پنج شنبه, 01 آذر 1403 Thursday 21 November 2024 00:00

اسماعیل حاج حیدری کارگردان مستند «فرقه های سری»، برنامه ای که از شبکه مستند سیما پخش می¬شود از تجربه های کاری اش میگوید.
چی میشه کسی که با رتبه 27 کنکور داشنجوی رشته طراحی صنعتی است سر از فیلم و کارگردانی در می¬آورد ؟
من قبل از اینکه رشته ریاضی بخوانم به هنر علاقه داشتم ولی به خواست خانواده رشته ریاضی را خواندم و معدل بالایی کسب کردم. سال اول معدلم 14 شد ولی با معدل 19 فارق التحصیل شدم. در پیش دانشگاهی از رشته ریاضی انصراف دادم که هنر بخوانم. سال اول که کنکور هنر شرکت کردم رتبه خیلی پایینی حدود 17 هزار به دست آوردم. سال دوم که کنکور دادم رتبه ام 27 شد و طراحی صنعتی خواندم. دو ترم بعد انصراف دادم و در دانشکده صدا و سیما کارگردانی را شروع کردم.
کار فیلمسازی حرفه ای را از کجا شروع کردید؟!
من در ترم دوم دانشگاه ساخت فیلم مستند «خدا و دیگر هیچ» را شروع کردم که موضوع آن درباره گروه های موسیقی زیر زمینی و جریان های ضد دینی بود که از سال 83 تا سال 88 طول کشید. هدف اصلی من برای ساخت این فیلم روشن کردن حقایقی درباره این نوع موسیقی بود و قصد متهم کردن عده ای به شیطان پرستی را نداشتم. امروزه شیطان پرستی موضوعی است که مردم به دنبال آگاهی یافتن از آن هستند و من به قصد پاسخ دادن به سوال های مردم این فیلم را ساختم. این مستند در گروه¬هایی که در جریانات شیطان گرایی و دین گریزی درگیر هستند نفوذ میکند در این مستند گروه های موسیقی «بلک متال» و «راک» در داخل و خارج کشور و جوانانی که کسانی که این نوع موسیقی ها را گوش می دهند مورد بررسی قرار گرفته است.

تفاوت نوع این کار با فرقه¬های سری در چیست؟
این کار مستندی اجتماعی است – بر خلاف فرقه های سری که بیشتر تاریخی، سیاسی، مذهبی است.این مستند آسیب های شیطان گرایی را مورد بررسی قرار می¬دهد. حتی به خانه¬¬ی افراد می¬رود و از باورها و اعتقاداتشان می¬پرسد. این مستند درباره کسانی است که اعتقاداتشان به خدا را از دست می-دهند و درگیر آسیب¬های اجتماعی مثل مواد مخدر، خودزنی یا خودکشی و ... می¬شوند.
غیر از این دو کار، تجربه های دیگه ای هم داشتید؟
من درباره انحرافات عزاداری کار کردم. در بین گروه هایی رفتم که عزاداری های خاص دارند و آن هم یک مستند خاص است که اعمالی مثل روی شیشه یا خار راه رفتن، روی آتش دویدن، صدمه زدن به صورت و بدن، قمه زنی و.... را نشان می¬دهد که متاسفانه حمایتی از این کار نشد.
شما به چه نوع حمایتی نیاز داشتید که از سوی مسئولین صورت نگرفت؟
مشکل اینجاست که با اینکه دغدغه های ما به مطالبات رهبری از هنرمندان نزدیک است و نظام و وضعیت آن برایمان مهم است ولی متاسفانه در حق ما آنقدر جفا شده که بدهکار خودمان، زندگیمان و کسانی که برایمان کار کرده اند هستیم. این صحبت ها را از طرف فیلم¬سازان بسیاری میگویم که دغدغه دارند. برای مثال بودجه ای که من برای این کار صرف کردم خیلی بیشتر از مقداری است که سازمان در اختیارم گذاشته است اما هنوز همان بودجه کار اولیه را از طرف سازمان دریافت نکرده¬ام. ما این مجموعه را با مشکلات شدید مالی کار کرده ام. انیشتین برای اینکه دکتر حسابی را در آزمون بپذیرد از او می پرسد: کشور جهان سوم را برای من تعریف کن، او می گوید در کشور جهان سوم وقتی کسی برای جامعه اش کار می کند به خود و خانواده اش ضرر می زند و برعکس وقتی به فکر خود و خانواده اش است به جامعه اش ضرر می زند. در صورتی که در کشورهای پیشرفته این¬گونه نیست، اگر کسی به جامعه اش خدمت می¬کند انگار به خودش هم خدمت کرده است. اما چرا وقتی من شش سال برای فیلم شیطان¬گرایی کار می¬کنم نباید حمایت شوم که الان بعد از 10 سال کار حداقل بتوانم یک دفتر کار داشته باشم. چرا یک مستندساز مثل من باید چنین شرایطی داشته¬ باشد ؟! من شرمنده ی کسانی هستم که مدت طولانی برای من کار کرده اند ولی حقوق آن¬ها ماه ها عقب افتاده و من هنوز نتوانسته¬ام دینم را به آن¬ها ادا کنم. گروه تدوین ما با مونیتورهای CRT کار می کنند و ما توانایی خرید مونیتور LCD نداریم. چند ماه کار با این مونیتورها روزی حداقل 12 ساعت کار به چشم های بچه ها خیلی ضربه زده است.
کمی از این شکایات فاصله بگیریم و برگردیم سر بحث اصلی مان. چرا مستند ؟ شما که کارگردان خوبی هستید چرا جذب سبک های دیگر نشدید ؟
اتفاقا من خیلی به فیلم¬نامه داستانی علاقه دارم ولی درگیر کارهای مستند شدم چون موضوع این مستندها دغدغه های من هستند. اگر درباره جوان¬هایی که درگیر شیطان گرایی شدند فیلم ساختم چون دغدغه¬های مذهبی- اجتماعی ام بوده یا درباره فرقه های سری هم همینطور.
فکراین کارها از کجا به ذهنتان رسید؟ اینکه درباره فرقه های سری کار کنید؟
من از ابتدای کارم در فیلم مستند همیشه سراغ گروه های خاص می¬رفتم. شروع مستند سازی غیر حرفه¬ای¬ام مربوط به گروه هایی بود که عزاداری های خیلی خاص داشتند مثل قمه زنی. یا با گروه های همجنس گرا هم کار کردم و سفری به شیراز داشتم که درباره گروه بهاییت کار کردم، ولی تلاشم همیشه این بود که تا جایی که خط قرمز به من اجازه بدهد بتوانم کاری علمی بسازم و از کاری که احساسی باشد و قضاوت داشته باشد دوری ¬کنم.
منابعی که برای کارهایتان داشتید چگونه پیدا کردید ؟ در این¬باره توضیحاتی را بفرمایید.
در ابتدا من برای هر قسمت از برنامه کلیدواژه هایی را گزینش کردم. به کمک همکارانم از هر متن 40 – 50 کلیدواژه پیدا کردیم. در آخر حدود 500 کلیدواژه در اختیار داشتیم. در سایت کتابخانه¬ی ملی ما این کلیدواژه ها را وارد می کردیم و برای هرکدام حدود چند ده کتاب معرفی میکرد. از بین نویسنده های این کتاب ها ما تنها به تعدادی از آن¬ها دسترسی پیدا می¬کردیم، یا قبول میکردند که مصاحبه کنند و یا اگر امتناع میکردند ما از آن¬ها میخواستیم کارشناسان دیگری را معرفی کنند.
از طرف دیگر ما از طریق دانشگاه¬ها اقدام کردیم. دکتر کرمی قائم مقام مخترم سازمان لطف کردند و نامه هایی را به دانشگاه¬های مرتبط با حوزه¬ی ادیان و عرفان ارسال کردند که از آن¬ها خواسته شده بود استادانی که توانایی همکاری با این پروژه را دارند معرفی کنند که از این طریق ما از اساتید مختلفی کمک گرفتیم.
این روند حدود 4 ماه طول کشید. بعد از آن به صورت تلفنی کار را برای کارشناسان شرح میدادیم و از آن¬ها میخواستیم اگر طرح را قبول نکردند کارشناسان دیگری را معرفی کنند. بعد از آن به سراغ کارشناسانی رفتیم که پروژه ی دکترای آن¬ها با موضوع ما مرتبط بود. از بین اساتید دانشگاه های هنر و معماری، ادیان و مذاهب، جامعه شناسی، باستان شناسی، اسطوره شناسی، ارتباطات افرادی را جستجو کردیم اما متاسفانه خیلی از کارشناسان قبول نکردند مصاحبه کنند بعضی از آنها فکر می¬کردند ما به صورت افراطی و غیر علمی قصد جبهه¬گیری داریم و یا می¬گفتند این موضوعات در حوزه¬ی کاری آن¬ها نیست.
در دانشگاه¬ها به صورت جدی به این موضوع پرداخته نشده است. مثلا پیدا کردن کارشناسی که درباره شوالیه¬های مالت مصاحبه کند خیلی سخت بود و یا اگر هم بود، راضی کردن او برای صحبت در جلو دوربین بسیار سخت بود. در مذاکراتی که با اساتید حوزه ادیان و عرفان داشتم آنها اعلام کردند که تنها در دوره دکتری به این موضوع پرداخته می شود.

درباره کلیت کار فرقه های سری بفرماید...
وقتی ما درباره پراکندگی فرقه ها صحبت می کنیم باعث می-شود یکتا بودن خداوند یا راست بودن اسلام بیشتر روشن شود. هدف اولیه من این بود دوره حاضر دوره ای ست که سیاستمداران نظام سلطه با هم شبکه ایجاد کرده اند و از طریق گروه شان اهداف خود را پیش می برند. مثلا می بینیم در آمریکا بیشتر از اینکه دولتمردان آمریکایی تصمیم گیری داشته باشند بانکداران یهودی حرف اول را میزنند، در واقع یک گروه خاصی هستند که در دنیا حرف اول را می زنند و آن را مدیریت می کنند. ما قصد داشتیم که این جریانات را بیشتر برای مردم باز کنیم و درباره چیستی این گروه ها توضیح دهیم.
در این مسیر شما دست روی چیزی گذاشتید که میتواند برایتان خیلی خطرناک باشد. مشکلات سر راهتان چه بوده؟ مثلا در سفرهایی که به خارج از کشور داشتید برایتان مشکلی ایجاد نکرد ؟
قطعا مشکلات زیادی داشتم ولی ترجیح می دهم که به این سوال پاسخ جدی ندهم.

اگر صحبت دیگری هم دارید بفرمایید
امیدوارم روزی برسد که دغدغه¬های مالی برای مستند سازهای ما باعث نشود کارشان کم کیفیت شود. حداقل برای مستند سازهایی که کار خوب می¬سازند و برای مردم کار می¬کنند، امیدوارم که مشکلات مالی اصلی ترین دغدغه شان نباشد. خیلی دوست داشتم که مستند سازانی که دغدغه های مذهبی داشتند می¬توانستند با بودجه¬هایی که نذر فرهنگی هستند کار کنند و انقدر درگیر مسائل مالی نباشند. اگر در کشورمان نذورات فرهنگی داشتیم، و مردم هزینه¬هایی را صرف مسائل فرهنگی می¬کردند خیلی بهتر بود، این در کشور ما یک جریان مهم است. خیرین مدرسه¬ساز و بیمارستان ساز میتوانند مقداری از نذر یا وقفشان را به عنوان نذر فرهنگی در اختیار مستندساز قرار دهند تا مستندی فرهنگی ساخته شود. چون دوران، دورانِ رسانه هست دورانی که به جای اینکه گروه های نظامی با هم جنگ کنند،ماهواره ها و شبکه های ماهواره ای و این برنامه سازان هستند که جریان های نظامی را هدایت کنند.