آسیه عسگری
باز هم داستان قديمي و هميشگي؛ نابود شدن قسمتي از بناهاي تاريخي كه مربوط به چندصد سال گذشته است، به گوش ميرسد. داستاني كه سري دراز دارد و اين سئوال را باز در ذهن ايجاد ميكند كه آيا شايسته است در شهري كه آثار تاريخي زيادي را در دل خود پنهان نگه داشته است شاهد تخريب بناهايي باشيم كه يادگاري از دوران گذشته هستند؟! بناهاي بهجاي مانده از دورههاي مختلف تاريخ علاوه برآنكه ميراث با ارزشي جهت نشان دادن تمدن و قدمت تاريخي ملت ماست، مدارك ارزشمندي جهت آشنايي ما با وضعيت زندگي گذشتگان و هنرمندان آن زمان از نظر اجتماعي،هنري،اقتصادي و ... نيز هست. البته هر از چند گاهي بشر گوي سبقت را از دست زمان ميربايد و دست به تخريب آنچه از اين آثار گرانمايه برجاي مانده است ميزند. گاهي نيز به اسم مرمت اين يادگاران كهن، آنها را ويران و مدفون و يا به نحوي از نو به پا ميكنند.
مگر نه اينكه هويت و قدمت تمدن ما با حفظ اينگونه بناها پاسداري ميشود؟ پس چگونه است كه هنوز هم اينگونه تخريبها ادامه دارد؟ شايد باورمان با عملمان خيلي متفاوت است!
يكي از بناهاي ارزشمندي كه طي ساليان گذشته در دست احيا و مرمت قرار گرفته، مسجد جامع خوزان واقع در خمينيشهر است. اين بنا به گفته تعداد زيادي از كارشناسان ارشد ميراث فرهنگي با بازسازي و مرمتهاي نابجا باعث شده تا يكي از آثار با ارزش كه نشان دهنده بخشي از تاريخ اين مسجد بود، تاحدودي از ميان رود. قدمت تاريخي اين مسجد كه در محله خوزان قرار گرفته است متعلق به دوران بعد از اسلام ميباشد، بهطوريكه در كتاب گنجينه آثار تاريخي،اثر دكتر لطفا... هنرفر، قدمت اين مسجد را به قرن هشتم نسبت دادهاند و يا بنا به گفتههاي مرحوم دكتر كريمنيكزاد،معاون اسبق باستانشناسي اصفهان، مسجد بر روي خرابههاي دوره سلجوقي بنا شده است و از سوي ديگر دكتر سيروس شفقي، استاد تاريخ دانشگاه اصفهان و اصفهانشناس در اينباره ميگويد: وجود مسجد جامع در خمينيشهر دليل بر اهميت اين منطقه است. بهطوركلي با بررسيها و مشاهدات بدون گمانهزدن، قدمت تاريخي اين بنا مربوط به دوره ايلخاني و قرن هشتم است. اين مسجد در دوران صفويه، قاجار،پهلوي و دوران فعلي، مرمت و بازسازي و قسمتهايي نيز به آن الحاق گرديد.
اما قصه اصلي، داستان تخريب بخشهايي از اين مسجد است كه از زبان روِياقزويني، كارشناس ارشد مرمت و احياي مسجد جامع به گوش ميرسد: <در سالهاي گذشته زماني كه براي تحقيق پاياننامه كارشناسي ارشد خودم به اين مسجد مراجعه نمودم،با ناحيهاي برخورد كردم كه آنرا نمازخانه كوچك نام نهاديم. اين ناحيه در آن زمان تبديل به انباري تاريك و مخروب شده بود و رفتن به آن غيرممكن مينمود، اما با سختي و همت عدهاي، راه براي ورود باز گرديد، در همان زمان به كشف محرابِ از ديده پنهانشده كه در زير خاروخاشاك و وسايل اسقاط شده مدفون شده بود،دست يافتيم.>
وي ادامه داد: <در اين ناحيه بهجز محراب،جرزها و لنگه تاقهايي مشاهده شد و در طبقه بالا نيز شومينه و يك لنگه تاق همراه با تاقچهاي باقي مانده بود. بالاخره به هر زحمتي بود محراب را مشخص و طرح مرمت براي اين قسمت تهيه كرديم. با وجود دو سال كار و تحقيق مداوم و دادن طرحهايي براي احياي اين گنجينه ارزشمند،مطلع شدم كه مسجد در دست احيا قرار دارد.>
از سوي ديگر با نگاهي عميق به اين ماجرا ميتوان با قاطعيت كامل گفت كه مسئولان ذيربط در سازمان ميراث فرهنگي اگر چه به گفته خودشان تمامي هموغمشان،زنده كردن بناهاي تاريخي مرده و رو به تخريب است، اما شاهديم كه هماكنون در گوشه و كنار استانمان آثاري بهچشم ميخورند كه زخمهاي زيادي بر آنها وارد شده است كه نشأت گرفته از بيتوجهي ما انسانها به اين بناهاست كه گويي هر آجرش داستاني در دل نهفته دارد.
در همين رابطه وقتي با تعدادي از ميراث دوستان اصفهان به گفتگو نشستيم، محمد ياوري، باستانشناس اصفهان معتقد بود كه با ديدن مسجد و محراب تازه كشفشده دوران گذشته، بهنظر ميرسيد كه گويي از ابتدا در اين مكان نبوده است چرا كه ديگر وجود خارجي نداشت. جرزها و تاقها جابهجا شده و در طبقه بالا كه بازسازي جديد شده بود، با بيتوجهي و بدون درنظر گرفتن تاقچه، شومينه و لنگه تاقهاي موجود بازسازي و مرمت نادرست شده بود و اينبار نيز جاي تأسف است كه باز دچار اشتباه شديم. بلندگوهاي بزرگ با سيمهاي بلند از ميان ديوارهاي مسجد سر برآوردهاند و چهرهاي نامطلوب را به فضاي داخل بخشيده است. از سوي ديگر يكي از علاقهمندان به ميراث فرهنگي خمينيشهر از وجود جرزهاي ترك برداشته شده در مسجد خبر ميدهند: <با كمي دقت نيز ميتوان به ريختهشدن تعداد زيادي از آجرهاي مسجد در قسمتهاي بيروني اشاره كرد كه حاصل بيتوجهي مردم است. از طرف ديگر عدهاي از اهالي خمينيشهر، قسمتهايي از اين بناي قديمي باارزش را با دفترچه خاطراتشان اشتباه گرفتهاند چرا كه بر روي قسمتهايي از مسجد شاهد ديوارنوشتههايي هستيم كه جاي بسي تأسف است.>
چرا؟ واقعاً چرا بايد شاهد مرمتهاي نادرست آثار تاريخي توسط كارشناسان مرمتگر كشور و يا بيتوجهي مردم باشيم. حال چه عاليقاپو باشد و چه محراب مسجد جامع خوزان. حفظ و نگهداري آنها بر ما واجب است زيرا هويت، قدمت و تمدن ما به اين بناها بستگي دارد و ما بايد امانتدار صادقي باشيم تا اين گنجينههاي گرانبها را به نسلهاي آينده منتقل كنيم.
مسجد جامع خوزان
مریم کمالی
مسجد جامع خوزان یکی از مهمترین بناهای اجتماعی است که میتواند ما را در بازسازی جغرافیای تاریخی سده در دوره میانه یاری رساند. قرار گرفتن مسجد در مرکز شهر و در میان پنجشنبه بازار و در کنار حمام فتحآباد که بازسازی شده و همچنان کاربری دارد ضمن تاکید بر قدمت تاریخی این منطقه بر وسعت و جمعیت زیاد آن در دوره میانه تاکید میکند. مسجد جامع خوزان از جمله مساجد چهار ایوانی است که مثل مسجد زواره و اردستان اساسا در دوره سلجوقی بنا شده ولی در دوره ایلخانی و دورههای متاخرتر مرمت شده و مبتنی بر معماری هر دوره و نیازهای آن تغییراتی در آن بوجود آمده است. در دوره صفوي (1086) تعميرات و الحاقات بسياري در اين بنا صورت گرفته که از جمله میتوان به تعميرات و الحاقات ايجاد مناره و گلدسته بر روي جزرهاي ايوان جنوبي و نقاشي هاي تزئيني با نقوش گل و تٌبه و اسليمي در زير نيم طاقهاي چهار ايوان اصلي صحن مسجد اشاره کرد (هنرفر، 733-734).
در دوره قاجار نيز شبستان( یا بخش زمستاننشین) ضلع غربي مسجد گسترش و بازسازی قرار گرفته است. مقرنسکاري و قطار بندي، به همراه گچبري و تزئينات معقلي و کاشی کاري و مشبک گچي و آجري با ستونهاي سنگيتراش در قسمت شبستان در دوره قاجار صورت گرفته است. تنها کتیبه این مسجد کتیبه سنگاب آن است که در دالان ورودی واقع شده و به خط نستعلیق نوشته است: «وقف حضرت امام حسین نمود حاجی حیدر این قدح را به تاریخ شهر رمضان 1108». اين بناي در سال 1375 توسط اداره کل ميراث فرهنگي استان اصفهان و با همکاري امام جماعت مسجد پس از تهيه نقشههاي معماري و تعميرات اساسي به شماره 1721 به ثبت آثار ملي ايران رسيده است.
...
مطالعه و مرمت و احیای مسجد جامع خوزان سده (خمینی شهر)
پدیدآورنده: رویا قزوینی
دیگر پدیدآورندگان: استادمشاور:عبدالله جبلعاملی - استادراهنما:باقر آیت الله زاده شیرازی
مقطع: کارشناسي ارشد
دانشگاه: هنر
دانشکده: پرديس اصفهان
تاریخ دفاع : 1376