بااینکه من پزشک و استاد دانشگاه هستم و برخوردهای زیادی با مردم داشتم ولی در یک جمله میتوانم بگویم که کمتر نظیر ایشان را دیدهام. خداوند ایشان را بیامرزد من دست خودم را در آن مرکز تحقیقات از دستدادهام؛ شاید حتی خانواده ایشان آنچنانکه من ناراحت هستم متأثر نباشند. از خدا برای ایشان طلب مغفرت میکنم و امیدوارم قرین رحمت باشند.
کد خبر: 101289
تاریخ: 1399/02/12 - 23:59
منبع: روزنامه ستاره صبح