به نقل ازکتاب راویان ماربین جلد اول،
راوی: محمدعلی شاهین
اگر بخواهیم تجسمی از منطقه ماربین در اواخر دوره قاجار و اوایل حکومت پهلوی به لحاظ تقسیمات جغرافیایی داشته باشیم به چه وضعیتی میرسیم؟
دراین دوران که شما نام بردید ماربین به عنوان بلوک هفتم اصفهان شامل حدود 60 قریه و روستا است که از نظر قدمت با هم متفاوت بوده و سه قریه آن یعنی خوزان، ورنوسفادران و فروشان به یکدیگر نزدیک بوده و از آنها به عنوان قرایثلاثه ماربین نام برده میشود. در منابع مختلف ماربين دهستاني در باختر اصفهان که زاينده رود از جنوب آن ميگذرد و دارای 58 آبادی است و مرکز آن سده میباشد یاد شده است.
نام ماربین در همین دوره به کار برده شده و یا پیشینه خاصی دارد؟
سابقه نام و سکونت دراین محل به پیش از اسلام و شاهان پیشدادی میرسد و در کتب مختلف قرن سوم و چهارم و پنجم از جمله كتاب محاسن اصفهان مافروخي از قرن پنجم1 شرح مفصل همراه اشعار درباره ماربين آمده است. جغرافیا دانان قرون اولیه اسلام هر کجا که نام از جی میآورند در کنار نام ماربین(مهرین) است مثلا ابونعیم اصفهان را دارای هفت شهر ذکر کرده که چهار شهر آن ازبین رفته و سه شهرجی و قه و ماربین آن تا دوران اسلامی پا برجا بوده است. بنابراین میتوان ماربین را شهری از پیش از اسلام دانست. به طور خلاصه در كتاب زاينده رود از سرچشمه تا مرداب2 آمده است «اين بلوك نام خود را از قلعه و آتشكدهای كه بر فراز كوه آتشگاه قرار دارد و نام آن را حمزه اصفهانی «مهرين» آورده است گرفته و در حقيقت كلمه ماربين تحريف همان «مهرين» اوستايی است كه تدريجاً به«مهربين» تبديل شده است.
از طرف دیگر محمد مهریار3 میگوید: در سرتاسر اين روستا نامهای كهن همچون فروشان و هرستان و آدريان و ورنوسفادران و غيره وجود دارد ، همه پارسي، همه تطور يافته و همه قدمت محل را داد ميزنند.
موقعیت این بلوک در بین بلوک اصفهان به چه شکل بوده است؟
برای پیبردن به اهمیت ماربین که گاه به اشتباه ماربانان آورده میشده در قرون اولیه پس از اسلام به کتاب مافروخی استناد میکنم. وی به نقل از اجداد و پیشینیان خود داستانی نقل میکند از فردی که قصد داشته از والی وقت با استفاده از واسطهها و حیله و فریب به پنج هزار درم منطقه ماربین را در اختیار گیرد. حاکم پس از مقدماتی او را رسوا کرده و میگوید: تو را تصور آنست که به خیالات فاسده و اوهام کاذبه که با خود اندیشیده باشی من فریفته شده دیهی که از اصول و امهات ولایت است خراب گردانم و به پنج هزاردرم بی حاصل تو، پنچ هزار دینار غله و محصول آن را بفروشم. والی پس از رسوا کردن او دستور میدهد وی را اشکونه برگاو نشانده و در میان شهر گردانیده منادی بزنند که این است مکافات و سزای غمازان و مفسدان4.
ابن حوقل جغرافیدان سده چهارم هجری قمری در سفرنامه خویش ماربین را بمنزله یک باغ با تمام وسعت خود میداند.این توصیفها تا همین قرن هم در کتابها و منابع آمده که موقعیت بلوک را در بین دیگر بلوک به خوبی نشان میدهد.
حال سوالاین است که قراء ماربین همه در یک زمان شکل گرفته اند ؟
خیر، وقتی حمزه اصفهانی در کتاب خود از ساختن بنای مهرین توسط شاهان پیشدادی صحبت میکند به وجود یک قریه در پایین کوه به نام کوک اشاره میشود. ابن حوقل جغرافیدان سده چهارم هجری قمری درسفرنامه خود در باره ماربین میگوید:« خراج آن صدها هزار درهم است ... ودرپایین آن در کنار رودخانه دو صیعه بزرگ به نامهای بتروکان و مهرگان هست ». وی ماربین را ناحیهای از مضافات اصفهان مشتمل بر پنجاه و هشت پاره ده که تمام آن ناحیه بمنزله یک باغ است ذکر کرده است. در فرهنگ جهانگیری مربوط به قرن یازدهم آمده:« ناحیت ماربین پنجاه و هشت پاره دیه است خوزان و قرطان و رنان و اندوان و خوزان معظم قرای آن و به حقیقتاین ناحیت همچون باغی است از پیوستگی باغستان و دیهها با هم متصل... ».
این روستاها به تدریج دراین ناحیه شکل گرفتهاند و هرستان، آدریان، خوزان و اندان قدمت بیشتری دارند. وجود کهندژ در خوزان به معنای وجود شهری ساسانی دراین منطقه است. البته یک نظریه هم هست که بر اساس آن ماربین شهری در کنار آتشگاه بوده و روستاهایی که به کوه دورتر هستند بعدا به دلیل حملاتی که بهاین ناحیه صورت گرفته شکل گرفته اند، که دسترسی به آب زاینده رود وکشاورزی در آن سخت تر است.
سوال دیگر مربوط به نام سده است، میشود چنین استنباط کرد که فروشان و خوزان و ورنوسفادران از دهستان ماربین بوده و به دلیل نزدیکی به همدیگر سده نامیده شده و مرکزیت این منطقه را کسب کرده اند ؟
اینکه به سه ده نزدیک بهم و بزرگ فروشان و خوزان و ورنوسفادران سده اطلاق میشود اتفاق نظر است اما در سابقه به کار بردن نام سده، ریشه نام سده و تاریخ شکل گیری هرکدام از سه روستا نظرات یکسان نیست. در منابع و تذکرههای دوران صفویه و قاجار خیلی از وقتها پس از ذکر هر کدام از نامهای مذکور«از قرای ثلاثه» آمده است. همچنین در پسوند نام شخصیتهای آن دوران فروشانی، خوزانی و ورنوسفادرانی آورده شده است. در اواخر دوره قاجار و تا زمان تغییر نام سده به همایونشهر پشت نام شخصیتهای این سه منطقه مانند عبدالرحیم و ابوالقاسم و جبلعاملی«سدهی» دیده میشود. سدهی در دوره رضاشاه به نام خانوادگی نیز تبدیل شده است. یک نظراین است که در اواخر دوران نادرشاه و اوایل دوران کریمخان نام "سده" استفاده شده است. برخی نیز تلاش کردهاند سده را به جشن سده و دوران باستانی نسبت دهند.
حال که محدوده جغرافیایی ماربین مشخص شد بر میگردیم به اوایل قرن جاری و سالهای حوالی 1300 تا 1310، شرایط سده در این سالها چگونه بوده است؟
جواب بهاین سوال مفصل است چرا که بایستی از زوایایی مختلفی به موضوع پرداخت که شامل اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، بهداشتی، زیر ساختهای شهری و فرهنگی وغیره میشود.
ابتدا به زیر ساختهای شهری به پردازیم منطقه چه شرایطی داشته است؟
گرچه سده شامل خوزان و فروشان و ورنوسفادران بوده ولی آنها سه قریه و یا محله جدا از هم بوده و صحراهای هر محل آنها را از محل دیگر جدا میکرده است حتی راه ارتباطی مناسبی بین آنها وجود نداشته و پس از خارج شدن ازمناطق مسکونی هر محل برای رسیدن به محل دیگر از صحراها و کوچه باغها عبور میکردهاند. بین سده و اصفهان و نجفآباد و مرکز کشور رفت و آمد بوده ولی جاده مناسبی وجود نداشته است. سفر با پای پیاده، الاغ و درشکه انجام میشده است. اندان، اسفریز، دستگرد، جوی آباد، هرستان، آدریان، دهنو، عاشقآباد، نصرآباد، گورتان و درچه روستاهای کوچکتر جداگانهای محسوب میشدهاند که البته با سده در ارتباط بوده اند. درمرکز دهستان خیابان کشی وجود نداشته است.در اوایلاین قرن ژاندار مری و مالیه و نمایندگی اداره فرهنگ تنها مراکز اداری سده محسوب میشدند. کدخداها در هر محل بعضی از امور را انجام میداند و معاملات و اسناد نزد روحانیون محل تنظیم میشده است. مکتب خانه ها مراکز آموزشی منطقه محسوب و در برابر اولین دبستان5 شهر که تازه تاسیس شده بود مقاومت شده و با تحصیل بچه ها درآن مخالفت میشده است. خبری از برق و تلفن نبوده است. حکیمان و عطاران و دلاکان و ماماها کار درمان بیماران را به عهده داشته اند و از بیمارستان هم خبری نبوده است.
اگر بخواهید سیمای اقتصادی شهر در آن زمان را ترسیم کنید روی چه چیزهای دست میگذارید؟
مشاغل در هر محل از محلات سهگانه با هم متفاوت بوده است. دباغی، چرم سازی، پیله وری، باغداری، دامداری، حجاری، معدن کاری و کشت محصولات مورد نیاز خانواده مانند گندم و از طرفی کشت پنبه و تنباکو و گاه تریاک رایج بوده است. پنبه به نخ و محصولاتی مانند گیوه و شال تبدیل و تجارت میشده و تجارت تنباکو هم رونق داشته است. اضافه محصولات باغی هم به اصفهان میرفته است. چرم سازی و زهتابی رونق خوبی داشته است و ضمن مصرف برای تولید محصولات در منطقه باب تجارت با مناطق دیگر باز بوده است. بازار ورنوسفادران گرچه نسبت به دوران نادر کم رونقتر بوده ولی هنوز نقش موثری در اقتصاد منطقه بازی میکرده است. مشاغلی مانند چرمسازی و کلاهمالی در میانجوی و در محکمه رونق خاصی داشته است. آمار رسمیاز تعداد نفوس منطقه در اوایل قرن ندیدم ولی ازبرخی شواهد جمعیت باید بین 40 تا 50 هزار نفر بوده باشد. زمینهای بسیاری از روستاها مانند کرتمان، هرستان، اسفریز و جویآباد مالک عمده داشته و ساکنین روی املاک آنها کشاورزی میکرده اند. منبع آب کشاورزی وآشامیدنی قنات اختصاصی هر محل و چاههای حفر شده در خانهها بوده است.
این شرایط تا چه سالی ادامه داشته، تحولی، توسعه ای حاصل نمیشود؟
در اوایل قرن بلدیه اصفهان و به دنبال آن بلدیه شهرضا و نجفآباد تاسیس میشود. اهالی سده نیز در خواست تاسیس بلدیه را در منطقه خود مکرر به استان میدهند واین اتفاق عاقبت در سال 1310 رخ میدهد. چند ماهی بعد از شکل گیری بلدیه انجمنبلدی که زمینه شراکت مردم در سرنوشت خود را فراهم میکند انتخاب میشوند.این اتفاقات منشاء تحولات بعدی هستند.
چه تحولاتی، مایل هستید به آنها بپردازیم؟
بله، سعی میکنم زوایای مختلف این تحولات را روشن کنم. بهرحال مدتی برای شکلگیری بلدیه زمان میگذرد و سپس در اجرای ماموریت متصدی بلدیه که حاکم اصفهان برای او مقرر کرده بود انجمنبلدی ازبین معتمدین سه محل برگزیده میشوند و آنها با انتخاب یک شهردار که تعلقی هم به سده داشته سعی میکنند سر و سامانی به شهر داده و یکی یکی مشکلات و کمبودها را به مرکز منتقل و حل کنند.
این کمبودها درچه مواردی بوده است برای ما بیان میکنید؟
واقعیت این است که سده سه روستای منفک اما نزدیک به هم و با فرهنگ متفاوت بوده که از یک طرف بافت شهری نداشته و از طرف دیگر از تحولاتی که درآن روزها در اغلب نقاط کشور در حال وقوع بوده نمیتوانسته عقب بماند. در همین سالها خیابان کشیها در اصفهان و نجفآباد و شهرضا شروع میشود، سنگ بنای بیمارستانها که ساختن آن وظیفه شهرداری بوده گذاشته میشود، جاده های ارتباطی اصفهان با شهرهای دیگر مطالعه و شروع به اجرا میشود، ادارات شعبه های خود را در شهرهای اطراف اصفهان دایرمیکنند و سده هم باید همین کارها راانجام بدهد.
یعنی خیابان کشی کند، مریضخانه بسازد، ساختمان بلدیه را بنا کند، به دنبال آوردن برق به منطقه باشد و ادارات مختلف را در شهر دایر کند و پیگیر احداث جاده مناسب به اصفهان باشد.این خواستهها بزرگ اما ضروری بودند. اگر اخبار سده را در یک دهه از سال 1312تا 1322 رصد کنیم عمده خبرها مربوط به همین خواستهها و روند تحقق آنها تحت عنوان اصلاحات سده میباشد6.
دراین مدت چه میزان ازاین نیازها بر طرف میشود؟
میدان مرکزی و چهار خیابان اصلی شهر با همیاری مردم احداث میشود گرچه در بخشهای مانند مناطق مسکونی ورنوسفادران دچار مشکل میشود و سالها احداث آن طول میکشد. خیابانهای احداثی تا چند دهه بعد آسفالت نمیشود، ساختمان بلدیه و بیمارستان با پیگیریهای اعضای انجمن مانند آقایان میرعنایت و سیادت و مساعدت برخی متمولین مانند زهتاب ساخته میشود. تلاشهای برای ارتباط سده با جاده اصفهان نجفآباد که از کنار آتشگاه عبور میکرد صورت میگیرد که بهرحال اجرا میشود. از طرفی سده به جاده در حال احداث تهران که از انوشیروان میگذشت، دراین دوران وصل میشود. دفاتر رسمیازدواج و طلاق و اسناد رسمی در محلات مختلف در همین سالها تاسیس و سروسامانی به قراردادها و معاملات ساکنین میدهند. احصاییه در منطقه فعال و مردم با پیگیری کدخداها نام خانوادگی انتخاب و سجلدار میشوند. در همین سالها یک خط تلفن و دفتر پست و تلگراف در شهر دایر میشود.
میدانیم که در آن دوران شرایط بهداشتی شهر چندان مناسب نبوده، برای بهبود اوضاع کاری صورت نمیگیرد؟
در راپورتهای بلدیه که به اصفهان ارسال میشده و گاه روزنامهها آنها را منتشر میکرده اند، مواردی از اقدامات بهداشتی که آنروزها بیشتر از وظایف شهرداریها بوده آمده است. سعی میشود با استفاده از آنگزارشها اوضاع ترسیم شود. درمحکمه و تیمچه حکیمها به خصوص درمحکمه از مراکز استقرار حکیمان شهر بوده و کل منطقه ماربین و حتی نواحی همجوار را پوشش میداده است. دراین دوران درمحکمه برای خود برو و بیایی داشته است. از طرفی کوششهای برای ساختن مریضخانه صورت گرفته و مرکز هم ساخته میشود. ولی با شروع به کار بلدیه ساختمان بیمارستان در اختیار بلدیه قرار میگیرد.
آنزمان بهداری صحیه خوانده میشده، درمهر 1311 اهالی سده برای دایر کردن پست آبله کوبی به صحیه کل مملکت درخواست میفرستند و یک پست آبله کوبی با اعتبار ماهیانه ده تومان دوا برای فقرا در سده دایر میشود. در اردیبهشت 1312 رئیس صحی اصفهان از سده دیدن میکند و ظاهرا دفتر صحیه در سده دایر میشود. در سال بعد صور حکمران اصفهان به همراه چند نفر از روسای ادارات به سده سفر میکند که یکی از اهداف مذاکره تاسیس مریضخانه سده بوده است.
در راپورت مرداد 1314بلدیه سده آمده است که:
« پزشک بلدی دراین مدت 567 نفر مریض بیبضاعت را به صورت مجانی معاینه کرد. ضدعفونی کارخانجات دباغی با استفاده از ادویه ضدعفونی کننده انجام شد.» یکی از مشکلات بهداشتی آنزمان دایر بودن خزینه در حمامها بود. دراواخر سال 1312 به صاحبان حمامهای اصفهان اخطار داده میشود که تا اول سال آتی دوش در حمام خود بگذارند. سه سال بعد تصمیم به دوشدار شدن سه حمام در سفر صور حکمران و دبیر سیاقی معاون وی به سده گرفته میشود. در همین سفر به یک معضل بهداشتی دیگر که کچلی بوده توجه و دستور به درمان کچلی سر محصلین داده میشود. حدود سال 1318 کلنگ بیمارستان سده زده میشود و اوایل دهه 1320 از آن بهرهبرداری آغاز میشود. یکی دیگر از شرایط که بهداشت ساکنین شهر را تهدید میکرده شستن اموات در نهرهای جاری بوده که چند دستور ممنوعیت این اقدام از مرکز صادر و همزمان شهرداری دو غسالخانه میسازد. مشکل بهداشتی دیگری که ریشه دارتر بوده شستن پوست در نهرها بوده است که بارها ساکنین شاکی آن میشوند. چندین بار افرادی از مرکز مامور رسیدگی و رفع معضل میشوند که بخشی ازاین معضل تا زمان انتقال فعالان به چرم شهر در دهه1370 پا برجا بوده است.
با ساخته شدن مریضخانه سده پزشکان تحصیل کرده جای حکیمان در محکمه را میگیرند؟
خیر گرچه پای پزشکانی به تدریج و خیلی کند به شهر باز میشود ولی همچنان حکیمان حتی در دهه 1340به داد بیماران میرسیدند. دراین میان دکتر حاجآقا ابطحی را میتوان به عنوان اولین پزشک مستقر در بیمارستان دانست.
زیر بنای توسعه و پیشرفت در هر منطقهای سواددار شدن مردم و توسعه آموزش و پرورش درآن است مشتاقم به تاریخ تاسیس مدارس در منطقه و سیر تحول آنها به پردازید، ممکن است؟
دست روی موضوع مهمی گذاشتید که به لحاظ تاریخی نکات مهمی را روشن میکند.
راه اندازی اولین مدارس به سبک جدید در ناحیه ماربین به سال 1300ه.ش در کوجان بر میگردد. در سده اولین مدرسه دو سه سالی بعد تاسیس شد. اما واقعیتاین است که واکنشها در مقابل این تحول بسیار تند بود به گونه ای که مردم به فرزندان خود اجازه حضور دراین مدارس را نمیدادند. فردی به نام (نامی) که درآنزمان شاهد ماجرا بوده در یادداشت های خود مینویسد:« اول مدرسه فرنگ سدهاین جا (درب محکمه) علم شد و اسلامیه نام گرفت و به زعم عوام بابی آمده پس ریختند و در آویختند و گسیختند.»
مکرم شاعر دولتآبادیاین رفتار عدهای درمقابل مدرسه جدید را چنین سروده است:
ای آقای ما سرور ما مدرسه حروم س/ای رهبرما در بر ما مدرسه حروم س.
وادار درشا ببندند/بوگو روما نخندند
این واقعیت ها سبب شد تا حدود 12 سال طول بکشد تا دومین دبستان سده تاسیس شود. در سال 1310 اداره فرهنگ و اوقاف و صنایع مستظرفه درسده در محله درمحکمه شعبه زد. در تحولی دیگر جهت سواد دار شدن مردم، کلاسهای اکابر در سده در سال 1315 تشکیل شد. درسال تحصيلي 20-1319 منطقه ماربین دارای 6 دبستان بود که 374 نفر دانش آموز در آن به تحصیل مشغول بودند. در سال 1326 شمسي دبستانهای سده به 8 باب 4 باب در شهر و 4 باب در مناطق روستايی رسید. در اواخراین دهه به همت اهالی آگاه محلی چند دبستان دخترانه نيز در سده شکل گرفت. 16سال بعد از شروع به کار اولین دبستان در شهر، یعنی سال 1318، کلاس اول متوسطه ضمیمه دبستان اسلامی.شد اما دو سال بیشتر دوام نیاورد چون ثبت نام دانش آموزان جهت کلاس سوم به حد نصاب نرسید. بیش از ده سال طول کشید تا مجددا کلاس اول دبیرستان در دبستان اسلامی دایرشود و بهاین ترتیب سنگ بنای اولین دبیرستان ماربین یعنی عماد در اوایل دهه 1330 بنا گذاشته شد.
دورانی که شما به آن پرداختید و برخی تحولات سده را در آنزمان بر شمردید، همزمان با یک سری تحولات کشوری مانند تغییر کلاه مردم، متحدالشکل شدن لباس، کشف حجاب و ممنوعیت عزاداری برای امام حسین (ع) بوده است. واکنش مردم ماربین را در مقابل این شرایط تشریح میکنید؟
مردم که به طور طبیعی این تحولات را نمیپذیرفتند و به طرق مختلف از اجرای آن شانه خالی میکردند. برپایه خاطرات شهروندان مقاومت های دربرابر کشف حجاب صورت میگرفته است. عزاداریها به صورت عمومی حذف اما مخفیانه و به صورت محدود همچنان انجام میشده است. در فاصله سالهای 1314 تا 1320دولتی ها کم و بیش در پی بخشنامه های که از مرکز میآمده و کنترل های که بوده، در جهت دستورات اقداماتی میکردند. بهر حال گزارشاتی از برگزاری چند جشن در بلدیه و اداره مالیه و فرهنگ سده و خانه کدخدایان تحت عنوان نهضت بانوان و نیز جشن کلاه7 وجود دارد.
در دهه 1320 احزاب در مملکت به شدت فعال بوده اند در سده خبری ازاین احزاب بوده است؟
بله، همزمان با اوج فعالیت احزاب در کشور آنها در سده هم طرفدارانی داشتند. احزاب، دفاتری درمحلات مختلف دایر کرده و فعالیت میکردند. حزب توده درسال1321 و با حضور تقی فداکار مسئول جنبش کارگری اصفهان دفتر خود را در سده تاسیس کرد. در دهه 20 حزب توده در سده فعال بود و تجمعهای و برنامههای اجرا میکرد. با تعطیلی حزب تحت تاثیر جریانات کشوری تعدادی از فعالان حزب در سده به خوزستان رفتند.
حزب دموکراتایران چند سال بعد از حزب توده در شهر دایر و مظفر فیروز از سران کشوری این حزب از سده دیدن کرد و سخنرانی مبسوطی در طرفداری از حزب دمکرات ایراد نمود. حزب توده و دمکرات در دوران فعالیت خود درسده در محلات مختلف تشکیل ستاد و دفتر داده و هرکدام در محدوده خود دست به تجمع زده و گاه بر علیه همدیگر شعار میدادند. و برخوردهای بین آنها صورت میگرفت.
بد نیست در همین جا به وقوع جنگ جهانی دوم شاره شود که اندکاندک از سال 1318 برقیمت اجناس در سده مانند بقیه کشور تاثیر گذاشته و موجبات احتکار اقلام و فشار برمردم را فراهم ساخت. به همین دلیل درنهایت برخی اجناس کوپنی شد ولی با این وجود به دست مردم نمیرسید.این شرایط برگرایش ساکنان به برخی احزاب بی تاثیر نبوده است.
دراین سالها یعنی بین سال 1320 تا 1330 دهستان ماربین به مرکزیت سده همچنان دهستان میماند؟
تحولاتی که ذکر شد یعنی خیابان کشیها، اتصال جادهای به اصفهان، داشتن یکیدو مدرسه، استقرار چند اداره در سده و تعدد روستاها، سبب شد تا دهستان ماربین در سال 1326 به بخشداری ماربین با مرکزیت سده تبدیل شود. اما محدوده تغییر نکرد و شامل حدود60 روستا بود.
و همچنان این محدوده تا به امروز پا برجاست؟
خیر، شهر ما هم از لحاظ محدوده جغرافیایی و هم از لحاظ نام دستخوش تغییر شده تا به خمینی شهر فعلی رسیده است. نام مرکزاین منطقه از سده به همایونشهر و سپس به خمینیشهر تغییر یافته است. از لحاظ محدوده جغرافیایی نیز تعدادی از روستاها به دلیل گسترش اصفهان امروز از توابع اصفهان محسوب میشوند گرچه از بلوک ماربین میباشند.
به جز تحولاتی که از این دوران در ماربین و سده بر شمردید،آیا تحول خاص دیگری در شهر دراین مدت رخ نداد؟
چرا تکمیل خیابان ورنوسفادران که به بن بست رسیده بود به همت حاجعلیایراننژاد انجام شد. یک تحول مهم دراین دوران که خود منشاء تحولات دیگر در سالها و دهههای بعد میباشد دایر شدن کارخانه برق در سده بود. حوالی سال 1326یک شرکت تعاونی در سده شکل میگیرد که در اثر آن کارخانه برقی خریداری و شروع به کار میکند. کارخانه به تدریج خانهها را روشن و تغییراتی را در زندگی مردم سبب میشود. به این نکته هم باید اشاره کنم که در این سی سال بعضی مشاغل کمرنگ و بعضی دیگر از مشاغل شکل گرفته و رشد کردند نمونه آنها کمرنگ شدن تولید گیوه و رشد ریسندگی و پیدایش بافندگی است.
1- مافروخی اصفهانی، مفضل بن سعد، محاسن اصفهان، ترجمه محمد آوی، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.
2-حسن حسینی ابری، از سر چشمه تا مرداب، اصفهان، گلها، 1379.
3-مهریار، محمد، فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان، اصفهان، فرهنگ مردم، 1382.
4- محاسن اصفهان صفحات 124و 125
5-اولین دبستان سده با نام دبستان اسلامی با همت ابوالحسن سیادت حوالی سال 1302 در دربمحکمه تاسیس شد.
6- شمارههای83 تا1774روزنامه اخگر اصفهان.
7-در سال ۱۳۰۶ ابتدا به وزرا و روسای ادارات و کارمندان دولت دستور داده شد تا از کلاه لبهدار پهلوی استفاده کنند. در مرحله بعد به مدارس دستور داده شد که از ورود دانش آموزان بدون کلاه پهلوی جلوگیری شود. مرحله بعد قانون لباس متحدالشکل (یونیفرم) توسط مجلس شورای ملی در سال 1309 تصویب شد. برای گذاشتن کلاه های جدید در هر شهر جشنهای برپا میشد که به جشن کلاه معروف بود و برای کشف حجاب هم چنین جشنهای برپا میشد.