چهارشنبه, 14 آذر 1403 Wednesday 4 December 2024 00:00

خبرگزاری ایمنا: شهید سیداحمد دیباجی طبق شناسنامه در ٧ آبان ١٣١١ در خانواده‌ای روحانی در خمینی شهر اصفهان دیده به جهان گشود(در یکی از دستنوشته های شهید، تولد در ٣ مهر عنوان شده است). او در کانون گرم خانواده پرورش یافت و در هفت سالگی پا به دبستان نهاد.
شهید سیداحمد دیباجی دوران ابتدایی را در شهرِ زادگاهش به پایان رساند و به صلاحدید پدر، برای تحصیلات حوزوی روانه قم شد و در محضر اساتید برجسته حوزه، به فراگیری دروس سطح پرداخت. در ٢٤ سالگی برای ارتقاء سطح علمی خود به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر اساتید بزرگواری چون «آیت‌الله العظمی حاج سیدمحسن حکیم»، «آیت‌الله حاج سیدمحمود شاهرودی» و «آیت الله حاج سیدابوالقاسم موسوی خوئی» بهره مند گردیده، علوم مختلف را فرا گرفت. در همین سال‌ها در کلاس های درس «حاج شیخ آقابزرگ تهرانی»؛ صاحب کتاب نفیس «الذریعه‌ الی تصانیف الشیعه» شرکت نموده، در تهیه و تنظیم بعضی از قسمت‌های کتاب به ایشان کمک کرد.
او که در ٣٠ اسفند سال ١٣٥٥ اجازه اجتهاد خود را دریافت نمود، به خودسازی نیز اهمیت می داد و در درس های اخلاق حاضر می شد. بسیار ساده و صمیمی در این دروس شرکت می‌کرد و اصلا گمان نمیکردی همین فردی که در کلاس ها نشسته اجازه اجتهاد نیز دارد.
ایشان در سال ١٣٣٩ با نوه بزرگ دختریِ استادش پیوند زناشویی بست و صاحب ٥ فرزند گردید و در منزل نیز اخلاق و رفتاری نیکو داشت و به زهد و تقوا مشهور بود. با فرزندانش، رابطه ای صمیمی و دوستانه داشت و از نزدیک به امور تحصیلی و تربیتی آنان رسیدگی می‌کرد.
حوزه نجف یا مسجدی در تهران؟
وی در طول اقامت در نجف اشرف، بارها به ایران سفر می کرد. در یکی از این سفرها، از ایشان برای اداره امور مسجد تازه تاسیس «مهدیه» در محله رستم آباد دعوت به عمل آمد. ایشان با این که به اقامت در جوار مضجع شریف امیرالمومنین(ع) اشتیاق فراوان داشت و خانواده همسرش نیز در آن جا زندگی می‌کرد، با توجه به خلاء فرهنگی و مذهبی موجود در منطقه و احساس مسئولیت برای آشناساختنِ مردم با احکام اسلام، دعوت آن ها را پذیرفت و به ایران بازگشت.
وی بعدها امامت مسجد محسنی، در خیابان جردن را نیز برعهده گرفت و مسئول کمیته انقلاب اسلامی این مسجد و نیز مسجد مهدیه بود.
ایشان مسلمانی وارسته و دانشمند بود و همواره با کلامی نافذ و گیرا، سبب جذب مردم به مساجدِ تحت نظارت خود می‌شد. به مشکلات مردم اهمیت می داد و به طور مداوم پیگیر مشکلات مالی، خانوادگی و اجتماعی آنان بود.
عاشق نگارش و تالیف
او فردی پرتوان و فعال بود و علاوه بر مسئولیت‌هایی که در دو مسجد «مهدیه» و «محسنی» به عهده داشت، کتاب هایی را نیز به رشته تحریر درآورده است که از جمله می توان به «تقریرات فقه»، «تقریرات اصول»، «مختصرالمنطق»، «کشکول»، «الاجازات الی طرق الاحادیث و الروایات»، «تفسیر قرآن»، «تبویب کتاب الذریعه» و «زبدة المعانی» اشاره کرد.
این روحانیِ پرتلاش مورد توجه سایر نویسندگان نیز بوده است و «شیخ محمدهادی امین» در کتاب «معجم رجال الفکر و الادب»(صفحه ٤٦٤ در چاپ سال ١٣٨٤ قمری) و نیز «حاج شیخ آقابزرگ تهرانی» در کتاب «الذریعه»، و صاحب کتاب «معجم الادبا»(در صفحه ١٤٢) شرح حال این روحانی مجاهد را نگاشته اند.
دین فقط اسلام، آن هم به رهبری امام
او در دوران مبارزات انقلاب، تظاهرات ها و راهپیمایی‌های ضد رژیم را از دو مسجد تحت نظارت خود سرپرستی می‌کرد و پس از پیروزی انقلاب، در این دو مسجد، کمیته‌هایی را برای جمع‌آوری اسلحه‌های موجود در دست مردم ایجاد کرد. وی با امام خمینی(ره) رابطه‌ای نزدیکی و صمیمی داشت و همیشه می‌گفت: «دین فقط دین اسلام و آن هم به رهبری امام خمینی».
اولین شهید روحانی
فعالیت های انقلابی وی، خار چشم دشمنان بود و سرانجام ضد انقلاب که بارها از فعالیت‌های وی ضربه خورده بود، در شامگاه ۱۹ فروردین ٥٨ حرمت خانه خدا را در هم شکست و بمبی دست ساز(و یا نارنجک) در مسجد محسنی کار گذاشت. بمب، لحظاتی پس از نماز مغرب و عشا منفجر شد و سیداحمد دیباجی و دو فرزندش سید محمد(١٩ ساله) و سیدعلی(١٤ ساله) را به ملکوت فرستاد. در این حادثه، ٤ نفر دیگر از نمازگزاران نیز به فیض شهادت نائل شدند.
حجت‌الاسلام سیداحمد دیباجی که اولین شهید روحانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی است، در پایان وصیت نامه خود نوشته است: «خداوند این سفر مرگ را بر همه و بر منِ فقیر مبارک کند ان شاءالله تعالی».
فعالیت ها و تلاشهای بی وقفه شهید در راه ترویج و تبلیغ اسلام و دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی باعث خشم دشمنان و منافقین کوردل گردید و چند مرتبه ایشان را تهدید به ترور کردند. غافل از اینکه انسانهای متقی در راه هدف خویش از مرگ هراسی ندارند و نهایت آرزوی آنان شهادت برای رسیدن به معبود و معشوقشان است.
بمب گذاری منافقین در مساجد
با انجام رفراندوم در ۱۲ فروردین ۵۸ و رأی قاطع ملت ایران به نظام جمهوری اسلامی، استکبار جهانی و مزدوران داخلی آنان برای سرنگونی این نظام نو پا شروع به توطئه، بمب گذاری و ترور افراد نمودند. سازمان منافقین (مجاهدین خلق) که آلت دست دشمنان انقلاب اسلامی بود، اقدام به یک سری بمب گذاری و ترورهای ناجوانمردانه در کشور نمود.
ماجرای دقیق شهادت ایشان
طبق گزارش های موجود از آن تاریخ، پاسداران ستاد مرکزی کمیته نیروی هوایی روز جمعه موفق به کشف یک بمب در نزدیکی مسجد محسنی که افرادی در آن مشغول آموزش قرآن بودند می شوند و بمب را برای خنثی سازی به کمیته مرکزی ستاد نیروی هوایی واقع در ساختمان لاکمید منتقل می کنند ولی بمب در ساختمان مذکور منفجر و منجر به شهادت ۵ نفر می گردد. افرادی که در این انفجار به شهادت می رسند شامل حاج آقا سید احمد دیباجی، آقای موسویان مسؤول کمیته نیروی هوایی، محمد دیباجی فرزند شهید احمد، علی دیباجی فرزند شهید احمد و محرم علی شیری کارمند نیروی هوایی می باشند و تعدادی دیگر در این حادثه مجروح می گردند.
اجساد شهیدان سید احمد دیباجی و دو فرزندش پس از انتقال به شهر قم از محل مسجد امام حسن عسگری(ع) با حضور علما، مدرسین حوزه علمیه قم، طلاب و مردم شهید پرور تشییع و پس از طواف در حرم حضرت معصومه (س) در گورستان باغ رضوان به خاک سپرده شدند.
خاطره ای از دختر شهید
راضیه دیباجی؛ فرزند این شهید بزرگوار می گوید: خانه ما محل مراجعه افراد مختلف برای برطرف شدن نیازهای زندگی شان بود، چون شخصیت پدر را این گونه یافته بودند که در حد توان خود و با تمام وجود، سعی در برطرف نمودن نیازهایشان خواهد داشت و بسیاری از همسایگان و آشنایان، همچنان از این خصلت ایشان به نیکی یاد می کنند. یکی از دغدغه های مهم ایشان، فراهم کردنِ وسایل ازدواج، اشتغال و مسکن جوانان بود. ایشان معتقد بود ارضای نیازهای زیستی در حد متعادل، مقدمه پرداختن به تربیت اخلاقی است، زیرا مادامی که فرد، درگیر تمایلات نفسانی است، نمی تواند به طرف تعالیِ اخلاقی پیش برود. مبنایشان هم سوره مبارکه قریش بود که دعوت به عبادت خداوند را پس از یادآوریِ تامین طعام و امنیت ذکر کرده است. وقتی در مورد این مساله به ایشان انتقاد می کردند، به آیاتی از قرآن اشاره می کرد که در آن ها صفات اخلاقی، شکر، تقوا و عمل صالح مترتب بر تامین نیازهای اولیه انسان مطرح شده بود. به عنوان مثال؛ «و کلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا واتقواالله»(مائده/ ٨٨)، «یا ایها الذین امنوا کلوا من طیبات مارزقکناکم واشکروا لله»(بقره١٧٢)، «یا ایها الرسول کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا»(مومنون/٥١).
روش ایشان این گونه بود که عملا با عنایت به محرومان و رفع نیازمندی های آنان از نزدیک و در میانه شب و در سرما و گرما، سعی در تامین حداقل احتیاجات آنان می نمود و همین مطلب، مقدمات نیل به سوی انوار هدایت را برای آن ها فراهم می کرد.