جمعه, 21 ارديبهشت 1403 Friday 10 May 2024 00:00

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹
نشست نقد و بررسي كتاب «اخلاق در نگاه مولانا» درغرفه ديدار با برگزيدگان در نمايشگاه بين المللي كتاب تهران برگزار شد.
نمايي از نشست
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)،‌ به نقل از ستاد خبري سراي اهل قلم، اين نشست با حضور مهناز قانعي خوزاني نويسنده،‌ دكتر نصرالله حكمت استاد دانشگاه و نويسنده و مهدي كمپاني زارع، كارشناس حوزه فلسفه برگزار شد.
قانعي خوزاني درباره شيوه بررسي انديشه مولانا در اين كتاب گفت: من قصد نداشتم با استفاده از قالب‌هاي فكري و اخلاقي امروز، قالبي از مثنوي استخراج و به تطبيق آن با ساير قالب‌ها بپردازم. انتظار دارم به توضيحات اشاره‌وار من در اين اثر دقت شود، چرا كه من از اصطلاح «تكليف‌گرايي» به معناي كانتي آن استفاده نكردم.
وي افزود: بايد دريافت كه نظر مولانا درباره ثواب و عقاب و مقصودش از فايده چيست. فايده و سودي كه او مد نظر دارد، مطابق نظر مكتب فايده‌‌گرايي نيست. تكليف‌گرايي در اين كتاب به معناي انجام فعل، از روي انجام وظيفه است نه با در نظر گرفتن غايت آن فعل.
قانعي خوزاني ادامه داد: در اين اين كتاب غايت‌گرايي را به معناي عام به كار برده‌ام كه اين معنا در مقابل تكليف‌گرايي است، زيرا در آن صورت فايده ذهن در نظر گرفته مي‌شود كه ممكن است دنيوي يا اخروي باشد.
وي افزود: من معتقد به تناقض‌گويي مولوي نيستم، اما اگر به دقت به ابيات او بنگريم، متوجه خواهيم شد مولانا موضوعات متفاوت و گاهي متناقض‌نما را در اين ابيات بيان كرده، البته به راحتي نمي‌توان گفت كه او تناقض‌گو است و با تلاش براي انس گرفتن با مولوي و با درك نظام كلي انديشه او اين تناقض‌ها قابل توجيه خواهند بود. به اعتقاد اين عارف شاعر، در انسان‌ها دردي است كه آنها را به طلب وامي‌دارد. اين طلب، سيري دارد و هر فرد با توجه به درجه معنوي خود در مراتب مختلف آن قرار مي‌گيرد.
قانعي خوزاني بار ديگر بر مخالفت خود با وارد كردن مكاتب و قالب‌ها در مثنوي و تطبيق آنها با يكديگر تأكيد كرد و گفت: اين گفته به آن معنا نيست كه با انديشه امروزي نمي‌توان به بررسي مثنوي مولانا پرداخت.
در ادامه، كمپاني زارع به جعل اصطلاح از سوي نويسنده اشاره كرد و گفت:‌ منظور اصلي اين انتقاد به وجه جمع انديشه مولانا در اين كتاب بازمي‌گردد كه قابل درك نيست. بحث من اين نيست كه با انديشه جديد نمي‌توان به بررسي مثنوي پرداخت، بلكه مقصود من توجيه وجه جمعي انديشه‌ مولانا در اين اثر است، زيرا آن چه نويسنده در اين اثر بيان داشته يكپارچه به نظر نمي‌رسد.

وي افزود: مولانا تنها يك مقصود دارد، بنابراين هر چه درباره انديشه او گفته مي‌‌شود بايد با اين مقصود هماهنگ باشد، اما در اين كتاب هماهنگي وجه جمعي از اين انديشه با آن مقصود را نديده‌‌ام. در تفكر عرفاني با تحول و «شدن» مواجهيم، موضوعي كه اثري از آن در اين كتاب با وجود پرداختن به عرفان نمي‌بينيم.

كمپاني زارع ادامه داد: نويسنده به بررسي كليات بسياري از مثنوي پرداخته، اما به موضوع اصلي كتاب كه اخلاق در نگاه مولاناست و نيز هدف از آن را بررسي نكرده. مولانا اخلاق را براي رسيدن به مقصود اصلي خود كه مرگ و فناست به كار مي‌برد و آن را گوهر دين نمي‌پندارد، اين گوهر در نظر او مرگ است.

وي افزود: يكي از ابعاد انديشه مولانا كه از اهميت ويژه‌اي برخوردار است، راه‌هايي است كه او براي رسيدن به مرگ پيشنهاد مي‌كند. اين راه‌ها عبارت‌اند از اخلاق، زهد و عشق.

سپس قانعي خوزاني در پاسخ به اين انتقاد گفت: مولانا اخلاق و عشق را از هم جدا نمي‌كند، او به روح الهي انسان‌ها معتقد است و اين كه پس از مرگ، حيات تازه‌اي براي احياي انسان‌ها وجود دارد. چنين موضوعاتي در بخش مباني اخلاقي اين اثر بررسي شده‌اند. مولانا براي افرادي كه در مراتب پايين‌تر معنوي قرار دارند، اخلاق را به عنوان عاملي براي رسيدن به فنا و مرگ مطرح نمي‌كند و با هر مخاطبي در سطح انديشه او سخن مي‌گويد.

در ادامه، كمپاني زارع به اخلاق عاشقي در مثنوي اشاره كرد و گفت:‌ نويسنده به چنين اخلاقي در كتابش اشاره نكرده و ميان اخلاق‌هاي متفاوتي كه در مثنوي وجود دارد، وجه جمعي در نظر گرفته نمي‌شود.

قانعي خوزاني در پاسخ به اين انتقاد گفت: مباني اخلاقي متفاوتي كه در مثنوي موجود است، در يك فرد جمع‌پذير نيست و در افراد مختلف به نسبت مراتب‌شان وجود دارد.

دكتر حكمت كه در اواخر اين نشست به جمع پيوست، در ابتداي سخنانش انتقاداتي درباره ظاهر و شكل كتاب مطرح كرد و گفت: قرار داشتن نمايه‌ها در پايان فصل‌ها در مراجعه به آنها ايجاد مشكل مي‌كند.

وي با انتقاد از پاورقي‌هاي اين كتاب گفت: اگر اين پاورقي‌ها وجود ‌نداشتند، هيچ اشكالي به كتاب وارد نمي‌شد، زيرا يا توضيح واضحات‌اند يا كاملا بي‌ارتباط با موضوع. برخي پاورقي‌ها نيز بهتر بود در متن قيد مي‌شدند.

قانعي خوزاني پاسخ داد: دليل ذكر نشدن برخي مطالب در متن و بردن آنها در پاورقي به دليل متفاوت بودن اصطلاحات و تعبيرات آن متن بود، زيرا در اين اثر كوشيده ام حال و هواي متن مثنوي را با عدم استفاده از اصطلاحات امروزي حفظ كنم.

سپس دكتر حكمت ضمن رد اين ادعاي قانعي خوزاني گفت: اين يك كتاب پايان‌نامه دكتري است كه زحمت بسياري براي آن كشيده شده ، اما بهتر بود كه اين كار با نظارت بيشتر استادان راهنما انجام مي‌شد تا كتاب، سامان و نتيجه بهتري مي‌گرفت.

وي افزود: اين كتاب مجموعه‌اي از مباحث پراكنده است كه هيچ نتيجه‌گيري دربر ندارد. حتي مقدمه و چكيده كتاب با آن چه در كتاب به آن پرداخته شده، منطبق نيست. در مقدمه، گفته شده كه موضوع كتاب فلسفه اخلاق است، اما تشريح اين موضوع در كتاب به چشم نمي‌خورد.

قانعي خوزاني در پاسخ به انتقاد گفت: هنگامي كه فعل اخلاق و مباني آن را بشناسيم،‌ در واقع فلسفه اخلاق را شناخته‌ايم.

اين نشست با طرح انتقادات ديگري به اين كتاب و همچنين پذيرفتن برخي از اين انتقادات از سوي نويسنده پايان يافت.