سیمین سعیدی
... همسایه هر روز پیچ رادیو را باز می کرد و صدای «این جا رادیو اصفهان است» که از داخل آن می آمد حس کنجکاوی محمد هشت ساله را قلقلک می داد تا برای چندمین بار هاج و واج بماند که «این صدا چطور به گوش ما می رسد؟!» پیش خودش می گفت حتما از طریق سیم های برقی که از این جا به اصفهان وصلند صدا منتقل می شود. اما آن رادیو ترانزیستوری که در دست یکی از هم محلی ها بود حکایت دیگری برایش تعریف می کرد؛ همان رادیویی که با دو تا باطری قلمی کار می کرد و سیم هم نداشت. عطش کشف این راز باعث شد در 9 سالگی شروع به خواندن کتابهای فیزیک دبیرستان کند. سیم پیچ، خازن، نحوه انرژی رساندن و ... این ها تمام چیزهایی بود که محمد عاملی در کودکی با آن ها روزگار می گذراند.
18 ریال داد و یک «رادیوی گوشی» خرید. وسیله کوچکی که گوشی اش مثل سمعک های امروزی بود. به غیر از آن، یک مدار سیم پیچ و خازن و دیود داخل جعبه کوچکی داشت و وقتی که به آنتن وصل می شد رادیو اصفهان را می گرفت. اما پدرش مخالف این کار بود و می گفت گوش دادن به رادیو حرام است.
اما محمد سرتق تر از این حرف ها بود! یک تکه سیم معمولی برق را به صورت رشته های بسیار نازک در آورد و با این سیم های تک رشته ای یک آنتن 5 متری ساخت و از داخل شکاف سه گوش اتاق کاهگلی رد کرد. حالا آنتن نامرئی او آماده بود! شب ها لحاف را روی سرش می کشید و به بهانه مشق نوشتن رادیو گوش می داد. تا این که یک شب به همین صورت خوابش برد و فردا که پدر برای بیدار کردن او آمد، متوجه رادیو در گوش فرزندش شد. محمد از پدرش کتک مفصلی خورد ولی بعد پدر جویای آنتن رادیو می شود و محمد سیم نازک بغل دیوار را نشان می دهد. پدر بسیار می خندد و می گوید: تو چقدر زرنگی! آنتنی در اتاق درست کردی که من نمی توانم ببینم؟! از این جا بود که وارد کار ساختن رادیو شد.
آنچه در زیر می خوانید گفتگو با محمد عاملی یک رادیو آماتور خمینی شهری است. کسی که با استفاده از قطعات رادیوها و تلویزیون های اوراقی یک رادیوی محلی را در سال 1358 ساخت.
شما دوران تحصیل را در تهران گذراندید؛ چطور شد به آن جا رفتید؟
16 سالم بود. پدرم نمی گذاشت دبیرستان را ادامه دهم. چون وضع مالی اش خوب نبود، می گفت باید کار کنی. من هم فرار کردم و به تهران رفتم! هم محلی ها و افرادی که با آن ها جلسه قرآن می رفتم را پیدا کردم. یکی از آن ها من را به خانه خودش برد و بعد سفارشم را به یک کارخانه سنگ بری کرد. بعد از مدتی برایم اتاق گرفت. شب ها درس می خواندم تا این که دیپلم ریاضی را گرفتم.
پس رادیو ساختن را چکار کردید؟!
دنبال این کار هم بودم. در تهران کتابی پیدا کردم تحت عنوان «رادیو و رادیو ترانزیستوری» و شروع به خواندن آن کردم. روزی یک پیرمرد تعمیرکار رادیو کتاب را دستم دید و در موردش از من سوال کرد. من هم از علاقه ام به رادیو به او گفتم. گفت: این ها فایده ای ندارد! و من را به مغازه اش برد. بعضی اوقات یک یا دو ساعت پیش او می رفتم و او کار را یادم می داد و بعد در خانه تمرین می کردم. برای همین وقتی وارد نیروی هوایی شدم، الکترونیک را می دانستم.
کی وارد نیروی هوایی شدید؟
دیپلم را که گرفتم وارد نیروی هوایی شدم و آن جا هم مهندسی الکترونیک خواندم. حدود 5 سال هم در نیروی هوایی تدریس می کردم. جزو دوره اول متخصصینی بودم که در سال های 52 و 53، برای راه اندازی و تعمیرات موشک ضد هوایی هاگ توسط تیم مستشاران آمریکایی آموزش دیدم و چون الکترونیک و زبانم (انگلیسی) خوب بود به عنوان اولین ایرانی، استاد موشک هاگ شدم. قبل از انقلاب هم درس می خواندم و هم تدریس می کردم. در جریان انقلاب هم وقتی امام دستور ترک پادگان ها را داد اطاعت کردم و اسلحه دست گرفتم و به مبارزه پرداختم. بعد از انقلاب هم تا سال 1360 تدریس را ادامه دادم و بعد چون در تهران خانه نداشتم در خواست بازخریدی کردم.
شما چه چیزی را اختراع کردید؟
کار من در واقع ابتکار بود نه اختراع. گیرنده و فرستنده ای را که من ساختم در دهه 50 در بازار می شد پیدا کرد ولی کمیاب و خیلی گران بود. اگر هم می خواستیم آن را بسازیم قطعاتش وجود نداشت. ابتکار من این بود که با لوازم معمولی رادیو و تلویزیون و وسایل اوراقی آن ها، مداراتی طراحی کردم که نتیجه آن شد یک فرستنده-گیرنده خیلی قوی. در محمود آباد و داخل شهر هم چند دستگاه نصب کردم که چون تلفن آن زمان نبود، مردم بین سنگ بری ها و خانه هاشان صحبت می کردند.
فروردین 1358 فرستنده ای را با حدود 150 وات قدرت کنار ایستگاه فرستنده رادیو اصفهان ساختم. صبح ها در محله «بَزبُکه» گاردر رادیو را به کار می انداختیم و اعلام می کردیم: این جا همایون شهر است رادیو بزبکه!
برنامه های رادیو بزبکه چه بود؟!
حاج اصغر -برادرم که بعدها شهید شد- پشت میکروفون می نشست و با یک ضبط صوت و حدود 15-10 تا نوار قرآن، سخنرانی امام(ره)، سخنرانی دکتر شریعتی، موسیقی و ... برنامه ها را اجرا می کرد.
بُرد رادیوتان تا کجا بود؟
من دستگاه را در خانه پدرم نصب کردم و آنتن بلندی هم سر یک درخت زدم و سوار ماشین شدم که بروم و ببینم تا کجا برد می دهد. در کمال تعجب رادیو در مورچه خورت هم صدایش شنیده می شد. کارمندان رادیو تلویزیون اصفهان صدای ما را می شنیدند و می گفتند این دیگر کیست؟! موج رادیو بزبکه با رادیو اصفهان تداخل نداشت و اگر کسی موج رادیویش را می خواست از اصفهان به تهران ببرد، این وسط هم رادیو بزبکه را پیدا می کرد!
عکس العمل ها نسبت به رادیو بزبکه چه بود؟
از مردم عادی فقط اهالی محل می دانستند که من این رادیو را دارم ولی دادستان اصفهان خیلی نگران شده بود. یک روز در مراسم روز کارگر سال 1358 تظاهرات شده بود و سه نفر تیر خورده بودند و مقامات استان اصفهان خیلی نگران شده بودند که چه کسی است که از همایونشهر صدا پخش می کند؟! با کمیته خمینی شهر تماس گرفتند و گفتند که بگویید خاموشش کند! گفتند ارتش دستگاه های ردیابش را به کار انداخته که تو را پیدا کند. کمیته گفته بود این شخص جزو انقلابیون است. به هر حال دستگاه را خاموش کردم. من گفتم بگذار دستگاه را ببریم و نشانشان بدهیم. دستگاه را بردیم اصفهان و به دادستان نشان دادیم و گفتیم: این است! خنده شان گرفت. ساده بود و این همه برد داشت! نجف آباد، زرین شهر ، زینبیه، سگزی و ...
یک روز اتفاق جالبی افتاد. کنار خانه ما صحرایی بود که گاو و گوسفندان از آن رد می شدند. برادرم فراموش کرده بود نوار را عوض کند و رادیوی ما تا نیم ساعت صدای مامای گاو و بع بع گوسفند و عرعر خر پخش می کرد!
از EP2MA بگویید؟
برای داشتن سیستم بی سیم خصوصی مقررات خاصی وجود دارد و مجوز فرستنده و گیرنده چیزی است در مایه های مجوز حمل سلاح. من گواهینامه رادیو آماتوری دارم. هر رادیو آماتور یک شناسه دارد که 5 یا 6 حرف است. یک یا دو حرف اول نشان می دهد که رادیو آماتور از کدام کشور است. مثلا w آمریکا، U روسیه و I ایتالیا را نشان می دهد. نشانه ایران EP است. بعد از این حروف یک عدد می آید که نشان دهنده منطقه آن رادیوآماتور است. مثلا ایران را منطقه بندی کرده اند و قسمت بالای ایران EP1 ، تهران EP2، اصفهان EP3، شیراز EP4 و ... نامیده شده اند. بعد از این عدد هم مشخصه خود رادیوآماتور می آید. مثلا محمد عاملی دارای مشخصه MA است. اگر کسی اسمش محمود عابدی باشد، کدش را مثلا انتخاب می کند MAD یا MAB . وقتی این شناسه را پشت بیسیم اعلام می کنم، طرف مقابل می فهمد که من MA (محمد عاملی) ساکن ایران و تهران هستم. اتحادیه بین المللی ارتباطات از راه دور (ITU) فرکانس های به خصوصی را به ما اختصاص داده است. یک رادیو آماتور روی فرکانس های مجاز می روند و صدا می زند و شناسه خودش را اعلام می کند، EP2MA شناسه من است.
شما اولین رادیو آماتور ایران هستید؟
خیر، قبل از من چهار نفر دیگر هم رادیو آماتور بودند ولی دستگاه های ساخت خارج می خریدند و استفاده می کردند. ولی من اولین ایرانی بودم که با دستگاه های ساخت خودم توانستم با خارج از ایران تماس بگیرم. سال 61 هم که به دنبال مجوز بودم در نمایشگاه مخترعین و مبتکرین که به مناسبت 22 بهمن برگزار شد حضور داشتم و یک تقدیرنامه هم از آقای عباسپور معاون رییس جمهور گرفتم. من اولین ایرانی بودم که در مجلات الکترونیک سال 58 تا 60 طرح هایی از خودم را منتشر کردم. تنها مدارات قابل ساخت، مدارات من بود چون تمام وسایلش وجود داشت. بهترین توضیحات را می دادم. کسانی که آن موقع این فرستنده های من را ساخته اند، الان هم سن و سال خود من هستند؛ حدود 200 نفریم که همدیگر را در شبکه های اجتماعی پیدا کردیم.
کسانی که من به آن ها آموزش داده بودم و مقالات من را خوانده بودند، همه در جبهه جنگ بی سیم ها را تعمیر می کردند. دو نفرشان را می شناسم که عضو سپاه بودند و اکنون جانباز شیمیایی هستند و از آموزش های من برای تعمیرات مخابرات و راه اندازی دکل های مخابراتی استفاده کردند.
هیچ محدودیتی برای تماس ندارید؟
ما به غیر از اسراییل مجازیم با بقیه کشورها تماس بگیریم. رادیوآماتوری مطلقا خصوصی است. ما رادیو آماتورها مطلقا حق نداریم پشت دستگاه بیسیم صحبت سیاسی یا اقتصادی کنیم. نمی توانیم اجناس یا خدماتی را از طریق رادیوآماتوری تبلیغ کنیم ولی بقیه مطالب آزاد است. بارها پیش آمده که با یک نفر مثلا در هند یا عرب هایی که فارسی بلدند در مورد مسائل فنی، فلسفی و تاریخی صحبت کرده ام.
شهرهای دیگری هم از این ابتکارتان بهره بردند؟
بله اوایل انقلاب از من خواستند که یک دستگاه رادیو برای چابهار بسازم و من این کار را کردم. (چه سالی؟) بعد یکی از بچه ها را که تعمیرکار رادیو و تلویزیون بود آموزش دادم تا بتواند کار نصب آنتن و راه انداختن دستگاه را انجام دهد. آن دستگاه چهار سال به عنوان رادیو محلی چابهار برنامه پخش می کرد.
یک دستگاه دیگر هم حدود 25 سال پیش به سفارش سپاه برای نماز جمعه استهبان ساختم که هنوز هم استفاده می شود و خطبه های نماز جمعه را پخش و خبررسانی می کند. بابت این رادیو به من هزینه پرداخت کردند.