جمعه, 02 آذر 1403 Friday 22 November 2024 00:00

روز 27 اردیبهشت ماه 1360، قرائت اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تلویزیون:«در پی عملیاتی با نام شهید شیخ فضل اله نوری...
روز 27 اردیبهشت ماه 1360، قرائت اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تلویزیون:«در پی عملیاتی با نام شهید شیخ فضل اله نوری...«در پی عملیاتی با نام شهید شیخ فضل اله نوری که با هماهنگی کامل سپاهیان پاسدار انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی و برادران بسیج سپاه پاسداران و رزمندگان اسلام صورت گرفت دو تپه استراتژیک حدفاصل ایستگاه 7 آبادان و جبهه ذوالفقاریه به تصرف دلاوران ما درآمد و به پاس مجاهدت ها و ایثارگری های برادر شهیدمان غلامرضا موذنی فرمانده عملیات پاسداران، این ارتفاعات به نام وی نامگذاری شد...»
***
غلامرضا مسوول آموزش نظامی سپاه بود و برای همین از اولین گزینه هایی بود که پس از ابلاغ تلفنگرام از سپاه اصفهان برای اعزام فوری افراد آموزش دیده به خرمشهر در هفته اول جنگ، انتخاب شد.
غلامرضا به همراه 6 نفر دیگر از پاسداران خمینی شهری روز هفتم مهرماه با یک دستگاه جیپ استیشن و یک دستگاه وانت سیمرغ و تعدادی سلاح انفرادی راهی خرمشهر شدند.
دفاع از بندر گمرک خرمشهر به سپاه واگذار شده بود و گروه 7 نفره اعزامی خمینی شهر به پاسداران خرمشهری و دزفولی مستقر در بندر گمرک پیوستند.
عراقی ها معمولا روزها حمله می کردند و شب ها به گلوله باران شهر اکتفا می کردند و رزمندگان نیز روزها به مقابله با دشمن می رفتند و شب ها استراحت می نمودند. نیروها کم کم به این نتیجه رسیدند که نیاز به سلاح سنگین دارند برای همین غلامرضا به همراه مصطفی اشرفی و احمدرضا ابراهیمی به محض اینکه خبردار شدند یک کامیون حامل مهمات متعلق به ارتش مورد اصابت ترکش قرار گرفته و در خیابان رها شده، به سراغ کامیون رفتند غافل از اینکه یکی از نارنجک ها مامور شده بود تا غلامرضا و مصطفی را مجروح کند. احمدرضا مجروح ها را به بیمارستان سینای اصفهان منتقل کرد و خود به جبهه بازگشت.
اوایل آبان ماه بود که سپاه یک گروه 33 نفره از رزمندگان داوطلب پاسدار و بسیجی را به عنوان دومین اعزام راهی جبهه جنوب کرد که در میان آنها غلامرضا هم با دست گچ گرفته حضور داشت. او از بیمارستان یک راست راهی سپاه شده بود و همراه این گروه به جنوب اعزام گشت.
عراقی ها از تپه های دوقلوی مَدَن در دشت هموار آبادان به منزله سنگر دیده بانی برای تسلط بر جزیره آبادان استفاده می کردند. رزمندگان که خوب متوجه این موضوع شده بودند همه تلاش شان این بود که این تپه ها را آزاد کنند. دی ماه 1359 اولین عملیات به این منظور انجام شد که به نتیجه مطلوب نرسید. دومین عملیات روز 23 اسفند ماه آغاز شد و طی آن سه نفر از رزمندگان خمینی شهری به نام های احمدرضا ابراهیمی، عبدالرضا سبحانی و محمد مجیری به شهادت رسیدند اما باز هم نتیجه مطلوب را در بر نداشت.
از آن پس غلامرضا خواب و خوراک نداشت تا بتواند این سنگر دیده بانی را از دشمن بازپس بگیرد. فرودین 1360 برای چند روز به خمینی شهر آمد و کودکش را که می رفت یک ساله بشود برای آخرین بار دید و دوباره راهی آبادان شد.
وی که برای آزاد سازی تپه های مدن سر از پا نمی شناخت علی رغم مخالفت ها و کم توجهی های مسوولان جنگ، برای اجرای عملیاتی در این منطقه، طرحی را تهیه و تدوین کرده و به ستاد جنگ آبادان داد و این بار طرح با موافقت روبرو شد. یکی از موفقیت های این عملیات به نام شیخ فضل اله نوری این بود که غلامرضا موفق شد برای این عملیات میان ارتش و سپاه و بسیج اتحاد ایجاد کند.
عملیات در ساعات اولیه شب 24 اردیبهشت آغاز شد. ساعت یک بامداد 25 اردیبهشت رزمندگان تپه ها را کامل دور زده و پشت سر عراقی ها قرار گرفتند اما قبل از اینکه حمله از طرف رزمندگان ما آغاز شود عراقی ها متوجه شده و با تیربارها شروع به تیراندازی کردند. رزمندگان خودشان را به تپه رساندند و درگیری تن به تن شد. غلامرضا به عنوان فرمانده عملیات آزاد سازی تپه شماره یک، مورد اصابت تیربار قرار گرفت و شربت شهادت نوشید.
اما به قدری نیروهایش را درست توجیه کرده بود که بعد از شهادتش خللی در روند عملیات ایجاد نشد. ساعت 2 بامداد بود که رزمندگان روی تپه مستقر شده و شروع به پاکسازی سنگرها کردند. بیش از 30 نفر از سربازان عراقی به اسارت درآمدند و ساعت 3 بامداد کار پاکسازی هم تمام شد و ماموریت با موفقیت به انجام رسید و از آن پس این دو تپه به نام شهید غلامرضا موذنی تغییر نام یافت.
***
غلامرضا موذنی در سال 1335 در آبادان متولد شد. خانواده او چند سال قبل از تولدش به دلیل مشغول شدن پدر در پالایشگاه آبادان راهی آنجا شده بودند. غلامرضا نوجوان بود که همراه خانواده به موطن اصلی خود خمینی شهر برگشت. دوران راهنمایی و هنرستان را در خمینی شهر گذراند و برای تحصیلات دانشگاهی راهی قزوین شد و در انستیتو پاستور قزوین مدرک کاردانی خود را گرفت. همزمان با تحصیل در دانشگاه وارد مبارزات انقلابی شد و در تهران، خمینی شهر و حتی آبادان به فعالیت پرداخت. دوران سربازی را نیز با شجاعت تمام مشغول مبارزه بود و در پی فرمان امام برای ترک پادگان ها، فرار کرد. پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران درآمد و مسوول آموزش سپاه شد...
برگرفته از دومین تاریخنامه دفاع مقدس شهرستان خمینی شهر؛ جبهه ذوالفقاریه (قاسمعلی کرمی)