نام: عطاالله اشرفی
نام پدر: حجت الاسلام میرزا اسدالله
ولادت: 1281ه.ش- خمینی شهر/ محله خوزان
شهادت: 1361/7/23
محل دفن: گلستان شهدای اصفهان
تحصیلات و کودکی:
تحصیلات ابتدایی را در سده(خمینی شهر) نزد مرحوم سید مصطفی طی کرد و در دوازده سالگی به اصفهان برای ادامه تحصیل رفت. آیت الله درچه ای، سید محمد نجف آبادی، فشارکی و مدرس از اساتید وی بودند. این دوران با سختی و فقر طی شد و حتی ایشا کتاب های درسی هم از خودشان نداشتند.
در سن بیست سالگی، راهی قم شد و در سن چهل سالگی اجازه اجتهاد از آیت الله خوانساری دریافت کرد.
اهم فعالیت ها:
پس از اجتهاد به دلیل نیاز کرمانشاه به وجود ایشان از طرف آیت الله العظمی بروجردی به آن منطقه اعزام شد و در آنجا با وجود شرایط نامناسب و فشارهای رژیم و روحانی نماها، به تبلیغات اصولی و ترویج اسلام پرداخت.
اماكن ذيل نيز به همت و تلاش شهيد اشرفي اصفهاني تأسيس شده يا توسعه يافته است:
۱- ساختمان مكتب الزهرا(س)خمینی شهر
۲- مسجد ولي عصر (عج) خميني شهر
۳- حوزه علميه امام خميني ( ره) در كرمانشاه
۴- ساختمان مسجد النبي(ص) در كرمانشاه
۵توسعة مسجد امام حسين (ع)در خميني شهر؛
۶- توسعۀ مسجد بروجردي در كرمانشاه
با شروع انقلاب اسلامی، مبارزات خود را علنی کرد و پس از پیروزی انقلاب از طرف امام خمینی(قدس سره) به امامت کرمانشاه منصوب شد و پس از چند بار سوءقصد نافرجام به ایشان، بالاخره در یک حمله انتحاری از طرف منافقین در محراب به شهادت رسید و چهارمین شهید محراب شناخته شد.
مطالب بیشتر در مورد ایشان را می توانید از طریق مطالبی که فهرست آنها در ذیل مطالب آمده است، مطالعه بفرماید.
در مهرماه 1358 شمسی ،امام خمینی آیتالله اشرفی را به عنوان امام جمعه کرمانشاه منصوب فرمود. متن حکم امام بدین شرح میباشد:
باسمهتعالی
جناب مستطاب شیخ الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج عطاءالله اشرفی اصفهانی دامت افاضاته امید است وجود شریف از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهی مشغول باشید.
ضمنا طوماری به امضای آقایان محترم علمای اعلام کرمانشاه واصل گردید که درخواست نموده بودند، جناب عالی فریضه نماز جمعه را در آن شهر اقامه فرمایید و با توجه به وضع زمان و احتیاج مسلمانان به این گونه اجتماعات مذهبی مناسب است دعوت آقایان محترم را بپذیرید و بدین وسیله جناب عالی به امامت نماز جمعه منصوب میشوید تا انشاءالله تعالی هر چه با شکوهتر این فریضه الهی را در آن شهر اقامه نمایید.
از خدای تعالی ادامه توفیقات جناب عالی در راه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم
والسلام علیکم و رحمت الله
روح الله الموسوی الخمینی
چهارمین شهيد محراب
چهارمین شهيد محراب، آية الله عطاء الله اشرفي اصفهاني در سالچهارمین شهيد محراب
چهارمین شهيد محراب، آية الله عطاء الله اشرفي اصفهاني در سال 1279ش در خميني شهر، اصفهان متولد شد. وي مقدمات را در اصفهان و بعد رهسپار قم گرديد و از محضر آيات عظام؛ خوانساري، حجت و صدر كسب علم نمود. وي در سال 1334ش براي نشر معارف اسلامي به باختران-كرمانشاه- هجرت نمود و مبارزات سياسي خود را بر عليه رژيم شاه شروع كرد. وي بارها در اين راه دستگير و زنداني شد. آية الله عطاء الله اشرفي اصفهاني بعد از پيروزي انقلاب اسلامي از سوي امام خميني در سال 1358ش به امامت جمعه شهر باختران (كرمانشاه) منصوب شدند. ايشان در سال 1360 روز 22 ماه مبارك رمضان در حال رفتن به مسجد جهت اقامه نماز ظهر توسط منافقين به شهادت رسيدند. 1279ش در خميني شهر، اصفهان متولد شد. وي مقدمات را در اصفهان و بعد رهسپار قم گرديد و از محضر آيات عظام؛ خوانساري، حجت و صدر كسب علم نمود. وي در سال 1334ش براي نشر معارف اسلامي به باختران-كرمانشاه- هجرت نمود و مبارزات سياسي خود را بر عليه رژيم شاه شروع كرد. وي بارها در اين راه دستگير و زنداني شد. آية الله عطاء الله اشرفي اصفهاني بعد از پيروزي انقلاب اسلامي از سوي امام خميني در سال 1358ش به امامت جمعه شهر باختران (كرمانشاه) منصوب شدند. ايشان در سال 1360 روز 22 ماه مبارك رمضان در حال رفتن به مسجد جهت اقامه نماز ظهر توسط منافقين به شهادت رسيدند.
منافقین ترور این بزرگوار را از مدتها پیش در سرلوحه کار خود قرار داه بودند. اولین بار در سال 1359 منزل ایشان هدف یک بمب صوتی منافقین قرار گرفت که پس از انفجار ، به علت حاضر نبودن وی در محل حادثه این سوءقصد نافرجام ماند.
در دومین اقدام منافقین ، در تیر 1360 هنگامی که آیتالله اشرفی برای اقامه نماز ظهر قصد ورود به مسجد را داشتند به ناگاه سه مهاجم مسلح از داخل یک اتومبیل به سوی وی آتش گشودند که گلولهها به وی ا صابت نکرد. مهاجمین در حین فرار نارنجکی به سوی او پرتاب کردند که تعدادی بیگناه شهید و مجروح شدند. و به ایشان آسیبی نرسید.
سومین اقدام در روز جمعه 23 مهر 1361 هنگامی که خطبه اول نماز را آغاز کرده بودند. یک نفر به طرف وی هجوم آورده ایشان را در آغوش گرفت و لحظهای بعد بر اثر انفجار نارنجک معظمله در حالی که به حالت سجده به زمین افتاده بودند به شهادت رسیدند.
بدین ترتیب محراب خونین کرمانشاه ، منزلگاه عروج گردید و به فرمایش امام " شهادت او جامعه روحانیت را سوگوار کرد. "
در روز تشییع کرمانشاه یکپارچه تعطیل و در سراسر کشور عزای عمومی اعلام گردید.
جنازه آن بزرگوار پس از تشییع با شکوه ،بنا به وصیت ایشان به اصفهان انتقال و در قبرستان اصفهان (تخت فولاد) به خاک سپرده شد.
دیگر شهدای محراب
اولین شهيد محراب
اولین شهيد محراب آيت الله محمد علي قاضي طباطبائي فرزند حاج سيد باقر در سال 1293ش در شهر تبريز متولد شد. وي تحصيلات مقدماتي را در تبريز خواند و در سال 1359 ق راهي حوزه علميه قم شد و از دروس آيات عظام؛ سيد حجت كوه كمره اي، بروجردي و امام خميني كسب علم نمود. در سال 1369ق از قم عازم حوزه علميه نجف شد و در نزد فقهاي نامي چون آية الله كاشف الغطاء مشغول تحصيل علم و دانش شد. با آغاز نهضت اسلامي به رهبري حضرت امام خميني، آيت الله قاضي رهبري و هدايت نهضت را در آذربايجان بر عهده گرفت، وي در اين مدّت چندين نوبت دستگير، زنداني و تبعيد شد.
سرانجام شهيد سيد محمدعلي قاضي طباطبائي در شامگاه عيد قربان و پس از اقامه آخرين نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان، در تاريخ 10/8/58 به شهادت رسيد.
دومین شهيد محراب
دومین شهيد محراب آية الله مدَني تبريزي، وي به سال 1292 شمسي در شهر آذر شهر به دنيا آمد، نام پدرش ميرعلي بود، در دوران بلوغ به قم عزيمت كرد و پس از گذراندن درسهاي مقدماتي حدود چهار سال به تحصيل دروس منقول در محضر امام مشغول شد، پنج سال بعد به نجف اشرف عزيمت و تدريس و تحصيل خود را در آنجا شروع كرد. وي اولين كسي بودكه در جريان انقلاب سال 1342 شمسي در نجف از امام تبعيت كرد و در انتشار تلگرام آيت الله حكيم به همين مناسبت نقش بسزايي داشت. در زمان حكومت عبدالناصر تحت نظر ايشان عده اي از علماء نجف براي افشاگري چهره طاغوت در ايران به امر امام جهت تدريس علوم ديني به خرم آباد رفت و حوزه علميه كماليه در آنجا با تلاش وي تأسيس شد. وي در اين مدت به مبارزات سياسي خود ادامه داد و در اين راه بارها، دستگير و تبعيد شد. بعد از پيروزي انقلاب، آيت الله مدني از سوي مردم همدان به نمايندگي مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از شهادت آيت الله قاضي طباطبائي از سوي امام خميني به سمت امام جمعه و نماينده امام در تبريز منصوب گرديد.[4] شهيد مدني بعداز ظهر روز جمعه، بيستم شهريور سال 1360ش پس از آنكه خطبههاي نماز جمعه به پايان رسيد در سن 67 سالگي توسط منافقين به شهادت رسيد.
سومین شهيد محراب
سومین شهيد محراب، آيت الله عبدالحسين دستغيب، وي به سال 1288ش در شيراز در خانوادة آية الله سيد محمدتقي عالم بزرگ فارس متولد شد. در 12 سالگي پدرش را از دست داد و از آن تاريخ به بعد سرپرستي خانواده را به عهده گرفت. وي پس از اتمام دروس سطح به منظور ادامه تحصيلات راهي نجف اشرف شد و پس از هفت سال، موفق به كسب درجه اجتهاد از مراجعي چون؛ آيت الله آقا ضياء عراقي، و آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني گرديد. ايشان سپس به شيراز مراجعت كرده و در مدت اقامتش به سرپرستي حوزه علميه و تربيت طلاب و ارشاد مردم اشتغال داشت و در كنار تعليم و تربيت از مبارزه سياسي با رژيم دست نشانده پهلوي غافل نبود و در اين راه از سال 42 تا 57 چندين نوبت دستگير، زنداني و تبعيد شد. اين مجتهد مجاهد در حركت دادن به مبارزات مردم مسلمان فارس عليه رژيم شاه نقش بسيار مهم و مؤثري داشت، افشاگريهاي بيپروا و بموقع او، حركتهاي اسلامي مردم فارس را عمق بيشتري ميبخشيد. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي از طرف امام خميني به سمت نماينده ايشان و امام جمعه شيراز منصوب شد تا اينكه در روز بيستم آذر ماه سال 1360 هنگام رفتن به نماز جمعه به شهادت رسيد.
پنجمین شهيد محراب
پنجمین شهيد محراب، آية الله محمد صدوقي، در سال 1327 هـ. ق ديده به جهان گشود. وي در سال 1349ق به حوزه علميه قم عزيمت نمود و به تحصيل و تدريس علوم پرداختند، از همان ابتداء، آشنائي وي با امام خميني آغاز شد. وي در دوراني كه فدائيان اسلام مبارزات مسلحانه خود را بر عليه رژيم ديكتاتور شاه آغاز نمودند، حمايتهاي بسيار نمود. شهيد صدوقي، كسي بود كه وقتي رضاخان قلدر در شهريور 1320 با ماشين مخصوص خود از ايران فرار ميكند و در سر راه خود در يكي از دهات اطراف قم، به باغي كه آية الله صدوقي در آن اقامت داشتهاند براي استراحت وارد ميشود واين شهيد، آن خائن را با خفت و خواري از باغ بيرون ميكند. شهيد صدوقي در حدود1370هـ.ق، بنا به خواهش مراجع عظام قم، براي رهبري مردم خطه كوير و جنوب به استان يزد ميرود و با شروع نهضت عظيم در سالهاي 41 و 42 بعد از آن، مبارزات سياسي خود را ادامه ميدهند. شهيد صدوقي را بجرأت ميتوان سرسخت ترين و پر قدرت ترين مخالفان خطوط انحراف، ارتجاعي و ملي گرائي و ليبراليسم و امثال اينها دانست. سرانجام شهيد صدوقي در دهم ماه مبارك رمضان مطابق با يازدهم تيرماه 1361 پس از اداي نماز جمعه بدست منافقين به شهادت رسيد.
امام خمینی به مناسبت این جنایت پیامی صادر فرمودند که گوشههایی از آن به شرح زیر است:
" ... چه سعادتمند و پیروزند آنان که در نشیب و فرازها و پستی و بلندیهای حیات خویش به دامهای شیطانی وسوسههای نفسانی نیفتاده و آخرین حجاب بین محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدین فیسبیلالله راه یافتند چه سعادتمند و خوشبختاند آنان که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذرانده و آخرین درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه جمعه با دست یکی از منافقین و منحرفین شقی، فایز و به والاترین شهید محراب که به دست خیانتکار اشقی الشقیا به ملا اعلا شتافت ملحق شدند. و شهید عزیز محراب این جمعه ما ، از آن شخصیتهایی بود که این جانب یکی از ارادتمندان این شخص والامقام بوده و هستم. این وجود پربرکت و متعهد را قریب شصت سال است میشناسم . مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا عطاءالله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح میشناسم و در عین حال مجاهد و متهد و قوی النفس بود. او درجبهه دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایه دلگرمی جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز "رجال صدقو ما عاهدوالله علیه " بود و رفتن او ثلمه بر اسلام وارد کرد و جامعه روحانیت را سوگورا نمود. خداوند او را در زمره شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود، از ملت ما گرفتند و خود را در پیشگاه خدای متعال و در نزد ملت فداکار ، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفی کردند. این بزرگوار مثل سایر شهدای عزیز ما به جوار رحمت حق پیوست و ملت مجاهد و قوای مسلح سلحشور ما با جوار رحمت حق پیوست و ملت مجاهد و قوای مسلح سلحشور ما با عزمی راسختر به پیشبرد انقلاب ادامه می دهند و آنان که به ادعای واهی خود کوس طرفداری از خلق را میزنند و با خلق خدا آن میکنند که همه میدانند در این جنایت عظیم چه توجیهی دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمی خدمتگزار و پیرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتی کسب میکنند و چه طرفی میبندند؟ و آنان که در سوگ این جنایتکاران اشک تمساح میریزند و از جریان حکم خدا درباره آنان شکایت دارند، چه انگیزهای دارند؟"
آثار و تاليفات
آثار قلمي و علمي آيت الله اشرفي اصفهاني را حدود سي مجلد نوشته اند كه بيشتر آنها چاپ نشده است ، اما آثار چاپ شده وي:
۱- البيان (برهان قرآن)، در موضوع علوم قرآن، به زبان فارسي؛
۲- تفسير قرآن، خلاصه اي از تفاسير شيعه و سنّي؛
۳- مجمع الشتّات، در اصول دين و عقايد و كلام، به زبان عربي در چهار مجلد؛
۴- مجموعه اي پيرامون حروف مقطعة قرآن، به زبان فارسي؛
۵- كتابي در موضوع غيبت امام عصر (عج(؛
۶- غروب آفتاب در محراب جمعه ( مجموعه خطبه هاي شهيد اشرفي در نماز جمعه كرمانشاه) در دو مجلد؛
۷- جزوات درس فقهي و اصولي، تقريرات اساتيد خود آيات عظام بروجردي، حجت كوه كمره اي، سيد محمد تقي خوانساري و صدر.
كتاب مجمع الشتات وي شامل مباحث متنوع و متفرقه در باره اهّم علوم اسلامي است و به همين جهت نيز چنين ناميده شده است. كتاب، موضوعهاي اسلامي، چون توحيد، امامت، معاد، علوم قرآني و تفسير بعضي آيات قرآن را كه به نظر مؤلف داراي اهميت بوده، مورد نياز جامعه اسلامي است، در برمي گيرد. كتاب مجموعه اي از معارف مختلف اسلامي را به دست مي دهد و يك موضوع مشخص را در فصول متعددي، از زواياي مختلف بررسي نموده و در برخي قسمتها به تفسير و به طور استدلالي به موضوع پرداخته است؛ از جمله، مباحث تعليقات به علوم اسلامي، مهدويت و امامت حجت بن الحسن صاحب الزمان(عج).
اكثر مطالب كتاب از منابع معتبر شيعه و سني استخراج گرديده و مؤلف با دلايل محكم به نقد و ابطال نظريات مخالف پرداخته، سپس نظر مستقل خويش را ارائه مي دهد. نويسنده در برخي قسمتها نيز تنها به نقل قول اكتفا كرده كه نياز به تحقيق و بررسي بيشتري دارد.
مؤلف در نقل مطالب از منابع، امانت را رعايت نموده، تحقيقي مفيد و ارزشمند ارائه مي دهد كه در نشر و تبليغ اسلامي، ردّ شبهات مخالفان و تبيين مسايل مطرح شده در اجتماع با اسلوبي علمي و متين، مقام برجسته و والايي دارد.
از ويژگيهاي اين كتاب، استخراج آيات كريمه و احاديث شريفه، نقل آراء و اقوال متنوع، تعيين منابع مورد تحقيق، توضيح قسمتهاي مبهم كتاب است.
كتاب برهان قرآن، تنها كتاب وي به زبان فارسي است كه بعد از شهادتش در سال ۱۳۸۰ش به چاپ رسيد.
كتاب مطالب ارزنده اي چون كيفيت نزول قرآن، جمع آوري و اعراب گذاري قرآن، جهان آفرينش در قرآن، محكم و متشابه، تأويل و نسخ در قرآن و مطالب متعدد ديگري را در بر دارد و در دوازده فصل تنظيم و نگاشته شده است.