سه شنبه, 01 خرداد 1403 Tuesday 21 May 2024 00:00

 ریشه نام صحراها مناطق کشاورزی ماربین

نام هایی که برمناطق کشاورزی گذاشته شده بر اساس این دلایل است:

1-      بر اساس نام مالک و یا نزدیکان مالک

مانند جعفرآباد، باغ رضا، علی کلا، احمدآقایی، صحرا سعید، علیرضا، باغ کازرونی

2-      بر اساس نوع کشت

مانند باغ اناری، باغ نخودی، جانخود سماقی، سنجدی

3-      بر اساس بنای مشهور نزدیک صحرا

مانند ملک پایه برج پشت کریزی

4-      بر اساس مشخصه منطقه

مانند نرمکه ، خاک سرخ، بلندی، سنبلی

5-      بر اساس کلمات ولاتی

بعضی اسامی ریشه در زبان ولاتی دارد.

 

معانی محتمل بعضی اسامی

ساروج: یکی از مصالح قدیمی ایران

منده: مند در ولاتی به معنی محل جمع شدن آب است این واژه در اردستان و دلیجان و.. به کار می رود.

مهریار، محمد، فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان، اصفهان، فرهنگ مردم،1382،ص 755.

دربسیبه: به گذر گاه های دارای دروازه وسقف دربسیبه می گفتند.

سرلت: لت یا سرلت محلی بوده که آب یک نهر به چند جوی تقسیم می شده است. در ابتدای ورود مادی به زمین های کشاورزی آبادی ها مثلا در گاردر و یا اندوان مناطقی به این نام وجود داشته است.سرلت مکانی که درآن لت وجود دارد.

سلالت: سلالت به معنی خانواده و نیز خاندان حكومتی است وباغ سلالت می تواند باغ متعلق به یک خانواده حکومتی باشد.

پشت وا : پشت محل و یا مکان

نرمکه: نرم کوه، تپه خاکی

ملک آقایی: ملکی که به آقا( روحانی یا ارباب) تعلق داشته است

میش دونی: میش به معنی گوسفند ماده است. میش دونی یعنی محل نگهداری میش ها

محاذی: به معنی روبرو، مقابل و برابر است.

مگزی: گویش محلی مگس است صحرا مگزی یعنی صحرای دارای مگس

لاقایی: لاقایی باید مرکب از سه جزء(لا و قا و ی) باشد. معنی (لا) قبلا آورده شد در اینجا بیشتر منظور لایه است.(قا) به معنی محکم و سفت است و (ی) نسبت را می رساند که در مجموع به معنی مکان یا لایه(خاک) سفت می باشد.

شتر خواب: میتواند محل استراحت شترها باشد و یا جایی که شتر بر زمین نشسته و یا اصطلاحا خوابیده است. در این صورت این خواب شتر باید به ماجرای مرتبط باشد که حادثه اش نام محل شده است. اینگونه نام نهادن در حوادث ریز و درشت تاریخی سابقه دارد.

واره کمر: دارای واره دراواسط منطقه نام صحرای در مخله گاردر بوده است

سرکلان: صحرای فردی به نام سید کریم بوده است

لَوَرک:حاصلخیز، صحرای لورک صحرای حاصلخیز

سی کی: سوک به معنی انتها و گوشه است. سیک گویش محلی آن است و صحرا سی کی صحرایی در گوشه و انتهای منطقه است.

تلخه دونی: بعضی دانه ها مانند بادام و زردآلو شیرین و تلخ دارند که بادام تلخ مصرف دارویی دارد تلخه دونی مکانی که درختان آن مثلا بادام تلخ باشد.

یوزباشی: کلمه ترکی است و منصبی در دوران صفویه بوده است. یوزباشی سر دسته خواجگان حساب می شده این منصب در دوره قاجاریه هم بوده است.بنابراین ملکی بوده که به یک یوز باش تعلق داشته است.

طَاحُون: طَاحُون به معنی آسياب و كارخانه آردسازی است. صحرای طاحون منظور صحرایی است که در آن آسیاب باشد.

قُجَه: معنی قلّك و پول را می دهد.

صحراهای تاریخی

دیمیتریون

پس از هخامنشیان و شکست آنان از سپاهیان اسکندر وی در مسیر خویش به سمت شرق دستور داد تا در شهر اصفهان، پادگان هایی ساخته شود یکی از این پادگانها، دژ «دیمیتریون» بود. دیمیتر کلمه­ای یونانی است. او خواهر زئوس و الهه باروری، ازدواج و کشاورزی بود.

صرامی فروشانی، رسول (۱۳۸۲)، سده در گذر زمان، اصفهان، پویش اندیشه. ص 87.

بابا فضلگاه

صحرایی در غرب بلوار امیر کبیر فعلی بوده که محله جوادیه در آن قرار دارد. در ماجرای پیمان، وی برای احقاق حق کشاورزان همین منطقه به دربار فتحعلی شاه می رود.

ریشه نام

نامش را از بابا فضل گرفته و به معنی جایگاه بابا فضل است. در قرن هفتم و هشتم هجری به عرفایی که هفت مرحله عرفان را پشت سر می‌گذاشتند، عنوان «بابا» داده می‌شد.

این افراد راهنما و دستگیر مردم بودند و داستان های زیادی از آنها نقل شده است. در سطح استان اصفهان 46 مقبره عنوان «بابا» دارد که مقبره بابا رکن‌الدین از معروف‌ترین آنها است. باباها در قرون هفتم و هشتم در مناطق مختلف ایران زندگی می کردند. باباها چه در زمان حیات خود و چه بعد از آن مریدانی داشتند که آنان نیز افرادی زاهد بوده و معمولا دور از شهر و در بناهای ساده و یا در باغ های اطراف شهر زندگی ساده ای داشته و تمام عمر خود را صرف عبادت، ریاضت، چله نشینی و راز و نیاز با خدای خود می کردند و پس از مرگ در همان مکان ها به خاک سپرده می شدند در منطقه ماربین هم برخی نام ها و نشانه ها حاکی از آنست که چنین افرادی در این منطقه می زیسته اند. یکی از آنها که شناخته شده است عمو عبدالله سقلای کارلادانی، از زهاد قرن هشتم هجری است که مقبره وی در کنار منارجنبان واقع است. در برخی منابع از بابای خوزانی( باباعبداله) یاد شده است بابا فضل هم می تواند یکی از این باباها باشد. میر عظیمی نعمت اله، اصفهان زادگاه جمال و کمال، نشر گلها، اصفهان، 1379، ص 647. بر اساس گفته های مردم محلی بابا فضل اله در زمان سلجوقیان می زیسته و در گورستان باجی به خاک سپرده شده است. دبیرستان طالقانی واقع در خیابان امیرکبیر بر روی این گورستان بنا شده است.

 

صحرا دیمیتریون

پس از هخامنشیان و شکست آنان از سپاهیان اسکندر، آن گاه که داریوش سوم به سال 330 ق.م کشته شد، اداره امور ایران به دست اسکندر و آنگاه سلوکیان افتاد. در زمان حمله اسکندر به ایران، پارتاکنا که شهر اصفهان در مرکز آن قرار داشت، به همان صورت ساتراپهای عهد داریوش اول اداره می شد. هنوز در بالای قله کوه تخت رستم (حوالی کوه صفه)، آثار برجی که داریوش سوم در آن نشسته و جنگ خود با اسکندر را می دید، موجود است.
اسکندر در مسیر خویش به سمت شرق دستور داد تا در شهر اصفهان، پادگان هایی ساخته شود و واحدهای فالانژ مقدونی که به صورت مهاجر از یونان به اصفهان می آمدند درآن مستقر شوند. به این سربازان، زمین هایی به عنوان «کِلر» داده می شد و سربازان از این مناطق، روستاییان «گابای» را اداره می کردند. یکی از این پادگان ها، دژ «دیمیتریون» بود. دیمیتر کلمه ای یونانی است. او خواهر زئوس و الهه باروری، ازدواج و کشاورزی بود و خوشه گندم از اشیای سمبلیک متعلق به او محسوب می شد. پادگان دیمیتریون از اهمیت بالایی برای یونانیان و واحدهای فالانژ برخوردار بو به گونه ای که بر پشت برخی از سکه های اشکانیان الهه دیمیتر ترسیم می شد.

نقل از کتاب نام ها و نشانه ها فصل سوم

نوشتن دیدگاه