نويسنده: حورا نژادصداقت
ريشه هنر چاووش خواني را در چه زماني بايد جستجو كنيم؟
اگر ما بخواهيم ريشه هنر بانگ كنندگي را در ايران دنبال كنيم سابقه اش به پيش از اسلام مي رسد، اما يافتن تاريخ آنچه الان به عنوان چاووش خواني در كشورمان رسم است، به پس از اسلام باز مي گردد. در سوره حج خداوند مي فرمايد: وقتي به سمت خانه خدا حركت مي كنيد بانگ بلند كنيد به گونه اي كه مردم باخبر و دل ها بيدار و آگاه شوند. هنر چاووش خواني در ايران به تبعيت از اين دستور الهي شكل مي گيرد. پس شروعش براي رفتن به حج است. تغييرات و دگرگوني هاي آوايي و آوازي و متني آن از زماني آغاز مي شود كه اسلام وارد ايران مي شود. هنگامي كه واقعه مهم كربلابه پايان مي رسد و كاروان اهل بيت مي خواستند به منزلشان برگردند، امام سجاد با بشير صحبت مي كند، زيرا هم شاعر خوبي بوده و هم صداي خوبي داشته است و به او مي گويند: پدر تو هم خوب شعر مي خواند و هم خوب بانگ مي كرد. آيا تو از هنر او بهره برده اي؟ بشير مي گويد: بله مي توانم. امام مي فرمايد: برو و ورود ما را اعلام كن و او ورود امام و يارانش را با آواز بلند و با شعرهاي بسيار جانسوز به گوش مردم شهر مي رساند، به گونه اي كه تمام شهر تخليه مي شود و امام و همراهانشان را بدرقه مي كنند. اين مطلب هم در «لهوف» سيدابن طاووس و هم «مقتل الحسين» نوشته ابي مخنف آمده است. از اين رو پير چاووش خوانان عزا در ايران نيز بشير است.
اما چاووش خواني تنها براي عزاي امام حسين و مراسم حج محدود نمي شود.
آغاز گسترش ديگر شاخه هاي چاووش خواني پس از حادثه كربلاست. هنگامي كه كاروان هاي زيارتي به سمت عتبات عاليات، زيارت شاه چراغ، حرم امام رضا(ع) و... مي رفتند، چاووش خواني انجام مي شد. از طرفي چون مردم با موسيقي خبري آشنا بودند، به مرور زمان نوعي چاووش خواني براي ماه هاي مبارك و حرام به وجود آمد.
اما در بعضي منابع مي گويند چاووش خواني بيشتر ميان ترك هاي آسياي ميانه يا به طور كل در حوزه امپراتوري عثماني وجود داشته است.
بايد ديد كه آنها اين هنر را از چه سرزميني گرفته اند. چاووش كلمه تركي خوارزمي است. اين لغت در زبان ما بيگانه است، اما به آن عادت كرده ايم زيرا كلمه اي براي جايگزيني آن نداشتيم. هنگامي كه دولت ساساني سقوط كرد و اسلام به ايران آمد، خراسان و بخشي از گلستان امروزي (استر آباد قديم) منطقه ورود تركان خوارزمي از آسياي ميانه ايران به ايران وارد مي شود. وقتي ترك ها به ايران مي آمدند با اين هنر آشنا شدند و نامش را چاووش گفتند. چاووش يعني خبر كردن و آگاهي دهندگي، ولي در بررسي تاريخي آن مي بينيم كه بانگ مربوط به ايران است و بسيار هم بااهميت بوده.
بعضي از مناسبت هاي مذهبي هم چاووش خواني شاد دارند و هم سوگمندانه. در اين باره توضيح دهيد.
براي مثال نوعي از چاووش عزا به نام كتل خواني طي تاريخ پس از اسلام شكل گرفت. در قديم كه كاروان ها با پاي پياده طي 2 يا 3 ماه به سفر حج يا عتبات عاليات مي رفتند، تلفاتي هم داشتند. هنگامي كه كارواني از سفرهاي زيارتي باز مي گشت چاووش خوان ها به جاي پرچم، كتل برمي داشتند و آوازهاي حزين مي خواندند و با حمل آن نشان مي دادند كه اين كاروان عزادار همراهان از دست رفته شان هستند. مردم نيز بخوبي اين نشانه را در مي يافتند و از شادي براي بازگشت مسافرانشان خودداري مي كردند.
كتل چيست؟
نوعي علامت گرد پارچه اي با ميله اي بلند است كه بر آن دايره هايي نصب مي كنند و روي آن پارچه اي از مخمل مي كشند. در آن زمان مردم در سفرهاي طولاني از دنيا مي رفتند و امروز با حوادث جاده اي و هواپيمايي و... .
آيا از آن كتل خوانان امروزكسي باقي مانده است؟
خير. تنها بازماندگان باقيمانده از اين هنر در مناطقي از اصفهان مانند دولت آباد بودند كه امروز نه كارواني مي برند و نه كتل خواني مي كنند.
اشعار ديگر چاووش خواني ها آيا مكتوب شده است؟
جاويد: چاووش خواني ايراني با هيچ سازي همراه نبوده است. مگر گاهي كه براي شروع و آگاه كردن مردم با استفاده از شيپور بوق بلندي مي زدند تا مردم را خبر كنند. يعني از موسيقي خبري بهره مي بردند
غير از من فقط يك نفر اين آثار را به طور كامل مكتوب كرده است. حجت الاسلام سيدحسين معتمدي در كاشان، كتابي به نام «عزاداري سنتي شيعيان» دارند كه اشعار چاووش خواني سفرها را جمع آوري كرده اند. البته من خودم كتل خواني را در تحقيقات ميداني مكتوب و به صورت صوتي گردآوري كرده ام.
از معروف ترين اشخاص اين گروه كه هنوز هم به چاووش خواني مي پردازند به چه كساني مي توانيد اشاره كنيد؟
علي اكبر روشندل در كاشمر، محمد ايران بروجردي در خرم آباد، حاجي ده آبادي در بخش اردكان، حاج محمدعلي اردكاني، آقاي حاجي آبادي در يزد كه در يزد تعداد چاووش خوان ها فراوان است. در خراسان اين تعداد كمتر است و مي توان به سهراب محمدي اشاره كرد. البته تعداد اين افراد بسيار اندك و رو به زوال است، زيرا عده اي جوان با شعرهاي جديد و عجيب و غريب وارد اين عرصه شده اند و ديگر اين گروه مايل نيستند در ميدان هاي نو قدم بگذارند، بنابراين چاووش خواني با آن شيوه كهنش در حال فراموش شدن است.
شعرهايي كه چاووش خوانان مي خوانند از شاعران برجسته ادبيات كلاسيك بوده يا برخاسته از ذوق شخصي ؟
چاووش خوان ها مي بايست شعرهاي فاخري مي خواندند به همين جهت عموما از شعرهاي قوي ادبيات استفاده مي كردند. اگر هم خودشان شعري مي سرودند آن را به تاييد شاعران صاحب نظر مي رساندند. تا شروع دوره قاجار شعر اكثر چاووش خوان ها براي شاعران مختلف معروف بود و اگر هم خودشان شعر مي گفتند اهالي ادبيات بر آن نظارت داشتند كه متاسفانه پس از دوران قاجار اين رسم كم كم از بين رفت.همان طور كه در گذشته نوحه خوان ها پيش از ماه محرم آييني داشتند به نام ريزه خواني كه با نظارت يك نقيب النقبا، نوحه ها و شعرهايشان را مي خواندند و او اشكالات شعري و واژگاني و نيز آهنگ را بر طرف مي كرد و فرم استانداردي به آن مي داد كه اين رسم نيز از بين رفته است.
چاووش خواني چون هنري بود كه در دل نحله هاي فلسفي جا گرفته بود و بايد مجوز را آنان مي گرفتند، حتي لباسشان تعريف داشت. اجازه دريافت پولي نداشتند و آن كاروان دار مسووليت هزينه هاي آنان را مي پذيرفت زيرا چاووش خواني را وظيفه اي ديني براي خود مي دانستند. درست خلاف امروز كه نوحه خوان ها هزينه هاي گزافي دريافت مي كنند.
در چاووش خواني اصيل ايراني هيچ سازي نواخته نمي شده؟
خير. چاووش خواني ايراني با هيچ سازي همراه نبوده است. مگر گاهي كه براي شروع و آگاه كردن مردم با استفاده از شيپور بوق بلندي مي زدند تا مردم را خبر كنند. يعني از موسيقي خبري بهره مي بردند و آن ملودي هم يك نت كشيده طولاني بدون فراز و فرود مانند دوووووووو بوده است.
چاووش خواني چه كاركردهايي براي ما داشته است؟
چاووش خواني در موقعيت هاي كاري ما در بعضي نقاط ايران نيز وارد شده است كه ما در جشنواره كارآواها آن را در صحنه نشان داديم. من در تحقيقات جديدم به اين شاخه از چاووش خواني دست يافتم. در استان مركزي رسم بوده است كه هنگام باد دادن خرمن (جدا كردن كاه از دانه) چاووش همياري مي خوانده اند كه متن اشعار براي امام حسين(ع) بود و در نهايت به يك صلوات خواني زيبا مي رسيدند كه در اينجا كار تمام مي شد و مردم به خانه هايشان باز مي گشتند و آنها علتش را دلبستگي به امام حسين(ع) و واقعه كربلامي دانستند. البته پيران آنها معتقدند چاووش خواني با ياد ائمه هنگام كار انرژي مضاعفي به افراد مي دهد تا بهتر كار كنند.
با توجه به اين كه شما بخشي از آثار اين هنر ملي را جمع كرده ايد، چه زماني مي توان انتظار به چاپ رسيدن آن را داشت؟
فعلاهيچ حمايتي از كار پژوهشي آن طور كه بايد و شايد صورت نمي گيرد. مگر حوزه هنري كه تا حدي از چنين كارهايي استقبال مي كند كه باعث خوشحالي است. در هر صورت بايد براي اين كار هزينه اي بگذارند تا بتواند عمري را كه ما در مناطق مختلف كشور صرف كرديم، جبران كند و از طرفي انتظار كار فرهنگي ارزان قيمت از ما دارند و متاسفانه اين واقعيتي است.