لغت |
صدا | معنی |
جار | ǰr | لوستر - (واژه هندی است) (بر اساس گفته دکتر کوروش صفوی) |
جر دادن | Jer ddan | پاره کردن |
جر گفتن | Jer goftan | دری وری گفتن - حرف بی حساب زدن |
جعده | ǰade | جاده - راه |
جلدی | ǰaldi | فوراً |
جوق | ǰoq | جوی - محلی به نام جوق آباد وجود دارد |
جوم | ǰum | جام - کاسه |
جیگر |
ǰigar | جگر |
مثال:
چند بیت از شعر کت کولو که مرحوم خاسته برای سعید بیابانکی سروده آورده می شود.
خِبُود بو خونت خَسّه نَبی کَت کولو / بازم بوخون یه فرد اِبی کَت کولو
همین نَه شِعرات خِبو وُ مَقبولند / چِش نَخِری، خودم خِبی کت کولو
شِعرادا بِفرس نِه بَرا اَونوَر اُو / تا بُوخُونو برا اِبی کت کولو
معنی:
خوب خواندی خسته نباشی "کرت کلوخی" / باز هم یک بیت دیگر بخوان "کرت کلوخی"
نه تنها اشعارت خوب و دلنشین است / چشم نخوری خودت هم تو دل برو هستی "کرت کلوخی"
اشعارت را برای آن سوی آب ها بفرست / تا برایت ابی بخواند "کرت کلوخی"
خب: خوب
بو: بود
خونت: خواندنت
نبی: نباشی
مقبول: دلنشین
خبو: خوب است
خبی: خوب هستی
بفرس نه: بفرست
بوخونو: بخواند
براد: برایت