سه شنبه, 13 آذر 1403 Tuesday 3 December 2024 00:00

زبان ولاتی
تنظیم : انجمن زبان ولاتی ورنوسفادران
علی قربانی
زبان ولایتی که در اصطلاح محلی به آن «وِلاتی» گفته میشود زبان باستانی مردم تعدادی از محلات خمینی شهر یعنی اسفریز ، باولگان ، زاغ آباد ، کوشکباج ، گاردر و گارسله است که متأسفانه در سالهای اخیر مورد غفلت قرار گرفته و در حال نابودی است
تعدادی از زبانشناسان و مورخان ایرانی و غربی از جمله احسان یار شاطر ، حبیب برجیان و اُسکار مان (Oskar Mann) این زبان را که یکی از زبانهای فلات مرکزی ایران به شمار میرود بازمانده زبان «مادی» میدانند که قدمتی در حدود ۳۰۰۰ سال دارد
بر خلاف تصور عموم ، اقوام آریایی یعنی مادها ، پارتها و پارسها پس از ورود به فلات ایران همگی به زبان فارسی سخن نمیگفتند بلکه هر کدام زبان جداگانه ای برای خود داشتند
اولین قوم آریایی که در ایران به قدرت رسیده و اولین حکومت ایرانی را تشکیل دادند قوم مادها بودند که قلمرو حکومتشان در پهنه میان اصفهان ، ری ، همدان و کرمانشاه گسترده بود یعنی دقیقاً همان جایی که هنوز زبانهای مادی کمابیش به حیات خود ادامه میدهند

بر همین اساس است که به تعبیری میتوان گفت زبان ولاتی «اولین زبان رسمی و حکومتی ایران» بوده است
گفتنی است «ولاتی» گویش نیست بلکه یک زبان است که به گویشهای مختلفی از جمله گویش ورنوسفادرانی ، گزی ، کلیمی اصفهانی و ... تقسیم میشود و لفظ «ولایتی» هم بعد از اسلام به این زبان اطلاق می شده است


ادبیات زبان ولاتی:
زبان ولاتی یک زبان خام و تهی نیست بلکه صاحب ادبیات نیز هست . ادبیات زبان ولاتی بیشتر شامل سروده ها و اشعار و ترانه هایی است که از سالهای دور توسط شاعرانی که به زبان مادری خویش عشق و علاقه ای خاص داشته اند سروده شده است
شاعرانی مثل درویش عباس از شهر گز یا رضا مداحی از شهر کوهپایه و بسیاری دیگر
در ورنوسفادران هم بیش از ده تن از شعرا و ترانه سرایان به این زبان شعر گفته و ترانه سروده اند که از آن جمله اند
مرحومین سید جمال الدین صهری ، علی غفورزاده (قیام) ، احمد غفورزاده (طلایی) ، اصغر حاج حیدری (خاسته) ؛ و آقایان سعید بیابانکی ، حسین حاجی هاشمی ، غلامرضا مهدی پور (معمار) ، رجبعلی حاج هاشمی ، عزت الله حاج هاشمی ، داوود حاج حیدری ، جواد ثنایی و ...
گفتنی است خیلی از این اشعار هنوز در جایی منتشر نشده اما میتوان پیشنهاد داد با همکاری تمامی شاعران و بستگان شعرایی که در قید حیات نیستند همه این اشعار و سروده ها در یک مجموعه شعر از زبان ولاتی به طور مشترک به چاپ برسد


ادبیات عامه زبان ولاتی:
زبان ولاتی از حیث دارا بودن ادبیات عامه نیز زبانی غنی و پربار است . ادبیات عامه این زبان مثل بسیاری از زبانها شامل انواع و اقسام گوناگون و تعداد بی شماری از ترانه ها ، شعرها ، قصه ها ، حکایتها ، مَثَلها ، لالاییها و ... است که متأسفانه هنوز به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته است 


گردآوری علمی زبان ولاتی:
خوشبختانه زبان ولاتی جزو زبانهایی است که از ابتدا مورد توجه زبان شناسان بوده و تاکنون بسیاری از گویشهای آن کم و بیش گردآوری شده و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است
در این بین زبان شناسان بزرگی هم از دیگر کشورها به تحقیق و بررسی پیرامون این زبان جذب شده و وارد میدان شده اند ، از جمله : آیلرِز (Eilers) ، لِکوک (Lecoq) ، اِستیلو (Stilo) و ...
گویش ورنوسفادرانی هم از این مسأله مستثنی نبوده و بارها توسط اهالی زبان و ادبیات گردآوری شده اما در صدر همه این گردآوریها ، گردآوریها و تحقیقاتی قرار دارد که توسط چهار تن از زبان شناسان بزرگ ایرانی و خارجی بر روی این زبان صورت پذیرفته است

۱ - ژوکوفسکی (Zhukovski) ، اواخر قرن نوزدهم میلادی
۲ - دکتر فره وشی ، اواخر دهه سی شمسی
۳ - دکتر برجیان ، دهه هشتاد و نود شمسی
۴ - دکتر اسماعیلی ، اوایل دهه هشتاد شمسی
ولاتی یک زبان زنده است
گرچه زبان شناسان تعاریف متفاوتی از «مرگ زبان» و «زبان مرده» ارائه کرده اند اما طبق هیچ کدام از این تعاریف زبان ولاتی ورنوسفادرانی یک زبان مرده نیست ؛ زبان در آستانه انقراض هم نیست ، بلکه زنده است اما رو به انقراض ؛ یعنی اگر با این وضعیت بخواهد پیش برود در آینده ای نزدیک یک زبان مرده خواهد بود که دیگر حتی یک سخنگو هم نخواهد داشت


نجات و حفظ و احیای زبان ولاتی
زبان شناسان پس از آنکه از مسأله ای به نام «مرگ زبان» سخن میگویند از مقوله ای با عنوان «احیای زبان» هم یاد میکنند و معتقدند زبانها همانگونه که ممکن است در معرض آسیب و فراموشی و مرگ قرار گیرند میتوانند حفظ و احیاء هم بشوند
بدین منظور راهکارهایی هم پیش روی ما قرار میدهند که بیشتر بر سه محور فرهنگ سازی ، گردآوری و آموزش استوار است

بر همین اساس است که امروزه مشاهده میکنیم در اقصی نقاط جهان زبانهای زیادی را از مرگ حتمی نجات داده یا حتی زبانهای مرده ای را احیاء کرده اند

نوشتن دیدگاه