قحطی های متعدد، یکی از نقاط تاریک و غمبار منطقه بوده است. در بعضی منابع از حدود 25 قحطی از سال 68 قمری تا پایان قرن گذشته در منطقه اصفهان نام برده شده است که البته از نظر دلایل و گستردگی یکسان نبودهاند. جنگ، خشکسالی و گاه احتکار و ناامنی و آفات گیاهی عوامل عمده قحطی ها بوده اند. یکی از آنها ناشی از جنگ جهانی اول است که در سال 1296 خورشیدی به اوج خود میرسد، چون نیروهای اشغالگر تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان خود، خریداری و احتکار میکنند. در نتیجه قیمت گندم از خرواری ۴ تومان به ۴۰۰ تومان و جو از منی ۲ تومان به ۲۰۰ تومان رسید. قحطی، همراه با شیوع بیماریها و ناامنی ها میشود. در چنین شرایطی مردم درمانده هرچه در بساط داشتند به محتکرین میدادند مگر لختی شکم سیر دارند.
این دو بیت شعر ، موید این شرایط است:
کاسه و کوزه و گلاب پاش / دادم به پنجاه خشخاش
ای سال برنگردی / صد سال برنگردی
دست نوشته ای از مشاهدات (نامی) اوضاع آن دوران سده را چنین توصیف میکند:
« ایستادم بر پل سرپل و نظاره کردم میانجوی و دوشنبه. غیر چناران درهم پیچیده و صدای آبی که در آن میپیچید صدایی نبود برخاست ناله پیرمرد از سکوی مسجد که از گرسنگی جان میداد وارد شدم از تکیه گارکیه به بازارچه که باریک بود و تاریک و بوی مرده آزار میداد تا گورستان درسید جماعت میدویدند سوی ورنوسفادران و فریاد میزدند بوی نان از گاردر میآید.
و چه دیدم در چهارشنبه گوشه و کنار مرده بود و بوی مرده ازبازار امله کوتی تا گاردر دکانی نبود که روی سنگش مرده نباشد. چه بلایی آمد بر سده».
یکی دیگر از پسامدهای قحطی ناشی از جنگ جهانی اول مهاجرت تعدادی از اهالی به مناطق دیگر از جمله کرمانشاه بود. در کتاب راویان ماربین ج 1 ص 33 تا 39 و
راویان ماربین ج 2 ص 11، اطلاعات بیشتری از قحطی ها در منطقه به صورت پرسش و پاسخ چاپ شده است.