دالانه کهندژ افسانه یا واقعیت
اشاره: پیشینه طولانی منطقه ماربین سبب شده است تا ادعاهای زیادی در باب وجود دالانهای زیر زمینی از اسفریز تا کوه آتشگاه تحت عنوان تونل کهندژ بارها مطرح شود و عدهای مدعی ورود به آن و حتی مشاهده ابزار و اشیایی قدیمیدر آن باشند. در عین حال تعدادی از علاقه مندان تاریخ شهر پیگیر روشن شدن موضوع باشند. متن تنظیم شده صرفا براساس شنیده ها و ادعاها که گاه با چند واسطه نقل شده و نیز مطالبی که در این خصوص انتشار یافته تنظیم شده است.
براساس شنیده ها آیا افرادی هستند که مدعی ورود به این راهرویی زیر زمینی باشند؟
بله افراد متعددی بیشتر از محله اسفریز و کهندژ چنین ادعایی دارند که شنیدن آنها جاذبه خاصی دارد.
ممکن است تعدادی از این ادعاها بازگو شود؟
بله دوهفته نامه فرصت از زمان انتشار در اواخر دهه 1380 بارها به این موضوع پرداخته است و تعدادی از این ادعاها رامنتشر کرده که همراه دیگر ادعاهای شنیده شده نقل میشود:
1-حاج حسن از محله کهندژ در این باره میگوید: قبل از انقلاب در همسایگی ما زوج تازه عروسی کرده در یک اتاق زندگی میکردند. یک بار مشغول بازی کردن در کوچه بودیم که یکباره فریاد زدند اتاق عروس و داماد رفت پایین. همه مردم سراسیمه جمع شدند. اتاق پایین رفته بود و وسائل داخل یک حفره بزرگ افتاده بود. آن زمان برق نبود و چیزی شبیه مشعل درست کردند و یکی از بزرگان محل به همراه چند نفر دیگر داخل حفره رفتند. داخل حفره یک دالانی بود و آنها تا جایی که میتوانستند جلو رفتند تا اینکه مشعل به دلیل کمبود اکسیژن خاموش شد. یک مشعل دیگر بهشان دادند و آنها چند بار دیگر داخل تونل حدود 50 متر جلو رفتند. فردای آن روز از ترس اینکه بچهای داخل تونل بیفتد یا ماری، جانوری از آن بیرون بیاید یک پالان بلند برداشتند و درب تونل را بستند و رویش هم خاک ریختند.
2-یکی از مقنی های فتح آباد خوزان به نام حاج علی در این باره این گونه میگوید: حدود سال 1373 بود، برادر زنم که مکانیک بود در خیابان کهندژ یک گاراژ ساخت و از من خواست چاه فاضلابش را بکنم. در گوشه گاراژ مشغول کندن بودم و دو سه متری نکنده بودم که یکدفعه همه چیز فرو ریخت و من داخل یک حفره بزرگ پرتاب شدم. آسیب چندانی ندیدم برای همین بلافاصله بلند شدم و یک چراغ جور کردم و مجددا پریدم داخل تونل. یک تونل بزرگ بود که به راحتی یک اسب با بارش میتوانست از آن عبور کند. کمی که جلو رفتم تونل پیچ میخورد و من از زیر خیابان کهندژ عبور کردم. برخی جاها هم زمین شیب پیدا میکرد. مقداری که رفتم تنفس مشکل شد و احساس کردم دیگر نمیتوانم ادامه بدهم. برای همین برگشتم. پدران ما تعریف میکردند در این تونل از اسفریز به کوه آتشگاه میرفتند.
3-یکی از افراد محلی با نام خانوادگی طاهری میگوید: این تونل خیلی حکایت دارد، از هر آدم قدیمی که بپرسی حتما برایت از آن حرف میزند. بعضیها میگویند چند صد سال پیش برای بردن غذا به معبد کوه آتشگاه از این مسیر استفاده میشده است. یک بار هم وقتی کوچک بودیم خانه مادر بزرگم نشست کرد. هر چقدر خاک میریختند پر نشد. همین حالا هم خیلی از خانه های محل که در مسیر دالانه کهندژ قرار دارد دیوارشان ترک برداشته است.
4-باقری از پیرمردهای محل چنین نقل میکند: از پدر و سایر گذشتگان به دفعات مکرر شنیده بودم که مسیری در راستای دو کوه آتشگاه و امامزاده سید محمد وجود دارد و آنها هم از گذشتگان این موضوع را نقل میکردند و این موضوعات سینه به سینه به ما رسیده است. البته در دوران خود ما هم چند خانه محله پایین رفت و جالب بود که همه بر رویی یک خط بودند. من و چند نفر از اهالی محل در حفره پیدا شده در یکی از این خانهها وارد شدیم. نم زیاد نمی گذاشت به راحتی جلو برویم و احساس خفگی هم به ما دست میداد. چیز بسیار عجیبی بود. ترس از جانوران باعث شد بر گردیم. جالب بود صاحب خانه ول کن نبود و دو هفته تمام از صبح تا شب به تنهایی داخل آنجا میرفت. چند تا از اشیایی را که بیرون آورده بود را من دیدم. بعد از مدتی هم وضع مالی آن فرد خیلی خوب شد.
5-یکی از پیرزنان محل در این باره میگوید: از پدر بزرگم شنیده بودم که جدشان هر چند وقت یکبار داخل یک حفره بزرگ میشده و خشت و سایر مصالح ساختمانی را از آن خارج کرده و با آن خانه اش را تعمیر میکرد. آن زمان خشت خیلی ارزش داشت.
6-یکی نفر دیگر از اهالی ادعا میکرد: یکبار زمین نشست کرد و یک حفره بزرگ پیدا شد. من و چند تا ازدوستانم وارد آن شدیم و دیدیم یک راهرو مانند است که ادامه آن ریزش کرده و پر شده بود. از آنجایی که از قدیمی ها شنیده بودیم اینجا بخشی از مسیر تونل است شروع کردیم به کندن مسیر، کمی که کندیم به یک جایی رسیدیم که یک تعداد زیادی کوزه شکسته آنجا بود. پس از دو روز کندن به یک دو راهی رسیدیم که تونل در آن مکان به دو قسمت میشد. در این زمان اداره میراث فرهنگی خبردار شد و آنها کار را متوقف کردند. کوزه های شکسته را به اهل فن نشان دادیم و آنها قدمت 900-800 ساله برای آن تخمین زدند.
7-یکی از اهالی خمینی شهر که مهندس ساختمان است میگوید: بچه که بودیم در کنج خانه پدر بزرگم یک دهنه ای بود که پله میخورد و به دالانهای راه پیدا میکرد. من چند بار وارد آن شدم. ابتدای ورودی تنگ بود و بعد وارد مسیر اصلی میشد که یک ماشین پیکان به راحتی میتوانست در آن رفت و آمد کند. کمی جلوتر که میرفتیم یک اتاقک بود که مشخص بود زمانی به عنوان انباری یا استراحتگاه از آن استفاده میشده است. برخی از جاها هم سوراخی به سمت بالا یا پایین داشت که ظاهرا سوراح بالایی هواکش و پایینیها محل ذخیره آب یا راهی به طبقات احتمالی زیرین داشت. داخل آن یکبار مجسمه یک اسب کوچک پیدا کردم که با سفال درست کرده بودند. چند تا سرنیزه هم آنجا بود که البته دست میزدی پودر میشد. بعد از مدتی پدر بزرگم از ترس اینکه داخل آنجا برای ما اتفاقی بیفتد درب آن را مسدود کرد.
8- یکی از فعالان فرهنگی در این زمینه گفت: یک بار تعدادی از دوستان به من گفتند از درون یک خانه قدیمی به تونل راه وجود دارد. با دوستان هماهنگ کردم و به اتفاق داخل شدیم. محوطه ای در حدود 100 متر بود که انتهای آن به دلیل ریزش ها مسدود شده بود. در این محوطه که عرض آن بیش از 5 متر بود چند تا سرنیزه وجود داشت. در گوشه های دیوارهای آن هم چیزی شبیه به طاقچه دیده میشد که نشان میداد از آن به عنوان محل نصب روشنایی یا تاقچه ای برای گذاشتن وسایل خود از آن استفاده میکرده اند. برخی از نقاط هم حفاری شده بود که نشان میداد عدهای پیش از ما به اینجا وارد شده و برخی نقاط آن را حفاری کردهاند.1
به غیر از گفته های ساکنان محلی آیا پژوهشگری هم ادعای وجود راهروی زیر زمینی کهندژ را دارد؟
بله رسول صرامی نویسنده کتاب سده در گذر زمان از افرادی است که براساس شواهدی معتقد به وجود این راهرو میباشد او مینویسد: یکی از این تونلها را نگارنده در کنار مسجد جامع خوزان و حمام گاوی و در کوچه دبیرستان کلاهدوز (شهدا) کشف نمودم. این تونل فرعی هم اکنون به عنوان زیرزمین در زیر خانه هایی که چندین متر از سطح زمین پایین تر است با بستن تیغه ای آجری از هم منفک شده است. احتمالاً این تونل به داخل مسجد جامع خوزان و به مکان چهل دختر ارتباط داشته است. (شبیه قلعه طبرک و برج چهل دختران) وی با اشاره به ساختار قدیمی خوزان معتقد است برای کشف تونل اصلی باید به سراغ کوچه مسجد جامع خوزان رفت مکانی که در خود شهر زیرزمینی سده را مخفی نموده است.2
وی همچنین در گفتگو با خبرنگار فرصت آنلاین مدعی شد که دو نقب دیگر از تونل کهندژ یکی در دیمیتریون و دیگری در اطراف کوه آتشگاه را با توجه به نوشته های میرزا حسن خان جابری انصاری و جستجوهای خودش پیدا کرده است.3
هیچگاه حفاری علمی و رسمی برای کشف حقیقت صورت نگرفته است؟
در سال 1393 در جریان سفر معاون رییس جمهور به خمینیشهر، نماینده وقت مجلس خطاب به رییس سازمان میراث فرهنگی کشور ضمن اشاره به وجود دستهایی4 برای جلوگیری از کاوش برای تونل کهندژ از سلطانیفر خواست تا تکلیف این شایعات را روشن کند و معاون ریس جمهور در پاسخ قول داد که گروهی را از پژوهشگاه تهران به شهرستان اعزام نماید تا با اعتبارات سازمان مطبوع وی مطالعات خود را در این باره شروع کنند.
و این کار عملی شد؟
خیر هیچ گروهی برای پیگری موضوع به خمینیشهر نیامد
از سوی مدیران محلی چطور
در همین سالها شهرداری براساس ادعاهایی مطرح شده چاههایی برای رسیدن به تونل حفرکرد که ظاهرا به جایی نرسید.
......
1- خاطرات ناگفته اي از آنها كه وارد تونل كهندژ شده اند
فرصت آنلاین 28 فروردین 1393، کدخبر :7205.
2-شهر پنهان خمینی شهر 3
فرصت آنلاین 22 دی 1390، کدخبر :3505.
3-فرصت آنلاین 25 بهمن 1393، کدخبر:8422
4- برخی دلایل کارشکنی در کشف تونل را چنین بیان میکنند:
- اول آثار تاریخی اصفهان همه مربوط به دوره پس از اسلام و عموما متعلق به دورانی است که شاه عباس صفوی پایتخت خود را از قزوین به اصفهان منتقل کرد و عدهای نگران این هستند که کشف تونل ساسانی(با حدود 1600 سال قدمت) با ابعادی بزرگ، طولانی و اعجابانگیز همه چیز را تحت شعاع خود قرار دهد و این شاید مقدمهای باشد بر کشف آثاری دیگر از تاریخ خمینی شهر.
-دوم دلیلی که احتمالا تاکنون کشف تونل را به تاخیر انداخته وجود گروههای سودجویی است که با علم به وجود چنین تونلی و با کشف برخی از ورودیها در حال حفاری در این تونل و خروج آثار باستانی آن هستند.(مقاله چرا قفل تونل کهندژ باز نشده است، آرمان محمدی).