شنبه, 15 ارديبهشت 1403 Saturday 4 May 2024 00:00

به نقل ازکتاب راویان ماربین جلد اول، 


راوی: محمدعلی شاهین


اگر بخواهیم تجسمی‏ از منطقه ماربین در اواخر دوره قاجار و اوایل حکومت پهلوی به لحاظ تقسیمات جغرافیایی داشته باشیم به چه وضعیتی می‏رسیم؟
در‏‏این‏ دوران که شما نام بردید ماربین به عنوان بلوک هفتم اصفهان‏ شامل حدود 60 قریه و روستا است که از نظر قدمت با هم متفاوت بوده و سه قریه آن یعنی خوزان، ورنوسفادران و فروشان به یکدیگر نزدیک بوده و از آنها به عنوان قرای‏ثلاثه ماربین نام برده می‏شود. در منابع مختلف ماربين دهستاني در باختر اصفهان‏ که زاينده رود از جنوب آن ميگذرد و دارای 58 آبادی است و مرکز آن سده می‏باشد یاد شده است.
نام ماربین در همین دوره به کار برده شده و یا پیشینه خاصی دارد؟
سابقه نام و سکونت در‏‏این‏ محل به پیش از اسلام و شا‏هان پیشدادی می‏رسد و در کتب مختلف قرن سوم و چهارم و پنجم از جمله كتاب محاسن اصفهان‏ ما‏فروخي از قرن پنجم1 شرح مفصل همراه ‏‏‏اشعار درباره ماربين آمده است. جغرافیا دانان قرون اولیه اسلام هر کجا که نام از جی می‏آورند در کنار نام ماربین(مهرین) است مثلا ابونعیم اصفهان‏ را دارای هفت شهر ذکر کرده که چهار شهر آن ازبین رفته و سه شهرجی و قه و ماربین آن تا دوران اسلامی‏ پا برجا بوده است. بنابراین می‏توان ماربین را شهری از پیش از اسلام دانست. به طور خلاصه در كتاب زاينده رود از سرچشمه تا مرداب2 آمده است «اين بلوك نام خود را از قلعه و آتشكده‏ای كه بر فراز كوه آتشگاه قرار دارد و نام آن را حمزه اصفهانی «مهرين» آورده است گرفته و در حقيقت كلمه ماربين تحريف همان «مهرين» اوستايی است كه تدريجاً به«مهربين» تبديل شده است.
از طرف دیگر محمد مهریار3 میگوید: در سرتاسر اين روستا نامهای كهن همچون فروشان و هرستان و آدريان و ورنوسفادران و غيره وجود دارد ، همه پارسي، همه تطور يافته و همه قدمت محل را داد ميزنند.
موقعیت‏‏ این‏ بلوک در بین بلوک اصفهان‏ به چه شکل بوده است؟
برای پی‏بردن به اهمیت ماربین که گاه به ‏‏‏اشتباه ماربانان آورده می‏شده در قرون اولیه پس از اسلام به کتاب مافروخی استناد می‏کنم. وی به نقل از اجداد و پیشینیان خود داستانی نقل می‏کند از فردی که قصد داشته از والی وقت با استفاده از واسطه‏ها‏ و حیله و فریب به پنج هزار درم منطقه ماربین را در اختیار گیرد. حاکم پس از مقدماتی او را رسوا کرده و می‏گوید: تو را تصور آنست که به خیالات فاسده و او‏هام کاذبه که با خود اندیشیده باشی من فریفته شده دیهی که از اصول و امهات ولایت است خراب گردانم و به پنج هزاردرم بی حاصل تو، پنچ هزار دینار غله و محصول آن را بفروشم. والی پس از رسوا کردن او دستور میدهد وی را ‏‏‏اشکونه برگاو نشانده و در میان شهر گردانیده منادی بزنند که ‏‏این‏ است مکافات و سزای غمازان و مفسدان4.
ابن حوقل جغرافیدان سده چهارم هجری قمری در سفرنامه خویش ماربین را بمنزله یک باغ با تمام وسعت خود میداند.‏‏این‏ توصیف‏ها‏ تا همین قرن هم در کتاب‏ها و منابع آمده که موقعیت بلوک را در بین دیگر بلوک به خوبی نشان میدهد.
حال سوال‏‏این‏ است که قراء ماربین همه در یک زمان شکل گرفته اند ؟
خیر، وقتی حمزه اصفهانی‏ در کتاب خود از ساختن بنای مهرین توسط شا‏هان پیشدادی صحبت می‏کند به وجود یک قریه در پایین کوه به نام کوک ا‏‏‏شاره می‏شود. ابن حوقل جغرافیدان سده چهارم هجری قمری درسفرنامه خود در باره ماربین می‏گوید:« خراج آن صد‏ها هزار درهم است ... ودرپایین آن در کنار رودخانه دو صیعه بزرگ به نامهای بتروکان و مهرگان هست ». وی ماربین را ناحیه‏‏ای‏ از مضافات اصفهان‏ مشتمل بر پنجاه و هشت پاره ده که تمام آن ناحیه بمنزله یک باغ است ذکر کرده است. در فرهنگ جهانگیری مربوط به قرن یازدهم آمده:« ناحیت ماربین پنجاه و هشت پاره دیه است خوزان و قرطان و رنان و اندوان و خوزان معظم قرای آن و به حقیقت‏‏این‏ ناحیت همچون باغی است از پیوستگی باغستان و دیه‏ها‏ با هم متصل... ».
‏‏این‏ روستا‏ها به تدریج در‏‏این‏ ناحیه شکل گرفته‏اند و هرستان، آدریان، خوزان و اندان قدمت بیشتری دارند. وجود کهندژ در خوزا‏ن به معنای وجود شهری ساسانی در‏‏این‏ منطقه است. البته یک نظریه هم هست که بر اساس آن ماربین شهری در کنار آتشگاه بوده و روستا‏هایی که به کوه دورتر هستند بعدا به دلیل حملاتی که به‏‏این‏ ناحیه صورت گرفته شکل گرفته اند، که دسترسی به آب زاینده رود وکشاورزی در آن سخت تر است.
سوال دیگر مربوط به نام سده است، می‏شود چنین استنباط کرد که فروشان و خوزان و ورنوسفادران از دهستان ماربین بوده و به دلیل نزدیکی به همدیگر سده نامیده شده و مرکزیت‏‏ این‏ منطقه را کسب کرده ‏اند ؟
اینکه به سه ده نزدیک بهم و بزرگ فروشان و خوزان و ورنوسفادران سده اطلاق می‏شود اتفاق نظر است اما در سابقه به کار بردن نام سده، ریشه نام سده و تاریخ شکل گیری هرکدام از سه روستا نظرات یکسان نیست. در منابع و تذکره‏ها‏ی دوران صفویه و قاجار خیلی از وقت‏ها‏ پس از ذکر هر کدام از نامهای مذکور«از قرای ثلاثه» آمده است. همچنین در پسوند نام شخصیت‏ها‏ی آن دوران فروشانی، خوزانی و ورنوسفادرانی آورده شده است. در اواخر دوره قاجار و تا زمان تغییر نام سده به همایونشهر پشت نام شخصیت‏ها‏ی‏‏ این‏ سه منطقه مانند عبدالرحیم و ابوالقاسم و جبل‏عاملی«سدهی» دیده می‏شود. سدهی در دوره رضا‏شاه به نام خانوادگی نیز تبدیل شده است. یک نظر‏‏این‏ است که در اواخر دوران نادرشاه و اوایل دوران کریم‏خان نام "سده" استفاده شده است. برخی نیز تلاش کرده‏اند سده را به جشن سده و دوران باستانی نسبت دهند.
حال که محدوده جغرافیایی ماربین مشخص شد بر می‏گردیم به اوایل قرن جاری و سال‏های حوالی 1300 تا 1310، شرایط سده در‏‏ این‏ سال‏ها چگونه بوده است؟
جواب به‏‏این‏ سوال مفصل است چرا که بایستی از زوایایی مختلفی به موضوع پرداخت که شامل اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، بهداشتی، زیر ساخت‏ها‏ی شهری و فرهنگی وغیره می‏شود.
ابتدا به زیر ساخت‏ها‏ی شهری به پردازیم منطقه چه شرایطی داشته است؟
گرچه سده شامل خوزان و فروشان و ورنوسفادران بوده ولی آنها سه قریه و یا محله جدا از هم بوده و صحرا‏های هر محل آنها را از محل دیگر جدا می‏کرده است حتی راه ارتباطی مناسبی بین آنها وجود نداشته و پس از خارج شدن ازمناطق مسکونی هر محل برای رسیدن به محل دیگر از صحرا‏ها و کوچه باغ‏ها‏ عبور می‏کرده‏اند. بین سده و اصفهان‏ و نجف‏آباد و مرکز کشور رفت و آمد بوده ولی جاده مناسبی وجود نداشته است. سفر با پای پیاده، الاغ و درشکه انجام می‏شده است. اندان، اسفریز، دستگرد، جوی‏ آباد، هرستان، آدریان، دهنو، عاشق‏آباد، نصرآباد، گورتان و درچه روستا‏های کوچکتر جداگانه‏‏ای‏ محسوب می‏شده‏اند که البته با سده در ارتباط بوده اند. درمرکز دهستان خیابان کشی وجود نداشته است.در اوایل‏‏این‏ قرن ژاندار مری و مالیه و نمایندگی اداره فرهنگ تنها مراکز اداری سده محسوب می‏شدند. کدخدا‏ها در هر محل بعضی از امور را انجام میداند و معاملات و اسناد نزد روحانیون محل تنظیم می‏شده است. مکتب خانه‏ ها‏ مراکز آموزشی منطقه محسوب و در برابر اولین دبستان5 شهر که تازه تاسیس شده بود مقاومت شده و با تحصیل بچه ‏ها‏ درآن مخالفت می‏شده است. خبری از برق و تلفن نبوده است. حکیمان و عطاران و دلاکان و ماما‏ها کار درمان بیماران را به عهده داشته ‏اند و از بیمارستان هم خبری نبوده است.
اگر بخواهید سیمای اقتصادی شهر در آن زمان را ترسیم کنید روی چه چیز‏های دست می‏گذارید؟
مشاغل در هر محل از محلات سه‏گانه با هم متفاوت بوده است. دباغی، چرم سازی، پیله وری، باغداری، دامداری، حجاری، معدن کاری و کشت محصولات مورد نیاز خانواده مانند گندم و از طرفی کشت پنبه و تنباکو و گاه تریاک رایج بوده است. پنبه به نخ و محصولاتی مانند گیوه و شال تبدیل و تجارت می‏شده و تجارت تنباکو هم رونق داشته است. اضافه محصولات باغی هم به اصفهان‏ می‏رفته است. چرم سازی و زهتابی رونق خوبی داشته است و ضمن مصرف برای تولید محصولات در منطقه باب تجارت با مناطق دیگر باز بوده است. بازار ورنوسفادران گرچه نسبت به دوران نادر کم رونق‏تر بوده ولی هنوز نقش موثری در اقتصاد منطقه بازی می‏کرده است. مشاغلی مانند چرم‏سازی و کلاه‏مالی در میانجوی و در محکمه رونق خاصی داشته است. آمار رسمی‏از تعداد نفوس منطقه در اوایل قرن ندیدم ولی ازبرخی شواهد جمعیت باید بین 40 تا 50 هزار نفر بوده باشد. زمینها‏ی بسیاری از روستا‏ها‏ مانند کرتمان، هرستان، اسفریز و جوی‏آباد مالک عمده داشته و ساکنین روی املاک آنها کشاورزی می‏کرده اند. منبع آب کشاورزی و‏‏‏آشامیدنی قنات اختصاصی هر محل و چاه‏ها‏ی حفر شده در خانه‏ها‏ بوده است.
این شرایط تا چه سالی ادامه داشته، تحولی، توسعه‏‏ ای‏ حاصل نمی‏شود؟
در اوایل قرن بلدیه اصفهان‏ و به دنبال آن بلدیه شهرضا و نجف‏آباد تاسیس می‏شود. ا‏هالی سده نیز در خواست تاسیس بلدیه را در منطقه خود مکرر به استان میدهند و‏‏این‏ اتفاق عاقبت در سال 1310 رخ میدهد. چند ماهی بعد از شکل گیری بلدیه انجمن‏بلدی که زمینه شراکت مردم در سر‏نوشت خود را فراهم می‏کند انتخاب می‏شوند.‏‏این‏ اتفاقات منشاء تحولات بعدی هستند.
چه تحولاتی، مایل هستید به آنها بپردازیم؟
بله، سعی می‏کنم زوایای مختلف ‏‏این‏ تحولات را روشن کنم. بهرحال مدتی برای شکل‏گیری بلدیه زمان می‏گذرد و سپس در اجرای ماموریت متصدی بلدیه که حاکم اصفهان‏ برای او مقرر کرده بود انجمن‏بلدی ازبین معتمدین سه محل برگزیده می‏شوند و آنها با انتخاب یک شهردار که تعلقی هم به سده داشته سعی می‏کنند سر و سامانی به شهر داده و یکی یکی مشکلات و کمبود‏ها را به مرکز منتقل و حل کنند.
این کمبود‏ها درچه مواردی بوده است برای ما بیان می‏کنید؟
واقعیت ‏‏این‏ است که سده سه روستای منفک اما نزدیک به هم و با فرهنگ متفاوت بوده که از یک طرف بافت شهری نداشته و از طرف دیگر از تحولاتی که درآن روز‏ها در اغلب نقاط کشور در حال وقوع بوده نمی‏توانسته عقب بماند. در همین سال‏ها خیابان کشی‏ها‏ در اصفهان‏ و نجف‏آباد و شهرضا شروع می‏شود، سنگ بنای بیمارستانها که ساختن آن وظیفه شهرداری بوده گذاشته می‏شود، جاده‏ ها‏ی ارتباطی اصفهان‏ با شهر‏های دیگر مطالعه و شروع به اجرا می‏شود، ادارات شعبه‏ ها‏ی خود را در شهر‏های اطراف اصفهان‏ دایرمیکنند و سده هم باید همین کار‏ها راانجام بدهد.
یعنی خیابان کشی کند، مریضخانه بسازد، ساختمان بلدیه را بنا کند، به دنبال آوردن برق به منطقه باشد و ادارات مختلف را در شهر دایر کند و پیگیر احداث جاده مناسب به اصفهان‏ باشد.‏‏این‏ خواسته‏ها‏ بزرگ اما ضروری بودند. اگر اخبار سده را در یک دهه از سال 1312تا 1322 رصد کنیم عمده خبر‏ها مربوط به همین خواسته‏ها‏ و روند تحقق آنها تحت عنوان اصلاحات سده می‏باشد6.
در‏‏این‏ مدت چه میزان از‏‏این‏ نیاز‏ها بر طرف می‏شود؟
میدان مرکزی و چهار خیابان اصلی شهر با همیاری مردم احداث می‏شود گرچه در بخش‏ها‏ی مانند مناطق مسکونی ورنوسفادران دچار مشکل می‏شود و سال‏ها احداث آن طول می‏کشد. خیابانهای احداثی تا چند دهه بعد آسفالت نمی‏شود، ساختمان بلدیه و بیمارستان با پیگیری‏های اعضای انجمن مانند آقایان میرعنایت و سیادت و مساعدت برخی متمولین مانند زهتاب ساخته می‏شود. تلاش‏ها‏ی برای ارتباط سده با جاده اصفهان‏ نجف‏آباد که از کنار آتشگاه عبور می‏کرد صورت می‏گیرد که بهرحال اجرا می‏شود. از طرفی سده به جاده در حال احداث تهران که از انوشیروان می‏گذشت، در‏‏این‏ دوران وصل می‏شود. دفاتر رسمی‏ازدواج و طلاق و اسناد رسمی‏ در محلات مختلف در همین سال‏ها تاسیس و سر‏و‏سامانی به قرارداد‏ها و معاملات ساکنین میدهند. احصاییه در منطقه فعال و مردم با پیگیری کدخدا‏ها نام خانوادگی انتخاب و سجل‏دار می‏شوند. در همین سال‏ها یک خط تلفن و دفتر پست و تلگراف در شهر دایر می‏شود.
میدانیم که در آن دوران شرایط بهداشتی شهر چندان مناسب نبوده، برای بهبود اوضاع کاری صورت نمی‏گیرد؟
در راپورت‏های بلدیه که به اصفهان‏ ارسال می‏شده و گاه روزنامه‏ها‏ آنها را منتشر می‏کرده اند، مواردی از اقدامات بهداشتی که آنروز‏ها بیشتر از وظایف شهرداری‏ها بوده آمده است. سعی می‏شود با استفاده از آن‏گزارش‏ها اوضاع ترسیم شود. در‏محکمه و تیمچه حکیمها‏ به خصوص در‏محکمه از مراکز استقرار حکیمان شهر بوده و کل منطقه ماربین و حتی نواحی همجوار را پوشش میداده است. دراین دوران درمحکمه برای خود برو و بیایی داشته است. از طرفی کوشش‏ها‏ی برای ساختن مریضخانه صورت گرفته و مرکز هم ساخته می‏شود. ولی با شروع به کار بلدیه ساختمان بیمارستان در اختیار بلدیه قرار می‏گیرد.
آنزمان بهداری صحیه خوانده می‏شده، درمهر 1311 ا‏هالی سده برای دایر کردن پست آبله کوبی به صحیه کل مملکت درخواست می‏فرستند و یک پست آبله کوبی با اعتبار ماهیانه ده تومان دوا برای فقرا در سده دایر می‏شود. در اردیبهشت 1312 رئیس صحی اصفهان‏ از سده دیدن می‏کند و ظاهرا دفتر صحیه در سده دایر می‏شود. در سال بعد صور حکمران اصفهان‏ به همراه چند نفر از روسا‏ی ادارات به سده سفر میکند که یکی از اهداف مذاکره تاسیس مریضخانه سده بوده است.
در راپورت مرداد 1314بلدیه سده آمده است که:
« پزشک بلدی در‏‏این‏ مدت 567 نفر مریض بی‏بضاعت را به صورت مجانی معاینه کرد. ضد‏عفونی کارخانجات دباغی با استفاده از ادویه ضد‏عفونی کننده انجام شد.» یکی از مشکلات بهداشتی آنزمان دایر بودن خزینه در حمامها‏ بود. دراواخر سال 1312 به صاحبان حمامها‏ی اصفهان‏ اخطار داده می‏شود که تا اول سال آتی دوش در حمام خود بگذارند. سه سال بعد تصمیم به دوش‏دار شدن سه حمام در سفر صور حکمران و دبیر سیاقی معاون وی به سده گرفته می‏شود. در همین سفر به یک معضل بهداشتی دیگر که کچلی بوده توجه و دستور به درمان کچلی سر محصلین داده می‏شود. حدود سال 1318 کلنگ بیمارستان سده زده می‏شود و اوایل دهه 1320 از آن بهره‏برداری آغاز میشود. یکی دیگر از شرایط که بهداشت ساکنین شهر را تهدید می‏کرده شستن اموات در نهر‏های جاری بوده که چند دستور ممنوعیت‏‏ این‏ اقدام از مرکز صادر و همزمان شهرداری دو غسالخانه می‏سازد. مشکل بهداشتی دیگری که ریشه دارتر بوده شستن پوست در نهر‏ها بوده است که بار‏ها ساکنین شاکی آن می‏شوند. چندین بار افرادی از مرکز مامور رسیدگی و رفع معضل می‏شوند که بخشی از‏‏این‏ معضل تا زمان انتقال فعالان به چرم شهر در دهه1370 پا برجا بوده است.
با ساخته شدن مریضخانه سده پزشکان تحصیل کرده جای حکیمان در محکمه را می‏گیرند؟
خیر گرچه پای پزشکانی به تدریج و خیلی کند به شهر باز می‏شود ولی همچنان حکیمان حتی در دهه 1340به داد بیماران می‏رسیدند. در‏‏این‏ میان دکتر حاج‏آقا ابطحی را می‏توان به عنوان اولین پزشک مستقر در بیمارستان دانست.
زیر بنای توسعه و پیشرفت در هر منطقه‏‏ای‏ سواد‏دار شدن مردم و توسعه آموزش و پرورش درآن است مشتاقم به تاریخ تاسیس مدارس در منطقه و سیر تحول آنها به پردازید، ممکن است؟
دست روی موضوع مهمی‏ گذاشتید که به لحاظ تاریخی نکات مهمی‏ را روشن می‏کند.
راه اندازی اولین مدارس به سبک جدید در ناحیه ماربین به سال 1300ه.ش در کوجان بر میگردد. در سده اولین مدرسه دو سه سالی بعد تاسیس شد. اما واقعیت‏‏این‏ است که واکنش‏ها‏ در مقابل‏‏ این‏ تحول بسیار تند بود به گونه ‏‏ای‏ که مردم به فرزندان خود اجازه حضور در‏‏این‏ مدارس را نمیدادند. فردی به نام (نامی) که درآنزمان شاهد ماجرا بوده در یادداشت‏ ها‏ی خود مینویسد:« اول مدرسه فرنگ سده‏‏این‏ جا (درب ‏محکمه) علم شد و اسلامیه نام گرفت و به زعم عوام بابی آمده پس ریختند و در آویختند و گسیختند.»
مکرم شاعر دولت‏آبادی‏‏این‏ رفتار عده‏‏ای‏ درمقابل مدرسه جدید را چنین سروده است:
ای آقای ما سرور ما مدرسه حروم س/‏‏ای‏ رهبرما در بر ما مدرسه حروم س.
وادار درشا ببندند/بوگو روما نخندند
این واقعیت‏ ها‏ سبب شد تا حدود 12 سال طول بکشد تا دومین دبستان سده تاسیس شود. در سال 1310 اداره فرهنگ و اوقاف و صنایع مستظرفه درسده در محله در‏محکمه شعبه زد. در تحولی دیگر جهت سواد دار شدن مردم، کلاس‏ها‏ی اکابر در سده در سال 1315 تشکیل شد. درسال تحصيلي 20-1319 منطقه ماربین دارای 6 دبستان بود که 374 نفر دانش آموز در آن به تحصیل مشغول بودند. در سال 1326 شمسي دبستانهای سده به 8 باب 4 باب در شهر و 4 باب در مناطق روستايی رسید. در اواخر‏‏این‏ دهه به همت ا‏هالی آگاه محلی چند دبستان دخترانه نيز در سده شکل گرفت. 16سال بعد از شروع به کار اولین دبستان در شهر، یعنی سال 1318، کلاس اول متوسطه ضمیمه دبستان اسلامی.‏شد اما دو سال بیشتر دوام نیاورد چون ثبت نام دانش آموزان جهت کلاس سوم به حد نصاب نرسید. بیش از ده سال طول کشید تا مجددا کلاس اول دبیرستان در دبستان اسلامی ‏دایرشود و به‏‏این‏ ترتیب سنگ بنای اولین دبیرستان ماربین یعنی عماد در اوایل دهه 1330 بنا گذاشته شد.
دورانی که شما به آن پرداختید و برخی تحولات سده را در آنزمان بر شمردید، همزمان با یک سری تحولات کشوری مانند تغییر کلاه مردم، متحدالشکل شدن لباس، کشف حجاب و ممنوعیت عزاداری برای امام حسین (ع) بوده است. واکنش مردم ماربین را در مقابل‏‏ این‏ شرایط تشریح می‏کنید؟
مردم که به طور طبیعی ‏‏این‏ تحولات را نمی‏پذیرفتند و به طرق مختلف از اجرای آن شانه خالی میکردند. برپایه خاطرات شهروندان مقاومت‏ ها‏ی دربرابر کشف حجاب صورت می‏گرفته است. عزاداری‏ها به صورت عمومی‏ حذف اما مخفیانه و به صورت محدود همچنان انجام می‏شده است. در فاصله سال‏های 1314 تا 1320دولتی‏ ها‏ کم و بیش در پی بخشنامه ‏ها‏ی که از مرکز می‏آمده و کنترل‏ ها‏ی که بوده، در جهت دستورات اقداماتی می‏کردند. بهر حال گزارشاتی از برگزاری چند جشن در بلدیه و اداره مالیه و فرهنگ سده و خانه کدخدایان تحت عنوان نهضت بانوان و نیز جشن کلاه7 وجود دارد.
در دهه 1320 احزاب در مملکت به شدت فعال بوده اند در سده خبری از‏‏این‏ احزاب بوده است؟
بله، همزمان با اوج فعالیت احزاب در کشور آنها در سده هم طرفدارانی داشتند. احزاب، دفاتری درمحلات مختلف دایر کرده و فعالیت می‏کردند. حزب توده درسال1321 و با حضور تقی فداکار مسئول جنبش کارگری اصفهان‏ دفتر خود را در سده تاسیس کرد. در دهه 20 حزب توده در سده فعال بود و تجمع‏ها‏ی و برنامه‏ها‏ی اجرا می‏کرد. با تعطیلی حزب تحت تاثیر جریانات کشوری تعدادی از فعالان حزب در سده به خوزستان رفتند.
حزب دموکرات‏‏ا‏‏یران چند سال بعد از حزب توده در شهر دایر و مظفر فیروز از سران کشوری‏‏ این‏ حزب از سده دیدن کرد و سخنرانی مبسوطی در طرفداری از حزب دمکرات ‏‏ایراد نمود. حزب توده و دمکرات در دوران فعالیت خود درسده در محلات مختلف تشکیل ستاد و دفتر داده و هرکدام در محدوده خود دست به تجمع زده و گاه بر علیه همدیگر شعار میدادند. و برخورد‏های بین آنها صورت می‏گرفت.
بد نیست در همین جا به وقوع جنگ جهانی دوم‏‏‏ شاره شود که اندک‏اندک از سال 1318 برقیمت اجناس در سده مانند بقیه کشور تاثیر گذاشته و موجبات احتکار اقلام و فشار برمردم را فراهم ساخت. به همین دلیل در‏نهایت برخی اجناس کوپنی شد ولی با ‏‏این‏ وجود به دست مردم نمی‏رسید.‏‏این‏ شرایط برگرایش ساکنان به برخی احزاب بی تاثیر نبوده است.
در‏‏این‏ سال‏ها یعنی بین سال 1320 تا 1330 دهستان ماربین به مرکزیت سده همچنان دهستان می‏ماند؟
تحولاتی که ذکر شد یعنی خیابان کشی‏ها‏، اتصال جاده‏‏ای‏ به اصفهان‏، داشتن یکیدو مدرسه، استقرار چند اداره در سده و تعدد روستا‏ها، سبب شد تا دهستان ماربین در سال 1326 به بخشداری ماربین با مرکزیت سده تبدیل شود. اما محدوده تغییر نکرد و شامل حدود60 روستا بود.
و همچنان‏‏ این‏ محدوده تا به امروز پا برجاست؟
خیر، شهر ما هم از لحاظ محدوده جغرافیایی و هم از لحاظ نام دستخوش تغییر شده تا به خمینی ‏شهر‏‏ فعلی رسیده است. نام مرکز‏‏این‏ منطقه از سده به همایونشهر و سپس به خمینی‏شهر‏‏ تغییر یافته است. از لحاظ محدوده جغرافیایی نیز تعدادی از روستا‏ها به دلیل گسترش اصفهان‏ امروز از توابع اصفهان‏ محسوب می‏شوند گرچه از بلوک ماربین میباشند.
به جز تحولاتی که از ‏‏این‏ دوران در ماربین و سده بر شمردید،‏‏آیا تحول خاص دیگری در شهر در‏‏این‏ مدت رخ نداد؟
چرا تکمیل خیابان ورنوسفادران که به بن بست رسیده بود به همت حاج‏علی‏‏ا‏‏یران‏نژاد انجام شد. یک تحول مهم در‏‏این‏ دوران که خود منشاء تحولات دیگر در سال‏ها و دهه‏ها‏ی بعد می‏باشد دایر شدن کارخانه برق در سده بود. حوالی سال 1326یک شرکت تعاونی در سده شکل می‏گیرد که در اثر آن کارخانه برقی خریداری و شروع به کار می‏کند. کارخانه به تدریج خانه‏ها‏ را روشن و تغییراتی را در زندگی مردم سبب می‏شود. به‏‏ این‏ نکته هم باید‏‏‏ اشا‏ره کنم که در ‏‏این‏ سی سال بعضی مشاغل کمرنگ و بعضی دیگر از مشاغل شکل گرفته و رشد کردند نمونه آنها کمرنگ شدن تولید گیوه و رشد ریسندگی و پیدایش بافندگی است.

1- مافروخی اصفهانی، مفضل بن سعد، محاسن اصفهان‏، ترجمه محمد آوی، اصفهان‏، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان‏.
2-حسن حسینی ابری، از سر چشمه تا مرداب، اصفهان‏، گل‏ها، 1379.
3-مهریار، محمد، فرهنگ جامع نامها و آبادی‏های کهن اصفهان‏، اصفهان‏، فرهنگ مردم، 1382.
4- محاسن اصفهان‏ صفحات 124و 125
5-اولین دبستان سده با نام دبستان اسلامی ‏با همت ابوالحسن سیادت حوالی سال 1302 در درب‏محکمه تاسیس شد.
6- شماره‏ها‏ی83 تا1774روزنامه اخگر اصفهان‏.
7-در سال ۱۳۰۶ ابتدا به وزرا و روسای ادارات و کارمندان دولت دستور داده شد تا از کلاه لبه‏دار پهلوی استفاده کنند. در مرحله بعد به مدارس دستور داده شد که از ورود دانش آموزان بدون کلاه پهلوی جلوگیری شود. مرحله بعد قانون لباس متحدالشکل (یونیفرم) توسط مجلس شورای ملی در سال 1309 تصویب شد. برای گذاشتن کلاه‏ ها‏ی جدید در هر شهر جشنها‏ی برپا می‏شد که به جشن کلاه معروف بود و برای کشف حجاب هم چنین جشنها‏ی برپا می‏شد.

نوشتن دیدگاه