جریان ایرانشناسی و اسلامشناسی باید آگاهانه در خدمت حفظ هویت تاریخی ایرانی اسلامی ایران و کشورهای منطقه باشدخبرگزاری فارس: جریان ایرانشناسی و اسلامشناسی باید آگاهانه در خدمت حفظ هویت تاریخی ایرانی اسلامی ایران و کشورهای منطقه باشد
معاون پژوهشی بنیاد ایرانشناسی گفت: در حقیقت امروز جریان ایرانشناسی و اسلامشناسی هوشیارانه و آگاهانه باید در خدمت حفظ هویت تاریخی ایرانی اسلامی نه تنها ایران بلکه کشورهای منطقه باشد.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، سیدعبدالمجید میردامادی معاون پژوهشی بنیاد ایرانشناسی در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس به تشریح فعالیتهای پژوهشی بنیاد ایرانشناسی پرداخت که مشروح این مصاحبه در ادامه میآید:
سؤال: آقای دکتر میردامادی در آغاز به بنیاد ایرانشناسی، اهداف و فعالیتهای آن بپردازیم، کار این بنیاد به چه صورت است؟
بنیاد ایرانشناسی بر طبق بیان اساسنامه خود یک مؤسسه علمی پژوهشی است که اهداف خود را در مطالعه و توسعه دانش ایران شناسی، ساماندهی و ساختار بخشی مطالعات و تحقیقات ایران شناسی در ایران و جهان، ارتقاء دانش ایرانشناسی در میان گروههای اجتماعی از فرهنگ و تمدن ایران و البته مقابله با تهاجم فرهنگی به فرهنگ ایرانی میداند که با بیان این مقدمه میتوان گفت ایرانشناسی عبارتست از مجموعه مطالعات و تحقیقات پیرامون جلوههای فرهنگ و تمدن ایرانی به معنای وسیع کلمه که میتواند شامل تمامی زمینهها مرتبط با ایران فرهنگی از جمله زبان و ادبیات و هنر و معماری و شیوه زندگی و اخلاق و رفتار و آئین و ادیان ایرانی باشد به نوعی همان تعریف فرهنگ در سرزمین ایران که ایرانشناسی در اینجا مفهوم فرهنگی به خود میگیرد.
هر چند تعریف فوق چون دیگر تعاریف ارائه شده در حوزة علوم انسانی شاید مورد اشکال واقع شده و به عدم جامعیّت و مانعیت آن و وجود ابهام و ایهام آن اشکال نمایند ولیکن باید به یک حد در تعریف بسنده کرد البته با توجه به اینکه گفتمان ایرانشناسی یک مقوله بینرشتهای است شاید این معضل در دو جهت تعریف شامل این مشکل باشد. بهروری جهت تأمین اهداف فوق و بمنظور توجه به آنچه بعنوان تعریف آورده شد اقتضاء داشت نهادی این مسئولیت را برعهده گیرد که بنیاد ایرانشناسی قریب به هفده سال پیش فعالیت خود را آغاز نمود.
البته ایرانشناسی مقولهای نبود که ما در نظام و منظومه مطالعاتی کشور با مفهوم عصری آن بدان رسیده باشیم بلکه حوزهای بود که از دل شرقشناسی غربیان و با یک نگاه برونگرایانه به درون دیگر ملل و سرزمینهای آنان شکل گرفته بود و البته تمامی حوزههای مطالعاتی آنان بر مبنای منافع و میل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنان بود. ایرانشناسی چون هندشناسی، مصرشناسی، چینشناسی و به گونهای عربشناسی شکل گرفت این شکل گیری، به نوعی شکل گیری ایرانشناسی در دوران نوین بود. ولی سؤال اینجاست که آیا قبل از آن، ما ایرانشناسی سرزمینی فرهنگی تمدنی خود را نداشتهایم آیا غربیان به ما شناخت سرزمین و فرهنگ و تمدنمان را آموختهاند؟ نه قطعا اینگونه نبوده است.
مطالعه تاریخ از گذشته ایران به ما میآموزد که ما یک ایرانشناسی تاریخی داریم که مجموعه آگاهی و معارف و دانستنیهایی است که خود ما از گذشته خود داریم و به نوعی خودآگاهی ایرانی و ایرانشناسانه تاریخی ما از خود است که در لابلای آثار و میراث کهن ایرانی، سنگ نوشتهها، آثار معماری کهن و باستانی، آثار مکتوب و بر جای مانده از دنیای گذشته تا تواریخ و سرگذشتها و دستنوشتههای تاریخی و بدنبال آن مجموعه کتب تاریخی که حول گذشته ایرانیان، تاریخ گذشته مردم و مرزوبوم، شیوه زندگی، آداب و رسوم از ناحیة ایرانیان نگاشته شده و محقق ایرانشناس امروز را قادر میکند با بهرهگیری از این آثار به ایرانشناسی بپردازد و البته بزرگترین منبع برای ایرانشناس خارجی نیز بوده و هست زیرا دیگران که از خارج از مرزهای فرهنگی و تاریخی ما اسناد و شواهد نیافریدهاند بلکه بر روی منابع و مآخذ ایرانی ما کار کردهاند.
بسیاری از این آثار و سنگنوشتههای تاریخی را خواندند و با کشفیات خود در حوزه باستانشناسی بسیاری از ابهامات و وجوه مغفول مانده را نیز کشف و استخراج نمودهاند. از تلاش تاریخی و مقطع ایرانشناسی نوین توسط غربیها که بگذریم به چرائی ایرانشناسی ملّی برمیخوریم که خود در جایگاه خود بسیار پراهمیت است.
در حقیقت فلسفه ایجاد بنیاد ایرانشناسی مقطع سومی از جریان ایرانشناسی است که میکوشد از طرفی اطلاعات و دانستنیهای دقیق و علمی و متکی بر حقایق و وقایع دقیق تاریخی در ایران فرهنگی را ارائه دهد و از طرفی میکوشد بسیاری از برداشتهای غیردقیق و نادرستی را که دیگران از فرهنگ و تمدن ایران، اخلاق ایرانی، اعتقادات و بنیانهای فکری و اندیشههای ایرانیان و حتی اسلام است را اصلاح کند.
شما میدانید یکی از وظایف بنیاد ایرانشناسی مطالعات تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی است و در این وادی سخن بسیار است. اشتباهات غربیان در تلقی فکر و فرهنگ اسلامی بسیار چشمگیر بوده و ضرورت اصلاح آن وجود دارد نمونه آن در اینجا اینکه برای اولین قرآن کریم نزدیک به یکهزار سال قبل از عربی به لاتین ترجمه شد. در آن هنگام کلیسا متصدی رصد دین اسلام در منطقه شرق بود و حتی میتوان گفت اسلامشناسی غربیان مقدم بر شرقشناسی آنها بود. کلیسا برای خودش ترجمهای دقیق از قرآن انجام داد ولی آیا همان ترجمه را در اختیار پیروان کلیسا قرار داد؟ خیر
کلیسا ترجمهای غیرحقیقی و غیر واقعی از قرآن کریم در اختیار مسیحیان قرار دارد و پس از آن گفت قرآن غیر از انجیل و محمد (ص) غیر از عیسی مسیح است، آموزههایش متفاوت و شخصیت این دو در ناسازگاری با یکدیگر است. تا بتواند احساسات و عواطف دینی مسیحیان را علیه مسلمانان تحریک نماید و قرنها گذشت تا غرب تحت فشاریک ترجمه دقیق از قرآن به افکار عمومی خود ارائه داد و همین سوء تفاهم تاریخی که امروز وجود دارد ناشی از همان آغاز کار است. آنان همواره اسلام را یک دین مروج خشونت، پیامبر اسلام را با تعابیر نامناسب و مسلمانان را پیرو آئین خشونت معرفی نمودند و همواره برای آن دلایل فرهنگی تراشیدند، تئوریهای سیاسی در گذشته و حتی امروز چون جنگ تمدنها ساختند و حتی گروههای سیاسی رادیکال دینی چون داعش را تأسیس کردند که دشمن فرهنگ اصیل اسلامی هستند یعنی همواره وارونه نمائی یک سیاست جاری مغرب زمین علیه اسلام و مسلمانان بوده است و صد البته نقش امروز آنان در امحای آثار و میراث کهن سرزمینهای اسلامی بویژه عراق و سوریه و دیگر سرزمینهای اسلامی صاحب تمدن که شاهد آن هستیم خود نمودی از همان سیاست تاریخی است شما شک نکنید آنها بدنبال آن هستند که با نابودی میراث کهن هنر و معماری، تمدن و میراث سرزمینهای اسلامی، حتی آن بخش تاریخی وباستانی قبل از اسلام که شناسنامه فرهنگی مشرق زمین است می خواهند در آینده به نسلها چنین القاء کنند که این مناطق میراث تاریخی در خور توجهی نداشتهاند.
آنچه را میشد در جریان ایجاد جنگ در مناطق اسلامی غارت کردند و بردند و بخشی را که نتوانستند تخریب میکنند تا این سرزمینهای منطقه را عاری از هویت تاریخی کنند و زمینه را برای تقویت هویت تاریخی یهودی صهیونیستی در منطقه فراهم کنند. پس در حقیقت امروز جریان ایرانشناسی و اسلامشناسی هوشیارانه و آگاهانه باید در خدمت حفظ هویت تاریخی ایرانی اسلامی نه تنها ایران بلکه کشورهای منطقه باشد، ایرانشناسی امروز در حوزة پژوهش در حقیقت در سه حوزه باید به مطالعه و جستجوگری علمی بپردازد.
ابتدا همان ایرانشناسی تاریخی که گنجینهای از آثار و میراث کهن ایرانی است که اسناد گویا و شاهدان زنده تاریخ فرهنگی ما هستند و هر روز در اثر کاوشهای باستانشناسانه، حفاریها، نسخ خطی، تواریخ عمومی، به افقهای جدیدی میرسیم در بخش دوم همان ایرانشناسی سبک غربی است که در سایه تحقیق و مطالعه آثار ایرانشناسی مغرب زمین اعم از کتب، رسالهها، سفرنامهها، خاطرات، مجموعه مطالعات و تحقیقات غربی و حتی شرقی به طور اصولی جریان این حرکت مطالعه و تحقیق میشود و در آخرین مرحله اینکه یک نهاد کارامد علمی و توانمند بتوانند با بهرهگیری از روشها و شیوههای علمی پژوهشی به ایرانشناسی دقیق و علمی پرداخته و جریان مطالعات و تحقیقات علمی ایرانشناسی را در دنیای امروز در داخل و خارج هدایت کند و رصد مطالعات و پژوهشهای ملی و بینالمللی کند، در صورت ضرورت اشتباهات و کجرویها را نیز اصلاح کند، اطلاعات و منابع لازم جهت تحقیق و کاوشهای علمی را تدارک ببیند، نیروی لازم جهت هدایتگری علمی را تربیت نموده و در عرصههای مطالعات و پژوهش، آموزش و تربیت، اطلاعرسانی و رسانه آنان را وارد کند تا بتواند به مأموریت و وظایف فرهنگی خود برای تحقق امر«ایرانشناسی» عمل کرده باشد و این وظیفه بنیاد ایرانشناسی است.
سؤال: اینک با آن مقدمهای که عنوان کردید در زمینة پژوهش و مطالعات ایرانشناسی چه گامی برداشته است؟ و آیا توانسته است به این مطالبات پاسخ دهد.
همانگونه که در مطلع این گفتوگو گفته شد بنیاد ایرانشناسی اساساً یک مؤسسه علمی پژوهشی است و چون مؤسسهای علمی پژوهشی است، باید انتظارات از آن نیز در دایره مأموریت و وظایف علمی پژوهشی آن باشد و صد البته باید این نهاد پاسخگوی نیازمندیهای مطالعاتی و تحقیقاتی، تأمین منابع و مآخذ علمی، ارائه اطلاعات علمی و بسترساز فعالیتهای ملی و بینالمللی باشند که بدان حوزة پژوهشهای ایرانشناسی گویند.
لازمه این پاسخگویی در سه بخش مطالعه و پژوهش، آموزش و تربیت، ارتباطات و رسانه است. بنیاد ایرانشناسی نهادی نوپاست و هر چند دارای پشتوانههای فراوان علمی و مطالعاتی صاحب آثار و میراث غنی مکتوب تاریخی و فرهنگی و بهرهمند از جامعهای فرهنگی و فرهیخته، اندیشمند و دانشمند صاحبنظر، عالم و آگاه به مطالعات ایرانشناسی است ولی هنوز نتوانسته به یک سازمان نظام یافته و راه جستهای که مسیر حرکت فرهنگی و علمی خود را یافته باشد تبدیل شده باشد و البته این خیلی منطقی و طبیعی است زیرا در آغاز راه است و ضرورت دارد جهت یک حرکت مثبت و سازنده در ابتدا، مقدمات این حرکت را فراهم سازد.
مرحوم دکتر حبیبی تا حد فراوانی مسیر این حرکت را هموار ساخت. او توانست با نفوذ اعتباری علمی و سیاسی که داشت بنیاد ایرانشناسی را بر پا کند، محل آن را به نحو شایستهای ایجاد کند، دانشکده و کتابخانه آن را فراهم آورد و بعضی از کارهای علمی پژوهشی را در بنیاد ایرانشناسی به جریان اندازد البته این مجموعه اقدامات در آغاز لازم بود اما برای تداوم کار کافی نبود ولیکن عمر ایشان کفاف نداد و پس از فترتی آیه الله سیدمحمد خامنهای عهدهدار مسئولیت این بنیاد گردید.
خوب ایشان فردی عالم، فقیه، حقوقدان، حکیم و فیلسوف بود و احاطة جامعی به تاریخ و حیطة علمی ایران پژوهی دارد، دارای آثار فراوان علمی و تحقیقاتی در حوزة فقه و فلسفه، تاریخ و حکمت است و بشخصه خود سر سلسله جنبان جریان فلسفی و حکمت الهی در ایران امروز است و گذشته از حیات سیاسی خود دارای مجموعه ویژگیها و سوابق علمی و اجرایی است که میتوانست این مهم را به سامان برساند تجربه طولانی ایشان در هدایت بنیاد حکمت اسلامی صدرا، برپایی همایشهای متعدد فلسفی، تألیف و ترجمه و چاپ و انتشار مجموعهای از آثار فلسفی، مجلات و مقالات علمی در طی دو دهه گذشته و گذشته از همه اینها ؛ تسلط و آگاهی علمی به تاریخ باستان، تاریخ ایران ، تاریخ فلسفه و حکمت، گذشته از حوزههای تخصصی حکمت اسلامی، حکمت خسروانی، حکمت یونانی، و سنت و اندیشه مغانی جریان فرهنگی فرهنگهاو تمدنها ، حیات و احوالات حکیمان و عالمان، پادشاهان و وزیران، به تبع آن مسائل عمومی و تخصصی ایرانشناسی میتوانست در سایه تجربیات علمی و عملی ایشان سروسامانی یابد.
در آغاز بر آن شدیم که به اصطلاح امروز بر مبنای اسناد بالادستی، سیاستهای فرهنگی درازمدت کشور و اساسنامه بنیاد ایرانشناسی یک سیاست راهبردی دقیق علمی پژوهشی تدوین نمائیم که به طور اجمالی عبارت بودند از: توسعه دانش ایرانشناسی، توجه و رویکرد علمی پژوهشی به ایران فرهنگی، توسعه گفتمان ایرانشناسی و ایران پژوهی در مجامع علمی، ملی منطقهای و بینالمللی، ساختار بخشی به مطالعات و تحقیقات ایرانشناسی در قالب ایجاد گروههای علمی پژوهشی، بهرهگیری از استعدادهای درخشان علمی و فرهنگی ایرانشناسی، توسعه گفتمان ایرانشناسی در جامعه کودکان و نونهالان، جوانان و نوجوانان، توسعه همکاریهای علمی پژوهشی، هنری، کتابخانهای، تبادل اسناد و مدارک علمی تاریخی با نهادهای پژوهش محور کشور، هماهنگ سازی دو حوزه آموزش و پژوهش در حوزه مطالعات ایرانشناسی، ایجاد و توسعه روابط و تعاملات علمی با نهادهای ایرانشناسی در جهان در قالب توافقنامه، و تفاهمنامههای علمی- پژوهشی و مواردی از این دست که میتوانست نواقص و کمبودهای حوزة مطالعات و پژوهشهای ایرانشناسی را جبران کند.
در بخش دوم بر اساس سیاستهای فوق مجموعه برنامههایی برای یک مدت چهارساله تدوین شده که اهم آنها عبارت بودند از:
تدوین نقشه جامع مطالعات و پژوهشهای ایرانشناسی، انجام مطالعات ایرانشناسی، بررسی مجموعه مطالعات ایرانشناسی در جهان، تدوین دانشنامه ایرانشناسی، تدوین دانشنامه ایرانشناسی مستقل استانها، رصد همایشها و کنفرانسهای ایرانشناسی در جهان، برگزاری کنگرههای علمی و پژوهشی در عرصه ملی و بینالمللی، منطقهای و بویژه کنگره جهانی ایرانشناسی، حضور علمی موثرتر در مجامع و کنگرههای ایرانشناسی، تحقیق و شناسایی نهادها، ایرانشناسان و مطالعات ایرانشناسی در جهان، هدایت پایاننامهها و ارائه اطلاعات و مشاوره به علاقمندان به تحقیقات ایرانی، انتشار فصلنامه مطالعات خلیجفارس، فصلنامه مطالعات ایرانشناسی، فصلنامه ایرانشناسی کودک و نوجوان، و توسعه فضای مجازی ایرانشناسی و دیگر موارد در راستای مسائل ایرانشناسی در این میان آنچه ما توانستهایم جهت تحقق سیاستها و برنامهها پیشنهاد و اجرا کنیم عبارت بوده از اینکه در آغاز یک سیاست و چهارچوبه مطالعات پژوهشی را بنیان کنیم.
ریاست بنیاد اعتقاد دارد مطالعات ایرانشناسی بدلیل توسعه و گستردگی آن باید به پنجاه حوزه مطالعاتی در درازمدت تقسیم گردد ولی ما با توجه محدودیتهای موجود از جمله عناصر علمی و مطالعاتی، تنگناهای مالی و ضرورت گام برداری علمی، منطقی و البته محتاطانه هم اینک کار خود را در آغاز در سیزده گروه پژوهشی آغاز نمودهایم که عبارت هستند از:
1. تاریخ و مردم ایران 2. جغرافیا و طبیعت ایران 3. حکمت و فلسفه ایرانی 4. ادیان و آئینهای ایرانی 5. باستانشناسی 6. فرهنگ و آداب و رسوم 7. هنر و معماری 8. زبان و گویشهای ایرانی 9. زبان و ادب فارسی 10. مطالعات ایرانی بینالمللی 11. ایرانشناسی و ایرانشناسان 12. ایرانشناسی کودک و نوجوان 13. ایران معاصر
مهمترین طرحهای در حال اجرا که با اولویت اول آغاز شدهاند هم اینک عبارتند از:
تدوین «دانشنامه ایرانشناسی استانهای کشور» ؛ کشور ما بعنوان یک سرزمین متحد و یکپارچه بنام ایران از مناطق و نواحی تاریخی و جغرافیایی و اقوام و مردمان با گوناگونی و تنوع فرهنگی تمدنی پردامنه ای تشکیل شده است هر چند بخشهایی از آن طی قرون و اعصار از حیث جغرافیایی جدا گردیدهاند ولیکن آن ایران فرهنگی همچنان به قوت خود در کمال نشاط و حیات باقی است اما همین جغرافیای امروز هر بخشی به تنهایی دارای تاریخ و دیرینهای فرهنگی با درونمایههای فرهنگی غنی است که باید در یک قالب معین و علمی تحقیق و مطالعه، تبیین و تشریح و در قالب آثار مکتوب شناسائی و شناسانده شود البته ما در هر منطقه فرهنگی کشور دارای مجموعهای از آثار و میراث علمی تخصصی به طور مثال در زمینه تاریخ و مردم، جغرافیا و طبیعت، فرهنگ و تمدن، صنایع و حرف، علم و دانش، مشاهیر و مفاخر، هنر و معماری، فکر و اندیشه و غیره هستیم ولیکن تاکنون این مجموعه آثار در یک قالب و شیوه عالمانه و جامع و بر مبنای آخرین اسناد و شواهد، اطلاعات و اخبار و در یک قالب و مجموعه بنام دانشنامه تدوین و تالیف نگردیده است که اگر فردی اراده نمود به مجموعهای کامل دست یابد برای او این امکان فراهم باشد. بنیاد ایرانشناسی بر آن است این مهم را به پایان ببرد کما اینکه هم اینک پارهای از مداخل دانشنامه چون مدخل تاریخ باستان ، تاریخ دوران اسلامی و دوران معاصرتحقیق و مطالعه گردیده و به طور بخش بخش آماده میگردد.
مجموعهای از طرحهای مطالعاتی چون:
اقوام ایرانی و چگونگی اتحاد اقوام حول محور ایران
ایرانشناسی برای فارسی آموزان- در سه سطح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته
چیستی، چرائی و فلسفه ایرانشناسی
کتاب ایران
زرتشتیان و آتشکدهها در ایران
مسیحیان و کلیساها در ایران
مساجد دیرینه سال چهار محال و بختیاری
...
که البته تمامی گروههای پژوهشی دارای طرحهای تعریف شده تخصصی هستند و در حوزة تخصصی خود به فرا خور شیوهنامه گروه، در قالب کار تخصصی و پژوهشی خود تحقیقات معینی دارند که بخش بخش جهت استفاده عموم بر روی سایت قرار میگیرد در حقیقت فعالیتهای علمی در دو سطح فرهنگ و آداب و رسوم عامه یا فرهنگ عمومی و مطالعات تخصصی ایرانشناسی دنبال میشود که نمونة آن را شما میتوانید در آثار این بنیاد در قالب آثار مکتوب و مسائل عمومی را در سایت بنیاد ملاحظه کنید.
بسیاری از طرحها پایان یافته و به مرحله چاپ و انتشار رسیده و بعضاً جایزه کتابهای برتر و یا شایسته تقدیر را به خود اختصاص داده است.
مجلههای علمی و تخصصی:
بنیاد ایرانشناسی تا قبل از مدیریت آیتالله سیدمحمد خامنهای مجله رسمی نداشت در این دوره جهت اخذ مجوز سه مجله اقدام گردید که فصلنامه «مطالعات خلیجفارس» اگر چه از گذشته مجوز نشر دریافت نموده بود ولی هیچ شماره ای از آن منتشر نشده بود در سال 93 انتشار آن در کشور آغاز شد دومین مجله، فصلنامه "مطالعات ایرانشناسی" است که مقدمات اخذ مجوز آن از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فراهم آمده و در گام نخست محتوای سه نوبت آن نیز مهیا گردیده است که در قالب یک فصلنامه علمی پژوهشی انتشار مییابد و سومین مجله «مجله ایرانشناسی برای کودک و نوجوان» است. که در حال آمادهسازی برای انتشار دیجیتالی است.
نشستهای تخصصی: معاونت پژوهشی نشستهای تخصصی فراوانی را تاکنون داشته این نشستهای علمی شامل ایراد سخنرانی شخصیتهای ایرانشناس داخلی و خارجی، نشستهای علمی تخصصی در حوزههای دانش ایرانشناسی چون همایشهایی پیرامون شاهنامه شناسی، اصالت ایرانی چوگان ، نمادها ونمودهای فرهنگی حماسه عاشورا، دومین نشست خلیج فارس با عنوان پیوندهای مشترک تاریخی فرهنگی در حوزه خلیج فارس و مواردی فراوان که خود موجب یک نشاط علمی برای ایرنشناسان و ایران پژوهان ، دانشجویان، کارشناسان و کارمندان و همچنین مدیران فرهنگی مجموعه است البته با اطلاعرسانیهای که میگردد افراد نخبه و علاقمند نیز در این گونه همایشها شرکت دارند.
خدمات فرهنگی
الف: کتابخانه
کتابخانه بنیاد ایرانشناسی یک کتابخانه و شاید تنهاترین کتابخانه تخصصی در حوزة ایرانشناسی است که قریب به یکصد و ده هزار جلد کتاب در موضوع «ایران» دارد و البته تقویت نیز میشود. این مجموعه با ابتکار خود برنامههای متنوع فرهنگی نیز دارد و یک نشریه علمی در زمینه کتاب و کتابخوانی به صورت دیجیتال با نام «رهاورد کتابخانه» منتشر میکند.
ب: نمایشگاهها
بنیاد ایرانشناسی مجموعهای از تابلوهای عاشورایی، قهوهخانهای، نقاشیهای تاریخی و دوران معاصر، نوشته و خطوط برخی از نویسندگان، آثار و نمادهای فرهنگی که گویای نشانههای فرهنگی و سبک زندگی مردم ایران است را در نمایشگاههای خود دارد. به طور مستمر توسط و گروههای ایرانی و خارجی بویژه دانشآموزان مورد بازدید قرار میگیرد و علاقمندان به فرهنگ ایران با آثار و سبک زندگی ایرانی و تصاویری از جلوههای فرهنگی، تاریخی تمدنی مردم ایران آشنا میشوند که در دورة جدید دو مورد نمایشگاه به تعداد قبلی افزوده گردیده است و بنیاد ایران شناسی در حال انجام مطالعاتی جهت ایجاد نمایشگاه دائمی ماکتواره راه های تاریخی چون راه های ایران باستان ، راه های تمدن های کهن ، راه های ورود آریائیان ، راه ابریشم خاکی و دریائی ، راه های حج با محوریت جغرافیای ایران برای آشنائی دانش آموزان و دانشجویان و کلیه علاقمندان به تاریخ ایران است.
ج: بخش مرمت:
کثرت آثار فرهنگی چون تابلوها، نقشهها، کتب خطی و سنگی و آثار موزهای اقتضاء داشت که بنیاد ایرانشناسی یک بخش مرمت مستقل داشته باشد چون مجموعه این آثار لاجرم باید هر ساله مورد بررسی قرار گرفته چنانچه آسیبی دیدهاند ترمیم شود و با اصول مناسب نگهداری گردد بخشی از آثار قدیمی به طور مستمر نیازمند نگهداری و بازبینی هستند بدین منظور در دورة جدید بخش مرمت تأسیس شد که اضافه بر تأمین نیازمندیهای داخلی چون آثار مذکور و بهرهمندی بخش دانشجویی در گرایش نسخهشناسی امکان ارائه خدمات ترمیم به دیگر نهادها و آثار شخصیتهای فرهنگی وجود دارد.
د: بخش تحصیلات تکمیلی بنیاد ایرانشناسی
بنیاد ایرانشناسی طی همکاری و تفاهمنامهای که با دانشگاه شهید بهشتی دارد دانشکده ایرانشناسی را در محل بنیاد ایرانشناسی تاسیس نموده و در مقطع دکتری و کارشناسی ارشد در 5 رشته دانشجو از طریق دانشگاه شهید بهشی میپذیرد. این گرایشها عبارتند: ایرانشناسی مقطع دکتری، ایرانشناسی عمومی، فرهنگ مردم، آداب و رسوم، میراث فرهنگی و تاریخ ایران و اصول نسخهشناسی و مرمت نسخههای خطی و نسخهآرائی که تعداد فراوانی فارغالتحصیل شده و تعداد نیز در حال تحصیل هستند. عموماً گرایشهای پایاننامهای آنان در راستای نیازمندی پژوهشی بوده و البته در دورة جدید اقدامات مناسبی در سطح کمی و کیفی آن صورت پذیرفته است.
سؤال آخر : در پایان اگر مطلبی خارج از بحث و حوزه کار شماست بفرمائید؟
در پایان به دو نکته مهم دیگر نیز اشاره مینمایم هر چند که بعضاً در حوزه کار معاونت پژوهشی نیست یکی از تحولات ایجاد شده در دوره مدیریت جدید طراحی سایت جدید بنیاد ایرانشناسی است سایت قدیم این بنیاد واقعاً در شأن بنیاد ایران شناسی نبود؛ بسیار ساده بلحاظ طراحی و محتوا و تنها به زبان فارسی و کاملاَ غیر فعال و بی تحرک در حال حاضر سایتی بسیار پر حجم بلحاظ محتوا و اطلاعات ایران زمین به دو زبان فارسی و انگلیسی طراحی و راه اندازی شده است و چند زبان دیگر در دستور کار است. همچنین لازم میدانم از کسانی که آگاهانه یا ازروی نا آگاهی و بعضاً بواسطه از دست دادن امتیازات مهمی که در این بنیاد داشته اند سعی در تخریب و سیاه نمایی و کم جلوه دادن فعالیتهای 2 سال اخیر در بنیاد دارند گله نمایم. انصافاَ فعالیتهای علمی، اجرائی و غیره که در این 2 سال به انجام رسیده یا در دست اجراست با عملکرد یک دهه گذشته برابری و در مقابل آن خود نمایی میکند و اندک و ناچیز معرفی کردن این زحمات خالصانه هم خلاف اخلاق و وجدان و هم خلاف قانون و شرع است.