نويسنده: سیّد احمد سجّادی - پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰
باسْمِهِ تعالیٰ وَ اِلَیهِ الرّ ُجعیٰ
اِنـّا لِـلّهِ و اِنـّا اِلـَیهِ راجـِعُـونَ
فقیه بزرگوار، آیت الله العظمی حاجّ سیّد مصطفی شریعت موسوی، فرزند مرحوم آیت الله العظمی آقا سیّد مهدی شریعت موسوی، معروف به دُرچه ای- منسوب به دُرچۀ سِدِه اصفهان – از علماء برجستۀ جهان تشیّع، در هشتاد سالگی و به علّت سكته قلبی، صبح روز 29 خرداد 1390 شمسی، در بیمارستان اشرفی اصفهانی سِدِه، دارفانی را وداع گفت.
آیت الله العظمی سیّد مصطفی شریعت موسوی، در سال 1310هجری شمسی دیده به جهان گشود؛ پس از گذراندن تحصیلات مقدّماتی حوزوی در اصفهان، به قم رفت و در محضر اساتیدی همچون آیات عِظام: سیّد حسین بروجردی، شیخ مرتضی حائری یزدی، سید محمّد رضا گلپایگانی، سیّد محمّد داماد و حاجّ شیخ عبد الجواد جبل عامِلی سِدِه ای تـَلـَمّـُذ كرد.
این عالم برجسته پس از مهاجرت به نجف اشرف در محضر آیات عِظام: سَیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد محمود شاهرودی، سیّد محسن حکیم و سیّد ابوالقاسم خویی، کسب فیض کرد و به درجه اجتهاد نائل شد.
آیت الله شریعت موسوی پس از سالیان دراز اقامت در عِراق، به علّت فشارهای حزب بعث، دوباره به ایران بازگشت و عِلاوَه بر تربیت طُلاّب و علاقه مندان به علوم دینی در مدرسه صدر بازار اصفهان، به مقابله با برخی جریان های انحرافی، از جمله فرقۀ ضالّۀ مُضِلَّۀ بهائیّت، همّت گماشت.
آن عالم فقید که از شاگردان مُبَرِّز مرحوم آیت الله العظمی خوئی و از چهرههای فرهیخته و علمای برجستۀ ایران بشمار میرفت، در زمینه اعتلای دین مبین اسلام تلاش بسیاری نمود.
ایشان که آخِرین بازمانده از فرزندان مُعَزَّز مرحوم آیت الله العظمی آقا سَیّد مَهدیّ شریعت موسوی دُرچه ای - رِضوانُ اللهِ عَلَیهِ - بودند و سالهای مُتمادی در حوزه های علمیّۀ قم، نجف اشرف و اصفهان به تربیت طلاب و ترویج معارف اهل بَیت عصمت و طهارت – علـَیهـِمُ السَّلامُ - اشتغال داشتند، سالهای آخر عمر شریف خود را در شهر «دُرچه سِدِه» با کمال تسلیم و رضا، در بستر بیماری – توأم با کمسویی شدید چشمان - گذراندند.
برخی از باقیات صالحات و آثار خیریّۀ برجا مانده از آن مرحوم عبارتند از: مدرسه علمیّه امام حسین (عَلَیهِ السَّلامُ)، مسجد حضرت ولیّ عصر (عَجَّلَ اللهُ فرَجَهُ الشّریفَ)، حمّام و کتابخانۀ امام سجّاد (عَلَیهِ السَّلامُ) و شعبه ای از «انجمن مددکاری امام زمان(عج)» در شهر دُرچه – به مرکزیّت آن انجمن در اصفهان.
پیكر این عالم ربّانی از بیت ایشان (در دُرچه) تشییع و سپس به اصفهان منتقل و در آنجا نیز با حضور پرشور مردم - از مسجد حاجّ محمّد جعفر تا مدرسه علمیّه صدر بازار اصفهان - تشییع و بار دیگر به خود دُرچه انتقال داده شده و در جوار امامزاده جَزین دُرچه (آستانۀ حمیده خاتون و رشیده خاتون – از نوادگان امام موسی کاظم – عَلَیهِ وَعَلیٰ آبائِهِ وَعَلَیهِمَا السّلامُ) به خاک سپرده شد.
بمناسبت درگذشت این عالم ربّانی، مراسم بزرگداشتی جهت سوگواری برای آن فقیه فقید، در مسجد امام سجّاد(ع) (بلوار باهنر) در روز سه شنبه،31/خرداد/1390ش، اقامه گردید. مجلس فاتحه ای نیز در مسجد جارچی بازار اصفهان – جنب سرای گلشن – از ساعت 9 تا 12 صبح روز چهارشنبه،مورَّخ اوّل تیر1390ش، برگزار شد. همچنین، مجلس بزرگداشت دیگری(مردانه و زنانه) برای آن فقید سعید، ساعت 8 الی 12 صبح روز پنجشنبه دوّم تیر، در خود درچه (مقابل شهرداری، مسجد حضرت ولیّ عصر– عج) و نیز مجلس هفتم آن مرحوم مغفور، ساعت 4 الی 30/7 بعد از ظهر روز یکشنبه 5 تیر ماه، بر سر مزار آن بزرگمرد علم و دین، در جوار امامزاده جَزین، مقابل پاسگاه درچه اقامه شده است.
باشد که با حضور در این مجالس، اندکی بتوانیم قدر ناشناسی خود از مقام این عالم برجسته در ایّام زنده بودنش را جبران کنیم؛ هر چند، ایکاش تا آن هنگام که زنده و در قید حیات بود، قدر وی را می شناختیم!
- از تألیفات و تصنیفات ارزشمند این عالم جلیل القدر، می توان به این موارد اشاره کرد:
* در زمینۀ تفسیر قرآن کریم:
1- « العَسَسُ في تَفسیرِ سُورَةِ عَبَسَ » (عَسَس: نگهبانان شب که تبه کاران را از تعرّض به مردمان باز میدارند؛ کنایه از این است که مفسّران اهل سنّت تخلّف و تبهکاری کرده و جهت شادمانی دل بنی اُمیّه – لعَنهُمُ اللهُ – شأن نزول آیات عِتاب آمیز این سوره را که عثمان بن عَفّان – خلیفۀ سوّم و از نسل بنی امیّه – بوده است، به خود حضرت رسول اکرم(ص) برگردانده اند، تا طعنی متوجّه عثمان و یا بنی امیّه نشود!! وی این خیانت بزرگ در تفسیر قرآن کریم را – که متأسّفانه به ترجمه های و تفاسیر عامّیانه و متداول امروزی نیز سرایت کرده – با ارائۀ اسناد و شواهد و مدارک معتبر تاریخی، فاش می سازد). مَعَ الاَسَف، این کتاب گرانقدر هنوز از عربی به فارسی ترجمه نشده است! چاپ اوّل این کتاب در سال 1376 ش، توسّط نشر دار التّفسیر (اسماعيليان) قم - در قطع وزيری، در 468 صفحه – صورت گرفته است.
2- تفسیر سوره فجر (فارسی)؛
3- تفسیر سوره توحید (قل هُوَ اللهُ اَحَد) (عربی)؛
4- تفسیر سوره فلق (عربی)؛
5- تفسیر سوره ناس (عربی)؛
* در زمینۀ فقه استدلالی و احکام:
6- «الشِّهاب فی مَسألَةِ الحِجاب»، یا: «حجاب زن از نظر قرآن، حدیث و فقه»، کتابی فارسی، مُشتمِل بر 49 درس فقهی استدلالی، با سه مقدّمه که محور بحث را روشن میسازد. او در این اثر گرانبار، ضمن بررسی و نقد اقوال برخی از فقهاء – که بر خِلاف مشهور قدماء امامیّه در رابطه با مواضعی که پوشش آنها بر زن و دختر بالغ واجب است، فتواهایی داده اند – جواب یک یک ایشان را با استناد به آیات کریمۀ قرآن و احادیث شریفۀ معصومین (علَیهـِمُ السَّلامُ) داده است. نیز، گهگاه، به شبهه افکنی های برخی نااهلان و اشکال تراشی های بعضی روشنفکر نمایان غرب زده و متمدّن نما - که با اجتماعی کردن زنان و دختران، تحت عنوان فریبنده «حقوق زن و آزادی زنان» (فِمینیسم)، ایشان را در مَعرِض خطر فساد اخلاقی و انحطاط شخصیّتی و رَذالت اجتماعی قرار داده اند – به نیکی پاسخ گفته است.
از مباحثی که در این اثر مورد بحث قرار گرفته، یکی این است که: قرآن کریم – با توجّه به سیر تدریجی نزول آیات آن - مقدار پوشش و حجاب را – در حال نماز، اِحرام و غیر آن دو- در چه حدودی تعیین نموده است؛ و دیگری اثبات اینکه: حکم الهی، وجوب پوشاندن چهره و دستها (وَجه و کَفََّین) در قِبال نامحرم است و هیچ تعارضی در این باب، میان آیات قرآن کریم – که نزول تدریجی در رابطه با تبیین احکام و فروعات شرع داشته اند - احساس نمی شود؛ و پس از آنکه تمام اندام زن باید (با لباس گشاد، غیر چسبنده و بدون جلب توجّه) پوشیده باشد، صورت و دستهایش را نیز باید از نامحرمان بپوشاند...
متن کامل این اثر نفیس در سال 1385ش، توسّط انتشارات دارالتّفسیر (اسماعیلیان) قم – در 808 صفحه، قطع وزیری– با تحقیق فرزند گرامی ایشان، آقای سیّد محمد حسن شریعت موسوی – دامَ عِزّ ُهُ - به چاپ رسید.
7- «درس حجاب از قرآن و حضرت زهرا(س)»، کتابی است مختصر و مفید، که آن نیز از سوی انتشارات دارالتّفسیر(اسماعیلیان) قم (در 1384ش، در قطع جیبی، شامل 45 صفحه، برای سوّمین بار) به چاپ رسیده است.
این مختصر دارای 6 فصل کوتاه و مفید میباشد:
فصل اوّل) نگاهی کوتاه به «مسأله حجاب» در قرآن، شامل: آنچه در قرآن واجب شده و مراتب سنگینی اجرای آن برای پیامبر(ص).
فصل دوّم) بحث پیرامون تحریف در تفسیر آیۀ حجاب، که در توضیح آن آمده است: عمر بن خَطّاب در زمان خلافتش می گفت: این پوشش، یعنی جِلباب (= لباس گشاد و غیرچسبان) – که آنرا به «خِمار»(=روسری) و«مِقنعَه»(=سربند) تحریف و تنزّل داده بود - تنها نشانهای برای زنان آزاد است، تا از بردهها متمایز شوند و با این نشانی کسی متعرّض آنان نگردد!!
فصل سوّم) به یزید بن معاویه(لَعَنَهُ اللهُ) وکوششهای او برضدّ حجاب اشاره دارد.
فصل چهارم) اشاره به نقش استعمار در ترویج بی حجابی دارد.
فصل پنجم) اشاره به کَیفیّت حجاب حضرت زهرا(س) دارد.
فصل ششم) به موضوع چهار درس از حجاب حضرت زهرا(س) پرداخته است.
متأسّفانه، چندان که باید و شاید، به این اثر بی نظیر و نفیس توجّهی مبذول نشد و هنوز هم دستهایی در کار است تا جلو چاپ و انتشار این گونه کتابها را در جامعۀ ما بگیرد، تا مبادا – به زعم باطل خودشان – زنان، امروزی بار نیایند!! و دختران، امروزی تربیت نشوند!!
8-«نظری بموسیقی از طریق کتاب و سنّت»، که شاهکاری به یاد ماندنی این عالم بزرگوار است. کتاب، مُشتمِل بر چهار جلد – در یک مجلّد وزیری قطور، حدود 660 صفحه – میباشد، که در سال 1372 ش توسّط انتشارات اسماعیلیان قم چاپ و منتشر شد.
این اثر نفیس که به سرعت نایاب گردید، در پی شیوع فتوای مرجع فقید جهان تشیّع، آیت الله العُظمیٰ گلپایگانی (ره) – که در پائیز همان سال درگذشت - به تحریم سینما و فیلم های آن و حتی تحریم هر گونه خرید و فروش و نگهداری رادیو و تلویزیون – به جهت رَواج موسیقی و غِناء و دیگر برنامه های بد آموز، ضدّ اخلاقی و نا مشروع در آنها – و در تأیید فتوای آن مرجع بزرگوار که عیناً همان فتوای مرحوم آیت الله العظمیٰ بروجردی(ره) و دیگر فقهاء سنّتی سَلَف امامیّه – در حرام بودن مطلق هر نوع موسیقی و غِناء (= سرود و خوانندگی) – است، توسّط مؤلّف منتشر شد. متأسّفانه، باز هم دستهایی در کار است تا جلو چاپ و انتشار این گونه کتابها گرفته شود، تا مبادا بازار مُطرِبها و رقّـّاصها و کسانی که از راه موسیقی و خوانندگی، نان حرام بدست می آورند و کسب شهرت میکنند، کـَساد شود...
مرحوم آیت الله شریعت موسوی در مقدّمۀ این کتاب ضمن بیان انگیزه خود از تألیف چنین اثری، مینویسد: «... انگیزه تألیف و نشر این کتاب، حفظ احکام شرع - در جوامع اسلامی - و مردم مسلمان از انحرافات و سقوط ، و نیز اِعلاءِ کلِمَۀ اسلام بوده... در هر بحث علمی و نظری... شرط اوّل، خالی کردن خود از تعصّبات و گرایشات جانبی و فرقه ای و حتّیٰ اندیشه های قبلی در موضوع آن بحث است؛ و اِلاّ همان تعصّبات و گرایشات خاصّ، سدّی محکم بر سر راه (حقیقت جویی) خواهد شد... یکی از حربه های مؤثـّر دستگاه کفر و استعمار بر ضدّ اسلام... موسیقی است... و در دوره استعمار شرق(=کمونیسم) و غرب، بویژه پس از اختراعات جدید صوتی و نقل اصوات (=رادیو، ضبط ، تلویزیون، ویدئو و...) برای اِشاعَۀ فرهنگ فـَساد، بقدری(تبلیغ موسیقی) تدریجاً در ممالک اسلامی سُنـّی و شیعی رَواج گرفته و میگیرد، که با اینکه از معاصی کبیره و حُرمَتِ آن اِجماعی است بین شیعه و تقریباً بین اهل تسنن، و کتاب (قرآن) و سنّت (= احادیث پیامبر اکرم و اهل بَیت عصمت – صلواتُ اللهِ علـَیهـِم) صریحاً بر (حرام بودن مطلق) آن گویا است و تغلیظ (= وعده غلیظ و سخت) در عذاب (نوازنده یا شنونده آن) نموده، با این حال، اِشاعۀ آن بجایی رسیده که در همۀ ممالک اسلامی، رسماً منتشر میشود و مقالات و نوشتِجات (و نشریّات) در تحلیل آن به شکلهای مرموز، حتی بصورت کتاب (و مجلّه و ماهنامه) در آمده!!...» (مقدّمۀ کتاب، صفحات بیست و یک تا بیست و سه).
پس از تعریف علمی و لُغَوی موسیقی و ارائۀ تاریخچه ای از آن، مخالفت اسلام را با هر نوع ساز و آواز بیان داشته و از خرده گیری افراد کوته فکر و کژاندیش به خود هیچگونه هراسی نمیدهد (ص1- 18). آنگاه، به نقل اقوال و فتاوای فقهاء شیعه در ارتباط با حرمت غِناء و موسیقی پرداخته و برخی توهّم ها پیرامون استثناء بعضی از انواع موسیقی و خوانندگی را پاسخ گفته و ردّ میکند (ص21- 121). سپس به نقل اقوال و فتاوای اهل سنّت در این رابطه می پردازد (ص124-135). آنگاه، به سخنان و پندارهای دکتر علی شریعتی در دفاع از برخی انواع موسیقی، پاسخ مُستدَلّ و علمی می دهد و از او انتقاد میکند که چرا بدون داشتن تخصّص در علوم دینی و بدون تحصیل کامل ادبیّات عرب و آگاهی کافی از زوایا و متون آیات قرآن و روایات، چنین نظریّاتی داده و سبب گمراه ساختن بسیاری از جوانان شده است؟! ...(ص148-184).
سپس، به بحث پیرامون آیات قرآن کریم در تحریم موسیقی و غِناء میپردازد (ص187-218)؛ آنگاه نقش موسیقی را در سَوق دادن مغز انسان بسوی خیال پردازی و خیالبافی های فریبنده و همچون سراب، تشریح میکند (ص219-223)؛ سپس به تأثیر موسیقی در بیدارسازی حسّ حیوانی و شهوت پرستی و دین ستیزی در انسان میپردازد (ص224- 238). آنگاه در مبحث مدلول آیۀ کریمۀ «وَ اجتَنِبوا قولَ الزّور» (= بپرهیزید از گفتار باطل – سوره حجّ / آیۀ 30) و دَلالت آن بر حرام بودن غِناء و اصوات موسیقیائی، باز هم به برخی دیگر از توهّمات دکتر علی شریعتی – که پنداشته بود آواز غِناء و الحان موسیقی از مصادیق گفتار باطل نیستند - پاسخ گفته و اثبات میکند که آواز موسیقی و غِناء، به خودی خود، نوعی از گفتار و زبانی خاصّ است، اگرچه بیان و گفتار ویژه آن اصوات با بیان و گفتار متعارف ما یک جور نباشد. و در نهایت، هواداران موسیقی و خوانندگی را – از هر نوع آن که باشد – اشخاصی «اوهام پرست» و تابع «توهّمات القاء شده» توسّط اصوات مذکور معرّفی میکند، که احساسات آنها بر عقل منطقی آنها چیرگی یافته و چشم اندیشه و بصیرت ایشان کور شده است (ص239- 285)؛ سپس به مباحث تفسیری قرآنی در رابطه با تحریم مطلق موسیقی و خوانندگی ادامه میدهد... و جالب آنکه در صفحۀ 340، ضمن بیان یکی دیگر از خواصّ تخدیری موسیقی – یعنی خنده، شوخی، بی عاری، بی دردی، مسخرگی و لوده گی (که نـُقل و نبات طنزهای صدا و سیما شده) – بدگویی قرآن کریم و نفرت خداوند از اینگونه انسانها را گوشزد میکند (آیات آخِر سوره نجم).
مؤلّف فقید در اواخر جلّد دوّم کتاب(ص362به بعد)، به مباحث مهمّ و مفصّلی پیرامون شعر و شاعری ممدوح و مذموم، و تفاوتهای آن با موسیقی و آوازه خوانی پرداخته؛ آیات قرآن کریم در مَذَمَّت شاعران خیال پرداز، دروغ ساز، مُتمَلِّق، مبالغه گو، غریزه جو، معشوق طلب، شهوت پرست، توهّم گرا، گمراه، فاسد و عیّاش را مورد بحث و بررسی مفسّرانه قرار می دهد (ص362-379)؛ آنگاه در بحثی با عنوان «شعر چیست و شاعر کدام است؟» (ص379-385) به روش تشخیص شعر و شاعر و خصوصیّات آن دو، و اساساً فرق و تمییز میان آیات قرآن کریم و اشعار، و فراتر بودن این کتاب آسمانی از شائبۀ شعر، میپردازد. سپس به روایات وارده در تفسیر آیات قرآنی نازله در مذمّت آن گروه از شاعران افسانه سرا و خیالباف اشاره میکند(ص385-388). در خاتمۀ جلد دوّم (ص391-392) به بررسی این نکتۀ مهمّ پرداخته که: «چرا قرآن موسیقی را شدیداً تحریم، و شعر را تنها نکوهش میکند؟» و سبب آنرا بطور خلاصه این میداند که موسیقی بدون اراده بر عقل و اندیشۀ انسان غالب میشود، ولی اشعار خیالی و باطل، با اراده و در پی تعمّق و اندیشیدن در معانی آنها و پیروی و دل سپردن به آن معانی، بر عقل انسان غالب میشوند. آنگاه، توضیح بیشتر این مطلب را به جلد سوّم کتاب، محوَّل میکند.
در جلد سوّم، ابتدا به بیان استثنائی که خود قرآن کریم در مورد شعر و شعراء قائل شده میپردازد؛ و شعری را که دارای تعایم انسان ساز، اخلاقی، ظلم ستیزانه و دور از خیالبافی، غریزه نگری و هواهای نفسانی باشد و غِنائی و موسیقیائی نیز نباشد، مورد استثناء قرآن کریم معرّفی میکند(3/ ص1-13)؛ آنگاه به ذکر جمله ای از شعراء اینگونه، که در روایات معصومین(عَلَیهِمُ السَّلامُ) مدح ایشان شده (چون: حَسّان، کُمَیت، سَیّد حِمیَری، عبدی کوفی و دِعبِل خُزاعی) پرداخته(3/ص13- 34)؛ سپس روایاتی درباره شعر و شاعران ممدوح می آورد، و از آن جمله، مرثیه سَرایان برای مصیبت جانسوز و عبرت آموز کربلا را از «پیام رسانان» آن نهضت مقدّس و جاودانه معرّفی میکند(ص39) و بر آن تأکید کرده و در نِهایت، ثواب شعر (عاری از غِناء و موسیقی) را در مرثیۀ امام حسین (علیه السّلام) و مدح اهل بیت(عَلَیهِمُ السَّلامُ) با نقل روایات معتبری بیان مینماید(3/41-44). آنگاه به شعر مکروه و مذموم یا حرام، از نظر روایات میپردازد (3/46-50)، که یک نمونه از آن روایات را می آوریم: «پیامبر(صلَّی اللهُ علَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ) فرمود: إمرُءُ القَیس – که یکی از بزرگان شعراء جاهلیّت است – روز قیامت می آید و پرچم شعراء را بدوش می کشد بسوی آتش»(جامعُ أحادیثِ الشّیعَةِ،6/190) [وَ قالَ (صَلَّی اللهُ علَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فِی امْرِئِ القَیسِ: یَجيءُ یَومَ القِیامةِ یَحمِلُ لِواءَ الشّعَراءِ إلَی النّارِ- وسائل الشّیعة، شیخ حُرّعامِليّ، حدیث ش 9702]. سپس در مبحثی دیگر، به وجوه اعجاز قرآن کریم و تفاوت آن با شعر می پردازد، که بسیار مفصّل است...(3/51 به بعد).
در جلد چهارم و پایانی کتاب، متن آیات و روایات مربوطه به بحث موسیقی و غِناء را توأم با ذکر سند و منبع نقل آنها، ارائه میدهد؛ که جمعاً 257 عدد است. در اینجا، از باب نمونه، حدیث آخِر این باب (ش257) و ترجمۀ آنرا می آوریم:
- قطب راوندی(ره) در«لـُبّ ُاللـّـُباب»(=مغز خالص احادیث)، از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که فرمودند: مَن ِاسْتَمَعَ اِلـَی اللـَّهو ِ یُذابُ في اُذُنِهِ الآنـُکُ (= کسی که به صوت موسیقی یا خوانندگی گوش دهد، در قیامت، سُرب داغ در گوش او خواهند ریخت!) (مُستَدرَکُ الوَسائل، محدِّث نوری ره، 2/459).
9 - تقریرات درس خارج مرحوم آیت الله بروجردی (عربی)؛
10- تقریرات درس خارج فقه مرحوم آیت الله خوئی (عربی)؛
11- حواشی بر قسمتی از تَکمِلَة ُالمِنهاج مرحوم آیت الله خوئی (عربی)؛
12- حواشی بر قسمتی از مُستمسَکُ العُروَةِ مرحوم آیت الله حکیم (عربی)؛
13- حواشی بر قسمتی از مباحث «حدود» جواهر الکلام (عربی)؛
14- حواشی بر تمام مکاسب مرحوم شیخ انصاری، از اوّل مکاسب مُحرَّمه تا آخِر احکام خیارات و قبض (عربی)؛
15- رساله ای در قسمتی از احکام قبله (عربی)؛
16- رساله ای در حکم امامت جماعت غیر اهل علم (فارسی)؛ چاپ اوّل این رساله در سال 1377ش توسّط نشر اسماعيليان قم – در قطع وزيري،202 صفحه – صورت گرفته است. این رساله در پی شیوع امامت جماعت برخی نااهلان، که از نقطه نظر دینی، علمی و عقیدتی مورد وثوق نبوده و با این حال مردم عوامّ را گِرد خود جمع نموده و برای ایشان نماز جماعت نیز اقامه میکردند، نگاشته شده و مؤمنین را از آن برحذر داشته است.
* در زمینۀ اصول استدلالی فقه:
17- حواشی بر فرائِدُ الاُصُول (رسائل) شیخ انصاری (عربی)؛
18- حواشی بر کِفایة الاُصُول مرحوم آخوند خراسانی (عربی)؛
19- تقریرات درس خارج اصول مرحوم آیت الله خویی (عربی)؛
و غیر اینها از رساله های کوچک و بزرگ، به فارسی و عربی... و از آن جمله:
20-تحقیق کتاب«کِفایة المُهتدي في اَحوالِ المَهدِيّ(عَجَّلَ اللهُ فرجَهُ)»، به فارسی، تألیف: سیّد میر لوحی سبزواری اصفهانی (م1083ق)، که باز هم توسّط نشر دار التّفسیر (اسماعیلیان) قم (در15آبان1384ش – در قطع وزیری،696 صفحه) منتشر شده است. از مزایای این کتاب، گذشته از متن تحقیقی و شیوه منحصر بفرد مؤلّف در آن، مقدّمۀ ارزشمند و تحقیقی مرحوم آیت الله شریعت موسوی بر آن است، که در آنجا با ارائۀ اسناد و شواهد و تصویر برخی مکتوبات خطّی، تأکید بر این میکند که فاضل میرلوحی، هیچگونه دشمنی یا مخالفتی با مجلسیَّین(علاّمۀ مجلسی پدر و پسر– رَحمة ُاللهِ عَلَیهِما) نداشته و اساساً جسارت میرلوحی علیه مجلسی دوّم را شایعه ای میداند که مخالفان هر دو ایشان جهت منافع شخصی خود بر سر زبانها انداخته و سپس به کتابهای رجال و تاریخ نیز راه پیدا کرده است. نیز بر این مسأله تأکید دارد که تاریخ تألیف رسالۀ رَجعَت مرحوم علاّمۀ مجلسی، پس از تاریخ تألیف کِفایة المُهتدي فاضل میرلوحی بوده و این را صحیح نمیداند که برخی گفته اند: کفایة المهتدی را فاضل مزبور در نقض رسالۀ رَجعَت مجلسی نوشته است. واینها همه خِلاف آن چیزی است که مرحوم آقا بزرگ طهرانی در الذّریعة(18/101-102) و دیگران در دیگر کتب، پیرامون مناقشات و مشاجرات میرلوحی با علاّمۀ مجلسی نوشته اند...
21- دیوان اشعار، که توأم با تحقیقات فرزند گرامی ایشان، آقای سیّد محمد حسن شریعت موسوی – دامَ عِزّ ُهُ - در دست طبع است. در مقدّمۀ آن، طبق سفارش خود مرحوم مؤلّف، بحث «شعر و شاعری ممدوح و مذموم» از کتاب « نظری به موسیقی»(ش8) نیز الحاق شده تا مورد توجّه علاقمندان به فنّ و هنر شعر مشروع و ممدوح، قرار گیرد.
* منابعی که برای تدوین و یا تکمیل این نوشتار، مورد کمک قرار گرفته اند:
مقدّمه و پیوست انتهای کتاب «نظری به موسیقی» و برخی از مواضع متن آن؛ و سایتهای:
http://www.ketabeqom.com/index
http://www.adinebook.com/gp/search?search-alias=books&author
http://abna.ir/data.asp?lang=1&id=248249
http://magiran.com/npview.asp?ID=2302892
http://aryanews.com/lct/fa-ir/News/20110620/20110620154748867.htm
http://hejabnews.com/post/detail.aspx?mc=2&sc=32&pc=2&ctg=1&c=33
http://effat.ir/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=719&catid=61:1389-05-07-09-24-38&Itemid=73
تدوین و نگارش: سیّد احمد سجّادی
(ویراستار دایرة المعارف تشیّع و از نویسندگان آن)
منبغ وبگاه جوانان بخش ماربین