به نقل ازتارنمای شهرداری منطفه 9 اصفهان،
قمش نام زيباي كهن كه قدمت خود را خود داد ميزند در اصفهان نام دهكدهاي نيست ولي يكي از نامهاي كهن و فاخر تاريخ محلي اصفهان است كه ما به حكم علاقه به احياي اين نامهاي كهن آن را ذكر ميكنيم . قميش نام مادييي است در ماربين اصفهان. و بر حسب شبكه ابياري كهن اصفهان نهرهايي كه براي ابياري ديهها در دو طرف رودخانه از ان جدا ميشود مادي ميگويند واژه ((مادي )) در اين معنا منحصر به اصفهان است و در هيج جاي ديگر از سرزمين پارسيگويان چنين نامي وجود ندارد . در باره معناي ان همانا پيش محققان اختلاف وجود دارد وتا امروز معنا و وجه تسميه درست ان دانسته نيست . من شخصا عقيده پيدا كردهام كه ((مادي)) به حكم اينكه كهنگي شبكه ابياري اصفهان به از منه بسيار قديم ميكشد ميتواند طرحي باشد كه ماديان در افكنده اند ونام خود را نيز از باب اطلاق حال به محل به نهر ها داده و انها را (مادي) خواندهاند . به هر صورت چون تعريف (مادي) دانسته شد ميپردازيم به اجمالي از وصف اين شبكه قديم ابياري اصفهان . از ديرباز چنانكه گفتيم اب زايندهرود در شرب حوضه ان به نهرهايي منشعب ميشده و اين نهرها اب را به ديهها مي رساندهاند است . از ابتداي سرچشمه زاينده رود يعني در قرب ديهي به نام چلگرد در باختر اصفهان تا به خود شهر انشاي اين نهرها (ماديها) از روي شيب رودخانه كه. از مغرب به مشرق جريان دارد . جدا ميشد و احتياجي به بند و سد بزرگي نبود . در هر كجا از مغرب تا مشرق با ايجاد مانع مختصري از شن وخار و خس يك مادي (نهر) از رود خانه جدا ميشد و يكي دو سه كيلومتر پايين تر و گاهي با طي مسافت بسيار طولاني به ديهها ميرسيد و اين شبكه همچنان ادامه داشت تا در غرب اصفهان به پل مارنان ، يعني در اين فاصله اصلاً احتياجي به سد نبود. پل مارنان « پل – بند » است يعني هم «پل» است و هم «بند». كف رودخانه را كمي بالا آوردهاند و شالوده ريخته و ساروج كاري كردهاند و هم پي «پل» زيباي مارنان است و هم «بندي» است كه به وسيلة آن مادي نياسرم (نياصرم) در شمال رودخانه جدا ميشود. از اينجا به بعد براي شرب اراضي هر چه سوي مشرق بروي احتياج به بند هست.اولين بند ، بند كراج و دنارت است و همين طور كه رو به پايين برويم ميرسيم به بند مردان و بند گلي و بند جنديج و بند شانزده ده و بند شاخ كنار كه آخرين بندهاست و از همه مرتفعتر . در شبكة قديم هر مادي نامي داشت و اين نامها قديمي ، كهن و زيبا بود . مادي گركن و همين مادي قمش از جمله اين ماديهاي ديگر كه از شهر اصفهان عبور ميكرد مادي نياصرم است و بعد مادي فرشادي و مادي فدن و بسياري ديگر. از جملة اين ماديها مادي قميش است كه نظر به قدمت آن اينكه به توصيف آن و بعد به وجه تسميه آن ميپردازيم. ولي قبلاً اين نكته را متذكر شويم كه چون اين شبكة آبياري بسيار قديمي است نام تمام اين ماديها و سهم آبي كه از رودخانه دارند و بالطبع تمام رودخانه از باب تقسيم به سهام و اندازه و هر يك سهم در دفتر و طوماري ثبت شده اين دفتر و طومار از خيلي قديم وجود داشته است و آخرين طومار معروف است به طومار شيخبهايي كه ظاهراً در زمان شاه طهماسب صفوي (۹۳۰-۹۸۴ هـ. ق ) ، تنظيم شده و بعدها در زمان شاهعباس (۱۰۳۸-۹۹۵ هـ.ق) به نام طومار شيخبهايي شهرت يافته و سپس در دورة قاجار در آن تغييراتي داده شده است و عجالتاً نام تمام ديهها و سهم آب آنها در اين طومار ثبت شده است.از جملة اين ماديها مادي قميش (بر حسب تداول عامه) ماست. بر حسب طومار پيش گفته مادي قمش از مقابل قلعة موجان در زير مادي نايج جي از رودخانه جدا ميشود و جمعاً از رودخانه به عنوان تحت القرا ۵۲ سهم آب و ديه هاي بزرگ جوزان . لنبانين بيد اباد . الياران . آفاران . فردوران . برزان . مورچا . لمبانچه و يكي دو ديه ديگر را ابياري ميكند .از تعداد ديههاو بزرگي آنها كه گذشت و همه قديمي هستند آشكار ميشود. چون مقصود ما در اينجا توضيح نام آن است بيش از اين دربارة آن اطالة مقال نميدهيم وميپردازيم بهنام با شكوه آن.واژهشناسي : قمش را در تداول عامه اصفهاني گاهي قميش استعمال ميكنند ولي بر حسب مذكور در طومار شيخ بهاي تلفظ صحيح آن قمش است . ميدانيم كه در صورتهاي مختلف كومش ، قومش ، قم ، كمشه ، قمشه و ديههاي كوچكتر كمشهچه و كمشان معادل قمشان و غيره همه ناشي از ريشة اين واژه است كه به «كوم» و «كم» معادل «قم» به معناي قنات است و بهتر بگوييم واژة قمش از دو جزء «قم» (معادل «كم» و «كوم» و «ش» (معادل شه) تركيب شده ، جزء اول همان قنات است و جزء دوم «ش» از شستن و جريان يافتن آمده به معناي آب قنات روان است واژة «قومس» كه بر حسب نظر جغرافيدانان قديمي به ناحية بزرگي از سمنان و دامغان در طرف باختر تا نيشابور و سبزوار و ماوراي آن داده ميشده ناظر به اين است كه اين نواحي همه قنات آب هستند. واژه قمشه و قمشان و كمشه و كمشهچه و خود واژة قم از همين كلمه آمده و در تمام آنها ريشة واژة «كُم» مشهود است . در قمصر (قمسر) هم باز همين واژه را ميبينيم. نظر به اينكه اكثر ديههاي ايران از آب قنات مشروب ميشده بسياري از امكنه و ديهها در ايران ، با واژة «كُم» نامبردار شده است ، از جملة گماران (بوشهر) ، گمارلنگ (مريوان) ، گمجان (شيراز) ، گمران (آبان ) ، گمركان (ساوه) ، گمش آباد (اهر، زنجان ) ، گمشك (بيرجند) ، گموييه (بافت) ، گميشانه (همدان) و جماران (تهران) ، و غيره .