جمعه, 02 آذر 1403 Friday 22 November 2024 00:00

این بازار ظاهرا روزگاری به دلیل اینکه کسبه مالیات نمی پرداخته، رونق داشته و حتی تجاری از بیرون شهر و کلیمی ها در آن فعال بوده اند ولی در مقطعی شرایط عوض می شود که نامی اشاراتی به آن دارد که می خوانید:


تا یاد داریم و یاد داشتند سده مالیات نداشت از شاه اسماعیل تا شاه عباس و شاه سلطان حسین و بعد آن نادر شاه و کریم خان و فتحعلیشاه همه چشم مهربانی بر سده داشتند تاجران میگفتند
خاک سده زر خیز است تخم هر چه بکاری طلا درو میکنی . شما را چه شده کارتان لاف شده و مالیاتتان گزاف. گفت خان ورنوسفادران به تاجران اصفهان ؛ چه بگویم از فروشان فتوا به قتل بابیان داده و تحریم تنباکو و قلیان . جنگ است بین روحانیت و سلطنت .و پیروز است روحانیت در این میدان چون با روحانیتند اهل فروشان. و کینه کرده اند حاکمان و می‌سوزند فروشان و خوزان و ورنوسفادران . پیش تر فروشان نداشتند اختیار و هر سه ده بودند تابع یک مختار اکنون امام جمعه دارند و مسجد جمعه و نیست این محله را غیر از آقا فرمان بردار . گفتند تجار با مختار . به صرفه نیست سرمایه و کار در این دیار می‌رویم در آنجا که ضرر نکنیم با فتوا رفتند تجار از این دیار و افتاد کسادی به بازار و روی آوردند به کشت و کار . مرد ارزان و گندم گران . مالیات گزاف و سرها زیر لحاف. خبر چین فراوان و گندم چین نایاب . پس می‌گرفتند دست یار و میرفتند از این دیار ! و خوار است آن دیار که ندارد بازار . و هر جا نباشد کار و بار ، نیست در آن برکت پروردگار
گفتند تقدیر است ناخواسته که خدا خواسته. و هر کجا که نشینند ناخدا جای خدا . خشکسالی می آید و قحطی و وبا
شورش در بازار ورنوسفادران
ای اهل ورنوسفادران، بر باد داده اید دین و ایمان ، مختار فرستاده شاه است و آقا فرستاده خدا.
رها کنید تجار بازار را ، ما نمی خواهیم این کسب و کار را ، می‌دهیم مالیات به دولت و نمی کشیم منت ، رزاق است خدای باعظمت .. پیش آمد خان و گفت ای تاجران دیده ام ظل سلطان و قرار شد ندهیم مالیات به ایشان و اگر شود او پادشاه و سلطان. گلستان میشود سرتاسر ایران. پس ریختند وشد همهمه و فریاد میزدند همه
ما کوچی کوره ماه نبوه
شازده لوچه شاه نبوه