یکشنبه, 30 ارديبهشت 1403 Sunday 19 May 2024 00:00

روح ‏ا‏له حاجي حيدري
چرا در خمینی شهر سرمایه گذاری نمی کنم
به بهانه بهره برداری كانون پژوهشي مكتب الزهراء به همت قاسم شفيعي خيّر شهرمان در حضور استاندار گفتگويي با وی ترتیب دادیم. شفيعي زندگينامه جالبي دارد؛ در 25 سالگي به عنوان فرماندار زرينشهر منصوب شده و دو سال بعد هم  در اوج فعاليت مهدي هاشمي- با حفظ سمت به عنوان فرمانده سپاه لنجانات انتخاب گرديد. او چندین سال هم در کنار عسكراولادی معاون اقتصادی کمیته امداد امام بود. پس از اين سالها وي ترجيح داد تا وارد فعاليتهاي اقتصادي شود. هم اينك او صاحب شركتي است با حدود 4 هزار پرسنل كه اين شركت در پروژههاي نفت و گاز، معدن و احداث كنارگذر شرق اصفهان (پروژه بزرگی که 64 کیلومتر راه شیراز به تهران را نزدیک میکند) فعاليت ميكند. او همچنين عضو اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران و عضو هیات مدیره مجمع عمومي عادي ساليانه خانه معدن ايران و نيز معدنكار نمونه كشور در سال 82 است.
بررسي فعاليتهاي عامالمنفعه و جريانات مهدي هاشمي از موضوعات گفتگوي ما با اوست. شفيعي در انتهاي صحبتهايش در پاسخ به سوال ما در مورد اينكه چرا در شهر خودتان سرمايهگذاري نميكنيد از مسئولان شهر انتقاد كرد و گفت...

- چه شد تصميم گرفتيد بخشي از اموالتان را در زمينه هاي خير هزينه كنيد؟
در یک کلام هر کس میخواهد مالش زیاد شود باید زیاد ببخشد هر کس هم نمیبخشد توقع افزایش مال نداشته باشد. دوم اینکه انسان انباردار نیست، کسانی که از مالشان بخشش نمیکنند بیشتر انباردار هستند. بعد هم وارث هر کاری کند برای خودش میکند، به متوفی سودی نمیرسد. به اضافه اینکه اگر وجوهات مال پرداخت نشود برای وارث هم برکت ندارد. آدم عاقل آدمی است که اهل بخشش باشد؛ آدمهای بخیل و خسیس باید در عقلشان شک کرد. چنين آدمي قبل از اینکه مشکل سخاوت داشته باشد، مشکل عقل دارد.

- اينكه در چه زمينههايي هزينه كنيد، معيار خاصي داريد يا هر موردي كه پيش آمد هزينه ميكنيد؟
سعی میکنیم خودمان نوع کار را انتخاب کنیم؛ مثلاً مرکز تحقیقات را ما انتخاب کردیم چرا که براساس آمار وزارت بهداشت، تعداد بچههای معلول ذهنی در خمینیشهر در كل کشور اول است. این خیلی فاجعه است. مرکز تحقیقات بيشتر کارش پیشگیری است تا درمان. اینکه جنين اگر مشکل دارد قبل از تولد مشکلاتش حل شود. کسانی که در این زمینه پژوهش میکنند تنها به یک نفر خدمت نمیکنند بلکه به یک نسل و نسلهای بعدی کمک میکنند. بیمارستان رسول اکرم (ص) هم گرچه عنوانش بیمارستان است ولی کار اصلیاش تحقیقات است. ما دنبال این هستیم که نقص خلقتها را در خمینیشهر به حداقل برسانيم. پرمويي یکی دیگر از موارد تحقیقاتی این مرکز هست.

چطور شد برخلاف بقيه، بجاي مركز مکتبالزهرا(س) حسينيه نساختيد؟
من علاقهمند نبودم اینجا حسینیه شود. حسینیه خیلی چیز خوبی است ولی حسینیههای مرسوم، ایام خاصی درش باز است. این پژوهشگاه استان اصفهان افتخاری است براي من و خيالم راحت است که پایاننامه تحقیقات دینی توسط خواهران حوزوی خمینیشهری به نتیجه برسد.

سخن شما با متولینی که میخواهند کار خیر کنند چیست؟
هر کسی با هر عقیدهای است لازم است در امر خیر که یک امر انسانی است وارد شود حتی در کمونیستها هم که اعتقادی به آخرت ندارند، وقف وجود دارد. چرا که معتقدند آثار وضعی در زندگی دارد.
حالا اگر کسی این حقوق را ندهد، این برکت را از زندگیاش میگیرند. به آقایان ثروتمندان میگویم بذل و بخشش مثل هرس کردن است. اگر باغت را هرس کردی باغت میوه بهتری میدهد اگر هم این کار را نکردید، فکر نکنید برای وارث مال خوبی میگذارید و فردا میتواند وارث از شما شاکی بشود که مال شبهه ناک برای من گذاشتی مال شبهه ناک بچه معتاد میآورد، مال شبههناک عروس پاکطینت و داماد پاکطینت به همراه ندارد. این آثار وضعیش است.
نکته دوم اینکه حالا که میخواهیم کار خیر بکنیم اگر بتوانیم یک کاری بکنیم که سود آن را 5 هزار نفر ببرند بهتر از این است که 50 نفر ببرند. نکته دیگر اینکه انسان برخی اوقات احساس میکند شبهه شهرت وارد کار خیر میشود. میبینید آن محل حسینیهاش فلان است میخواهد یکی دیگر بسازد. به این شهرتخواهی مزدی نمیدهند. ببینید امروز نیاز چیست، شاید امروز تهیه یک جهیزیه ثوابش بیشتر از ساختن یک حسینیه باشد، ایجاد یک شغل ثوابش بیشتر باشد. باید یک کار ماندگار کرد اگر بتوانیم چند تا جوان را بورسیه تحصیلی کنیم خیلی خوب است. شاید نیاز باشد برای دخترها خوابگاه درست کنیم تا خودشان در شهر خانه اجاره نکنند و دهها خطر تهدیدشان نکند. ما خودمان در همین دانشگاه صنعتی با خیّرین اصفهان و تهران هماهنگ کردیم و آپارتمانهای کوچک ساختیم تا زوجهای دانشجو در آن مستقر شوند. حالا فقرا بریزند سراغ آدم چه اشکال دارد؟ در حدیث فرمود مراجعه مردم به شما یک نعمت است حالا فرض کنید یک جایی هم درست کردیم و سرمان شلوغ شد خب بشود!

- اگر موافق باشيد كمي هم وارد موضوع فعاليتهاي سياسيتان بشويم.
من سال 59 تا 65 فرماندار بودم. به طور كلي کشور ما از بخشهای سیاسی و احزاب خیلی خسارت دیدند. تعویضهای مکرر در پستهای سیاسی در حورزههای اقتصادی، من خودم سالها در این حوزه بودم. توصیه ام هم این است که همه زیر بیرق ولایت فقیه باشند و گرنه حزب و گروه و دسته بیشتر به سمت خودشان میکشند تا به سمت هدایت جامعه. به عبارت ديگر بیشتر براي منابع شبکه و گروه و باند كار ميكنند. اگر خالص بشوند آیینه میشوند ولی اگر وارد یک حزب شدی آن وقت حب الشیء يعمي و يصم؛ محبت به یک چیزی آدم را از ديدن معايب آن کور و کر میکند. در همین خمینیشهر آدمهای مختلف آمدند. به نظر من اگر فارغ از این بحثهای سیاسی میآمدند و اسیر این جريانات نمیشدند خیلی بیشتر از اینها میتوانستند تأثیرگذار باشند. خدا رحمت کند آیت ا... احمدی را، نمایندهای بود که فارغ بود از خیلی از این بحثها، یک آدم سالخورده و زجر کشیده بود. هر جا هر استانداری هر وکیلی که خارج از شبکه و گروهش فعالیت داشته تأثیراتش خیلی خوب بوده هر جا که جابجای یها و انتصاباتش بر اساس توصیه ستاد انتخابات و ... بوده، بار به مقصد نرسیده است.

- یکی از دلائل کنار رفتنتان از سیاست همین بود؟
من از سیاست کنار نرفتم از باندبازی کنار رفتم. ما سیاست را دوست داریم همینجا هم هر جا آقا بفرماید بیایید با سر و جان میآییم ولی اگر فلان حزب و باند بگوید برای چه باید گوش بدهیم؟

- شما به عنوان كسي كه سالها فعاليت سياسي كرديد و الان از بيرون به سياست نگاه ميكنيد این تعبیر را قبول دارید که سیاست بی پدر و مادر است؟
به یک معنا درست نیست و به یک معنا درست است. امامان ما هم وارد سیاست شدند این سیاست هم پدر دارد هم مادر. اما سیاست به معنای این چيزي كه دست برخی اشخاص و باندها است نه پدر دارد نه مادر.

- خاطرات خاصی از دوران سیاست دارید؟
من سالهای 59 تا 62 فرماندار زرینشهر بودم. در سال 61 پیشنهاد شد فرمانده سپاه لنجانات هم شدم با حفظ سمت فرمانداری.

- زمان مهدی هاشمی؟
آفرین! لنجانات شامل زرینشهر و مبارکه و فلاورجان و اینها میشد. من توی زازرون رفتم که پایگاه اینها بود. واقعاً گروه مهدی هاشمی گروه منحرفی بود. در آن اتفاقی که سوم شعبان سال 61 افتاد و یک تعدادی در فلاورجان کشته شدند من قبلش پیشبینی کردم و از فرماندهی سپاه استعفا دادم. شیرینیاش به این بود که من زودتر استعفا دادم و لذا من دستگیر نشدم در حاليكه همه مسؤولان آنجا از جمله سپاه و کمیته دستگیر شدند. شیخ حسین کیانی و سید تقی هاشمی برادر سيدمهدي هاشمي امامجمعه دستگیر شدند. تلخیاش هم این بود که خونهای زیادی به ناحق ریخته شد.
اما شیرینی کار سیاسی این بود که خدا توفیق داد و ما سهم قابل ملاحظهای داشتیم در افشاء قضایای مهدی هاشمی و رساندن اطلاعات به مقامات ذیربط داشتيم. اگر کسی میخواهد خدمات حضرت امام را بشمرد این کندن چشمه فتنه از شاخصهای اصلی آن است وگرنه به واسطه فتنه مهدي هاشمي، تمام حوزههای علمیه آسیب میدید. این یک اتفاق عظیمی بود و اگر جریان انحراف مهدی هاشمی ادامه پیدا میکرد ما هم یک چیزی می-شدیم مثل سعودیها و یا نهایتاً افغانستان. البته این بحث استدلالات زیادی پشت سرش هست که الآن مجال آن نیست.

- اگر دوباره متولد شوید دنیای سیاست را انتخاب میکنید یا دنیای اقتصاد؟
هر دوتا را، چون اقتصاد را برای خدمت میخواهیم و اگر کسی سیاست نداند ممکن است به بیراهه برود البته سیاست به معنای واقعي وگرنه سیاست به معنای بیپدر و مادری را اصلاً قبول ندارم. خدا به ما توفیق داده و یک تعدادی مسجد در سیستان و بلوچستان و گناوه و بندر لنگه برای شیعیان ساختم. خوب این سیاست میخواهد چرا که شیعیان آنجا در اقلیت هستند.

- اگر موافق باشید وارد بحث خمینی شهر شویم. خمینی شهر 14 هزار بیکار دارد و در استان مقام اول است چند تا شهرک صنعتي هم دارد که هنوز کامل نشده و نیاز به سرمایهگذاری دارد. فکر نمیکنید لازم است سرمایه گذاراني مثل شما براي حل اين موضوع شهرشان گام بردارند؟
اين حجم بيكار آمار خیلی بالایی است. براي حل اين موضوع ابتدا بايد دولت بسترهاي لازم را فراهم كند تا سرمايهگذار وارد كار شود. مثلاً مسؤولان باید کمک کنند تا زمین واگذاری جهت صنعت همان قیمت زمین نایین و اردستان باشد. درست است که زمین مرغوب اينجا مرغوب است ولی سرمایهگذار كه نمیخواهد برج بسازد، ميخواهد كارخانه بزند. از طرف دیگر خمینی شهر چون چسبیده به اصفهان است معافیت مالی ندارد در حالیکه باید تصور کنند اینجا مثل سمیرم است. اینها بسترهایی است که دولت میتواند فراهم کند. از طرف دیگر سرمایهگذار خمینیشهري در تهران و اهواز زیاد هستند.

پيشنهاد شما چيست؟
من پیشنهاد میکنم فرماندار یا نماینده شهر با خمینیشهرهای سرمایهدار مقیم تهران جلسه بگذارند و پتانسیلهای جدید شهر را برایشان تشریح کنند. تا به حال یکبار نشده فرماندار یا نماینده در دورههای مختلف یکبار به من زنگ بزنند و بگویند خمینیشهریهای سرمایهدار را در تهران جمع کن تا ما برايشان صحبت كنيم. خود من به عنوان کسی که اصالتاً خمینیشهری هستم فرصتهای جدید خمینیشهر را نمیشناختم چون اطلاعرسانی ضعیف است. فرماندار و نماینده شهر باید برای این جریان وقت بگذارند. زمانهایی که برای مراجعات جزئی میگذارند را میتوانند به یک نفر دیگر بسپرند و خودشان وارد این کارهای اصولی شوند. من به عنوان یک سرمایهگذار تا به حال تحرکی در این زمینه ندیدم.

- استقبال میکنند؟
بله؛ اگر صد نفر دعوت شوند و همه نيايند 30-20 نفر حتماً میآیند. وظیفه فرماندار و نماینده است که این کار را انجام دهند. چرا تابحال جلسه نگذاشتند؟ دغدغه اشتغال یک دغدغه عام است، لذا نهضت عمومی میخواهد. باید همه و همه دست به دست هم بدهند تا این بحران جمع شود. الآن دغدغه اشتغال نیست اسمش هست ولی دغدغه نیست. شیخ بهایی در شعرش میگوید همه شب نماز خواندن همه سال حج نمودن و .... تا آخر که میفرماید: مساوي نيست با اين كه به روی بینوایی دربسته باز کردن...
من میگویم بیکاری را حل کردن. خجالت زن و بچه خیلی سخت است چقدر ثواب دارد اگر ما برای یک جوان شغل ایجاد کنیم ارزش است. 

به نقل از فرصت«لاین