یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403 Sunday 5 May 2024 00:00

فرقه گرایی در سده
نقل از کتاب راویان ماربین جلد اول


محور‏های گفتگو: ظهور تفکرات شیخیه، بهاییت و بابیگری در سده و واکنش‏ها‏
* آنطور که کم و بیش شنیده می‏شود، در طول قرن گذشته فرقه‏ها‏ی در سده طرفدارانی پیدا و علنی شده‏اند، اطلاعات شما در ‏‏رابطه با آنها چگونه است؟
تا آنجا که من تحقیق کرده ام سه مسلک و فرقه عمده در قرن پیش در‏‏این منطقه طرفدارانی پیدا کرده و محل مناقشات و اتفاقاتی شده‏اند.


* چه فرقه ‏ها‏یی؟
شیخیه در اوایل قرن 13، ‏‏‏بهاییت ‏حدود سال 1260 خورشیدی و فعالیت علنی بابی‏ها‏ که حدود سال 1270 خورشیدی سبب درگیری‏هایی شد.
*مسلک شیخیه در سده را اول بار چه کسی ترویج داد؟
فردی به نام ملّا‏محمّد‏باقرخوزانی که فرزند ملّا‏محمّد‏محسن شیرازی بود. در کتاب رجال اصفهان‏ یا تذکره قبورآمده است که ملامحسن از شیراز به اصفهان‏ آمد و پس از تحصیل علوم دینی، در محلّه «خوزان» از توابع «سِدِه ماربین» ساکن شد. ملّا‏محمّد‏باقر فرزند وی از نوجوانی به تحصیل علوم دینی پرداخت، و به مسلک شیخیّه روی آورد.
*پس از گرایش وی به شیخیه چه اتفاقی افتاد؟
وی برای ترویج ‏‏این‏ فرقه تلاش زیادی به عمل آورد. تعدادی از ا‏هالی سده و د‏هات اطراف مسلک او را پذیرفتند. از جمله کسانی که مرید وی شد برادر زاده‏‏‏اش‏ محمّد‏رضا فرزند محمّد‏مهدی یعنی نوه ملامحسن بود.
*در مقابل وی مقاومتی صورت نگرفت؟
چرا، فعالیّت‏ها‏ی شیخیّه در منطقه اختلافات و درگیری‏ها‏ی فراوانی به دنبال داشت در‏‏این‏ میان یک روحانی جوان به نام میرمحمّد‏حسین بیش از همه در مقابل آنها‏‏ ایستاد.
*فردی که نام بردید جه موقعیتی داشت از عوام بود و یا‏‏ اینکه دارای تحصیلات بود؟
میرمحمّد‏حسین فرزند سید احمد، عالمی‏ جوان از نوادگان میر محمد‏‏‏اشرف بود که بعدا نام خانوادگی میردامادی را انتخاب کردند. سید‌محمّد‏حسین دوست و همکلاس میرزای شیرازی بود. تذکره‏ها‏ نوشته‏اند که وی از زُ‏هاد و مقدّسین آن دیار(سده) ، معروف به «مقدّس» بود که به مخالفت با شیخیّه پرداخت.
*سرانجام‏‏این‏ مخالفت‏ها‏ به کجا انجامید؟
مقدس در جوانی وفات یافت. گفته می‏شود ملّا‏محمد‏باقر عدّه‏‏ای‏ را مأمور مسموم کردن مخالف خود کرد و مقدّس مسموم شده و وفات یافت.به همین دلیل ‏ وی را مقدس شهید نامیده اند.
*حادثه مذکور در چه سالی رخ داده است؟
کتاب اعلام اصفهان‏2، وفات وی را 13 خرداد 1222 خورشیدی ذکر کرده است و می‏نویسد: میرزا‏محمّد‏حسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ پیشوای نهضت تنباکو،که درابتدای جوانی در اصفهان‏ به تحصیل مشغول بود و از رفقای محمد‏حسین بود پس از‏‏این‏ اتفاق دیگر نتوانست در اصفهان‏ بماند و به نجف ‏‏‏عزیمت کرد.
*پدر ملا محمد باقر مخالفتی با وی نمی‏کرد؟
چرا، اقدامات فرزندش موجب بیزاری ملّا‏محسن را که مسجدی درخوزان به نام اوست فراهم کرد، تا حدّی که فرزند را نفرین کرد و از اعمال او ابراز تنفّر نمود.
*فعالیت مروج شیخیه تا کی ادامه داشت؟
سال فوت ملّامحمد‏باقر را پیدا نکردم اما نعیم سدهی در خاطراتش آورده که هنگامی‏که با عقاید بهایی‏ها ‏‏‏اشنا شدم در جریان تحقیقاتم با صباغ از قریه ورنوسفادران که افکار ازلی داشت گفتگو‏های داشتم. صحبت‏ها‏ی نعیم مربوط به سال 1260 خورشیدی می‏شود و می‏توان چنین برداشت کرد که عقبه عقاید شیخیه تا‏‏ این‏ سال هم طرفدارانی داشته است.
*به فرقه بعدی یعنی ‏‏‏بهاییت‏ بپردازیم،‏‏این‏ عقاید چگونه در سده پیدا شد؟
معروفترین طرفدار ‏‏‏بهاییت‏ در سده نعیم سدهی شاعر بوده است. دیوان وی ابتدا در هندوستان و سپس توسط پسرش در تهران چاپ شده است. بخشی از خاطرات نعیم از بدو ‏‏‏آشنایش با افکار ‏‏‏بهاییت ‏در مقدمه ‏‏این‏ دیوان آمده است. براساس‏‏ این‏ خاطرات نعيم از ابتدای جوانی غزل و قصیده در وصف ائمه می‏سرود و با دو برادر شاعر و تاجر پیشه از سادات به نام نيّر و سينا معاشرت داشت. اين سه تن جلساتی تشکیل و گفته‏ها‏ی همديگر را جرح و تعديل و انتقاد ميکردند.
نیر و سینا اکثر به مسافرت می‏رفتند. در یکی از‏‏این‏ سفر‏ها در تاریخ 3 آبان 1259 ه.ش در کاروانسرایی در تبریز میرزاعنایت‏ علی ‏آبادی‏‏ این‏ دو را در جریان عقاید بهایی قرار داده و نوشته‏ها‏ی به آنها میدهد.
*لابد ‏‏اینها هم ‏‏این‏ افکار را به نعیم انتقال میدهند؟
بله‏‏این‏ دو در برگشت از تبریز دیده‏ها‏ و شنیده‏ها‏ی خود را در اختیارنعیم قرارمیدهند و او چند ماهی به تحقیق پرداخته و با افرادی بحث می‏کند. وی در نهایت در سال 1260ه.ش ‏‏‏بهاییت‏ را کامل میپذیرد.
*بعد از بهایی شدن نعیم چه اتفاقی می‏افتد؟
او به اتفاق دوستان خود نیّر و سینا گروهی تشکیل میدهد. از کسانی مانند تقی ابول و میرزاجعفر که ظاهرا از مردم عادی محل بوده‏اند نیز در‏‏این‏ گروه نام برده شده است. جلسات گروه شبانه تشکیل می‏شده و سعی در ترویج افکارخود داشته اند.مدتی پس ازفعالیت مردم متوجه آنها شده و مخالفت‏ها‏ با آنها آغاز می‏شود به شکلی که مجبور به ماندن در خانه می‏شوند.
* این مخالفت‏ها‏ از حانب مردم عادی صورت می‏گرفته و یا ابعاد دیگری هم داشته؟
مدتی بعد روحانیون محل، نعیم را به بحث دعوت و جلسه‏‏ای‏ در محله فروشان با حضور چندتن ازعلما ازجمله میرسیدعلی و آقا نجفی که از اصفهان‏ دعوت شده بود تشکیل می‏شود . نعیم درنهایت بر عقاید خود باقی می‏ماند و بعد از آن جلسه شعری دردفاع از بهائیت می‏سراید که مخالفت‏ها‏ را افزایش میدهد و شرایط برای آنها سخت تر می‏شود و کشمکش‏ها‏ اوج می‏گیرد.
*و ادامه ماجرا؟
علمای فروشان به شیخ محمد‏باقر نامه می‏نویسند و ماجرا را می‏گویند و او به رکن الممالک شکایت می‏کند. فراش‏ها برای دستگیری بهایی‏ها‏ به سده می‏آیند و آنها را کتف بسته دور دایره قریه در حالی که حدود شش هزارنفر به تماشا‏‏ ایستاده بودند می‏چرخانند و در میدانگاه در بالاخانه‏‏ای‏ به ستون می‏بندد وکتک میدهند و عصر روز بعد به اصفهان‏ برده و زندانی می‏کنند.
*و آنها در زندان باقی می‏مانند؟
یکی از آنها یعنی نیر توسط ظل‏السلطان آزاد می‏شود چون با او معامله و معاشرت داشته است. مدتی بعد رکن الممالک با حضور مدعیان و متهمین جلسه‏‏ای‏ تشکیل و سعی می‏کند آنها را از اتهام تبرئه کند و در نهایت با وجود نارضایتی شاکیان نعیم و دوستانش را آزاد و توصیه به ترک دیار می‏کند. نعیم شبانه به منزل همسرخود در سده می‏آید که کمک مالی بگیرد ولی او به وی کمک نمی‏کند و نعیم و دوستانش پای پیاده به تهران می‏روند. وی در تهران پس از مدتی سختی به تدريس و تبلیغ بهائیت می‏پردازد و در سال 1266 معلم زبان فارسی در سفارت انگليس می‏شود3.
*بعد از حوادث حوالی سال 1260 خورشیدی، سده شاهد حوادث دیگری ناشی از فعالیت فرقه‏ ها‏ نبوده است؟
چرا، حوالی سال 1270 ظاهرا به دنبال فعالیت طرفداران باب که سردسته آنها فردی به نام سیداسماعیل4 بوده تنش‏ها‏ی در شهر به وجود می‏آید و علما و معتمدین محلی مصلحت را در نفی بلد بابی‏ها‏ می‏بینند.
*و ‏‏این‏ تصمیم اجرایی می‏شود؟
بله و آنها از شهر اخراج می‏شوند.

نوشتن دیدگاه