دوشنبه, 24 ارديبهشت 1403 Monday 13 May 2024 00:00

مکتب حدیثی شیعه در کوفه (تا پایان قرن سوم هجری)

مکتب حدیثی کوفه، در شکل گیری مکتب های حدیثی دیگر و نیز بسیاری از علوم و باورهای شیعه، نقش نخست را داشته و بسیاری از کتاب های شیعه در علوم مختلف، در این شهر تدوین شده اند. شاید بتوان گفت: هیچ یک از حوزه های تاریخی حدیث شیعه (مانند بغداد، ری، قم و ...) اهمیت کوفه را ندارند. نظر به اهمیت این مکتب حدیثی، در این پژوهش به جنبه های گوناگون آن پرداخته شده است. کتاب در هفت بخش سامان یافته است که عناوین برخی از آنها چنین است: موقعیت تاریخی ـ جغرافیایی کوفه، مکتب حدیثی اهل سنت در کوفه، از پیدایش تا افول مکتب حدیثی شیعه در کوفه، دسته بندی های راویان مکتب حدیثی شیعه در کوفه و ... .

پيش گفتار

تعريف مکتب حديثي، عوامل تشکيل دهنده، و راه دستيابي به آن

«مکتب» در لغت، به معناي جايگاه تعليم نوشتن يا جايگاه تعليم به صورت مطلق است. [1] در گذشته، اصطلاحاً به جايي مکتب مي گفتند که در آن، به کودکان، خواندن و نوشتن مي آموختند [2] و مکان آن هم در مساجد بود. بعدها وقتي مدارس ديني داير شدند، در مدرسه، مکاني را به مکتب، اختصاص  دادند تا کودکان را براي رفتن به مدرسه، آماده کنند.

 امروزه اين واژه، اين گونه تعريف مي شود: «مجموع انديشه ها و افکار يک استاد که در جمعي نفوذ يافته باشد، يا يک نظر فلسفي و ادبي و جز اينها». [3] افکار استاد، توسّط شاگردان مکتب دنبال مي شود و مجموعاً انديشه هاي اعضاي مکتب، جهتگيري همسويي دارند و ايدئولوژي مستقل و متفاوت با ديگر انديشه ها را پديد مي آورند. بنا بر اين، وقتي واژه «مکتب» با «حديث» جمع شود، انديشه هاي ياد شده، جهت حديثي و روايي پيدا مي کنند و به مجموعه انديشه هايي گفته مي  شود که در مباني، اخذ و نقل حديث، ديدگاهي همسو داشته، ايدئولوژي حديثي مستقل و متفاوت با ديگر انديشه هاي حديثي دارند. [4]

 عوامل تشکيل دهنده يک مکتب را مي توان در سه محور کلّي بررسي کرد: نخست، «مؤسّس (آغازگر)» يک مکتب که مي تواند فرد يا گروهي همسو در جهتي خاص باشند. مؤسّس بايد در انديشه و تأثير گذاري آن، به اندازه اي قوي باشد که ديگر اعضاي مکتب را با خود همراه گردانَد. محور دوم، «شاگردان (رهروان)» مؤسّس مکتب هستند که وظيفه نشر افکار مؤسّس يا تقويت و دفاع از آن را بر عهده دارند. سومين محور در يک مکتب، استقبال و پذيرش محيطي است که مکتب در آن شکل مي گيرد؛ زيرا بدون استقبال همگاني از يک مکتب، انديشه هاي اعضا، هرچند پُرمايه باشند، راه به جايي نخواهند برد و مکتب، عقيم مي مانَد.

 راه دستيابي به يک مکتب، با شناسايي مؤسّس و اعضاي مهم مکتب آغاز مي گردد، و به تدريج، مي توان از طريق گفته ها و آثار اين افراد،  به انديشه هاي آنان دست يافت. سپس افکار مشترک، در کنار هم گذاشته مي شوند تا ايدئولوژي مکتب فراچنگ آيد. بررسي محيطي که مکتب در آن شکل گرفته، و نيز مقايسه افکار اعضاي مکتب با ديگر مکاتب و انديشه ها، در يافتن ويژگي هاي مکتب، بسيار حائز اهمّيت است.

 بنا بر اين، تحقيق درباره مکاتب حديثي، در درجه اوّل، بر کتاب هاي رجال و فهرست نگاري تکيه دارد و در مرتبه بعدي، کتاب هاي حديثي را نيز شامل خواهد شد. در اين نوع پژوهش ها، نوشته هايي که از اعضاي مکتب به جاي مانده، يا بازسازي شده اند نيز از اهميت والايي برخوردار خواهند بود. البته در اين ميان، به نوشته هاي تاريخي، کلامي، فقهي، تفسيري، و به طور خلاصه، همه کتاب هايي که نشان دهنده علوم و عقايد آن مکتب هستند، نياز خواهد بود.

تعريف مسئله

پژوهش درباره مراکز حديثي، از روش هاي نوين در پژوهش هاي حديثي است. کوفه، از مراکز حديثي مهم شيعه در آغاز شکل گيري تشيع است. اقامت پنج ساله امير مؤمنان عليه السلام در کوفه، بيشترين تأثير را در بناي پايه هاي تشيع کوفه بر جاي گذارد. امام باقر و امام صادق عليهما السلام نيز با تربيت شاگردان فراوان، بيشترين نقش را در پيدايش و نموّ اين مکتب ايفا کردند. علاوه بر آن، صحابه و تابعيان بسياري در اين شهر سکونت داشته اند و اين شهر، از مهم ترين مراکز در همه علوم اسلامي (از قبيل: قرائت، تفسير، نحو، حديث، فقه، کلام و...) بوده است. همه اين عوامل، سبب شده است تا اين شهر، مرکز تضارب افکار و انديشه ها و پيدايش نحل مختلف باشد.

 از آغاز، اين بيم وجود داشت که با توجّه به تعداد انبوه راويان کوفي و شکل گيري اغلب روايات شيعه در اين محيط، جمع بندي مطالب دشوار باشد. اين اشکال، در طول کار، رخ نشان داد؛ امّا مشکل، به همين جا پايان نيافت. کوفه، مانند قم يا برخي ديگر از شهرهاي شيعي نبود که براي شناخت آن بتوان به راويان و روايات شيعه بسنده کرد. راويان شيعي در کوفه، در کنار راويان اهل سنّت بودند، با آنان تعامل داشتند، مجادله و مناظره مي کردند، و البته گاه از آنان تأثير مي پذيرفتند يا اثر مي گذاردند، و شناخت روايات شيعي، بدون در نظر گرفتن راويان و روايات اهل سنّت، غير ممکن مي نمود.

 از سوي ديگر، راويان شيعي کوفه، خود نيز امّت واحد نبودند و هر گروهي براي خود سخني داشت: غاليان، عليه فقيهان روايت مي ساختند؛ متکلّمان، در درون خود اختلاف داشتند؛ فرق مختلف کيساني، زيدي، اسماعيلي، فَطَحي و واقفي، هر يک مذهب و مسلکي براي خود داشتند.

 اين امر، تا آن جا پيش رفت که شيعيان در اواخر دوران امامت، از شناخت روايات درست درماندند و با عرضه برخي روايات مشکوک يا مجموعه هاي فقهي يا سؤالات مکرّر از ائمّه عليهم السلام در مورد روايت فَطَحيه، واقفيه، غُلات، مفوّضه و... در صدد تشخيص روايت صحيح برآمدند.

 از همه اينها که بگذريم، شيعيان کوفه، روشي واحد در نقل يا اداي روايات نداشتند. اساساً اين دوران، آغاز راه شکل گيري مباحث مربوط به اسناد و ضبط و علوم اصطلاحي مربوط به آن است. حتّي در ميان اهل سنّت، اصطلاحات امروزي، همانند: حديث ضعيف و صحيح و انواع سند، رايج نبود، و اين امر، مشکلات را در پي جويي اسناد روايات، دوچندان مي کرد.

 در اين ميان، آنچه ضروري به نظر مي رسد، بررسي و شناخت چگونگي تشکيل حديث در کوفه و بررسي نقاط قوّت و ضعف آن و نيز شناخت صبغه حديثي غالب در اين منطقه است که در شناخت راويان و روايات اين شهر ـ که بيشترين تعداد راويان را در خود جاي مي داده است ـ ، کمک شاياني خواهد کرد.

سؤالات بنيادين پژوهش

۱. منشأ پيدايش مکتب حديثي شيعه در کوفه و سير تطوّر آن تا پايان قرن سوم هجري چگونه است؟

 ۲. مهم ترين محدّثان مکتب حديثي کوفه، چه کساني هستند و چه آثاري پديد آورده اند؟

 ۳. رابطه راويان اهل سنّت با راويان شيعي کوفه، و تأثيرپذيري آنها از يکديگر چگونه است؟

 ۴. مهم ترين ويژگي ها و وجوه تمايز مکتب حديثي شيعه در کوفه چيست؟

فرضيه ها‎

۱. گرچه محبّت کوفيان به امير مؤمنان عليه السلام، عامل اصلي پيدايش تشيع در اين شهر است، امّا در اين زمان، مکتب تشيع و باور نياز به پيروي از امام پديد نيامد. بنا بر اين نمي توان آن را دوره تأسيس مکتب حديثي شيعيان کوفه خواند؛ بلکه نهال اين مکتب، به دست امام باقر عليه السلام کاشته شد و در دوران امام صادق عليه السلام، به شکوفايي رسيد و پس از شهادت امام صادق عليه السلام، اندک اندک از اين شعله، کاسته شد تا اين که در اواخر قرن سوم هجري، به افول نشست.

 ۲. راويان کوفي، بيشترين و مهم ترين رُوات و محدّثان مکتب حديثي شيعه هستند. بزرگاني چون: زرارة بن اَعين، محمّد بن مسلم، هشام بن حکم و... از جمله آنان هستند که آثار آنان اغلب شامل اصول وکتب اوّليه حديثي شيعه است. برخي کتب حديثي و تاريخي نيز از آنان به جاي مانده است.

 ۳. تأثيرات متقابل مکاتب حديثي شيعه و اهل سنّت در کوفه، در حوزه هاي مختلف، يکسان نبوده است؛ يعني درباره مباحث فقهي شيعه، کمترين تأثير را از اهل سنّت پذيرفته است که اين مسئله، در گرو ارشاد ائمّه عليهم السلام بخصوص صادقين (امام باقر و امام صادق) عليهما السلام بوده است. متکلّمان شيعه کوفه، در حوزه توحيد و عدل، با معتزله روبه رو بودند و طبيعتاً تأثيرات متقابلي بر يکديگر داشتند. درباره تاريخ نمي توان ميان روايات شيعه و اهل سنّت، تفاوت چنداني قائل شد؛ زيرا دست سياست و جانبداري هاي يک سويه علوي يا اُموي، اخبار تاريخي را دچار تحريفات اساسي کردند.

 ۴. مهم ترين ويژگي ها و وجوه تمايز مکتب حديثي کوفه، پيشرو بودن اين مکتب، نسبت به ديگر مراکز حديثي شيعه، و شکوفايي آن در زمان حضور صاحبان اصلي روايت است. طبيعي است که بسياري از راويان و روايات، از اين شهر به ديگر مراکز حديثي منتقل شده اند و اغلب پژوهش هاي حديثي، ناگزير به اين شهر برمي گردد. کثرت راويان از همه فِرَق شيعه، فراواني انواع روايات و تدوين کتب اوّليه حديثي، فراواني روايات غلوآميز، و اهتمام به تاريخ عراق و حوادث آخر الزمان، از ديگر ويژگي هاي اين مکتب حديثي است.

پيشينه پژوهش

درباره مراکز و مکاتب حديثي اهل سنّت، چند کتاب و پايان نامه تأليف شده است؛ ولي در شيعه، تنها يک پايان نامه درباره مکتب حديثي قم و پايان نامه ديگري درباره مکتب حديثي ري و کتابي نيز دربار? مکتب هاي حديثي قم و بغداد (و روابط آنها) نوشته شده است؛ امّا در مورد کوفه، نه در ميان اهل سنّت و نه در شيعه، چنين تأليفي وجود ندارد.

 از سوي ديگر، شناخت مباني فکري يک مرکز حديثي، کمک شاياني به تبيين تاريخ تحوّلات حديث، شناخت دقيق تر راويان آن منطقه و فهم بهتر روايات آن خواهد کرد و درباره کوفه ـ که بيشترين راويان و روايات شيعه در اين منطقه شکل گرفته است ـ ، اين ضرورت، دو چندان خواهد بود. همچنين از اين رهگذر، امکان مقايسه ميان مراکز حديثي و تحليل روابط آنها فراهم خواهد شد.

قدرداني

از زحمات همه استادان محترمي که نويسنده را در اين پژوهش، راهنمايي و در ارتقاي کيفيت آن، تلاش کردند، بويژه حجّة ا?سلام دکتر محمّدعلي مهدوي راد و خانم دکتر شادي نفيسي، تشکر مي کنم.

 از والدين گرامي ام، به خاطر تشويق هايي که همواره بدرقه راهم کردند، تشکّر مي کنم و دست آنها را براي زحمات فراوانشان مي بوسم. همچنين از صبر و تحمّل همسر گرامي ام که زمينه لازم را براي کار در محيطي آرام و صميمي فراهم نمود، قدرداني مي کنم.

 نيز از زحمات محقّقان پژوهشکده علوم و معارف حديث، بويژه مدير گروه تاريخ حديث و همچنين مديريت آماده سازي کتاب که مرا در نشر اين پژوهش ياري دادند، سپاس گزارم. اجر فراوان براي همه اين بزرگواران، آرزو دارم!

 ومن الله التوفيق وعليه التکلان!

 سعيد شفيعي

 هشتم دي ماه ۱۳۸۶

 هجدهم ذي حجّه ۱۴۲۸ (عيد غدير)

[1]  مجمع البحرين، ج4، ص18؛ تاج العروس، ج1، ص445.

[2]  لغت نامه دهخدا، ج14، ص21384.

[3]  همان جا.

[4]  شايان يادآوري است که عرب زبانان، به جاي «مکتب»، واژه «مدرسه» را به کار مي برند.