محمدعلی شاهین
روزنامه نگار، پژوهشگرتاریخ محلی و نویسنده
اشاره: سیر در تاریخ جوامع، حوادث تلخ و شیرین زیادی را پیش روی افراد میگذارد که باز خوانی آنها میتواند تجاربی را به نسلهای فعلی منتقل کند. یکی از این رخدادها سرمای طاقت فرسای سال 1308 و حواشی آن می باشد که سعی می شود با مرور آن ضمن آشنایی با اصل ماجرا، رفتارهای گروههای مختلف مردم و مدیران را در برابر آن رخداد، بازگو کرد.
اصل رخداد:
در اواسط دی 1308 دمای هوای چهارباغ اصفهان به10 درجه زیر صفر در اوایل صبح رسید و این شروع یک زمستان بسیار سرد با بارش برف بیسابقه در اصفهان و اطراف و چهارمحال بود که آثار آن حتی به سر درختیها در شروع بهار سال بعد رسید. دمای چهار باغ چند روز بعد به 20 درجه زیر صفر رسید و برفی بارید که در 30 سال پیش از آن بیسابقه بود، دزپی بارش مداوم برف، سقف بعضی اماکن پایین آمد و چند نفر زیر آوار ماندند، سرما جان تعدادی از فقرا و بیسرپناهان را گرفت و جان بقیه را تهدید میکرد. ذغال وخاکه ذغال به شدت کمیاب شد. این تنها شروع ماجرا بود، چون بارشها ادامه یافت به طوری که در اوایل بهمن بیش از نیم متر برف در اصفهان و اطراف بارید. در دهکرد(شهرکرد) به قدری برف بارید که بامها با کوچهها مساوی شدند. در نتیجه این بارشهای پی در پی شهر اصفهان به حال تعطیل درآمد و آثار بیداد سرما در همه جا مشهود شد. نانواییها در این شرایط نمیتوانستند به کار خود ادامه دهند و نان کمیاب شد. به دلیل یخ زدن غسالخانهها اموات روی زمین ماندند. در سگزی گوسفندان یک گله گوسفند همراه با چویان یخ زده و تلف شدند. راههای برون شهر بسته شد، نامهها در راه ماندند، مسافرین خودروها و مامورین دولتی از جمله مامورین مالیه در راههای بیرون شهر در اثر سرما سیاه شدند و جان خود را از دست داند. اجناس احتکار و قیمتها افزایش یافتند. در 6 بهمن پس از یکماه بارش متناوب برف، هوا آفتابی شد و در اواخر بهمن کمی از شدت سرما کم شد. اما سقفهای زیادی خراب یا در شرف خراب شدن بودند و حال نگرانیها متوجه رودخانه زاینده رود و طغیان آن در اثر آب شدن این همه برف بود.
رفتارهای مدیران و مردم در برابرشرایط موجود:
متاسفانه احتکار و گرانفروشی در شرایط بحرانی رویه معمولی است که عدهای در پیش میگیرند و البته در رخداد زمستان 1308 هم چنین شد و شرایط زندگی را بر هم نوعان سختتر کرد.
طبق معمول اولین دسته از گروههای مردمی که در برابر شرایط به وجود آمده واکنش نشان دادند، مطبوعات و محافل فرهنگی بودند. از آنجا که سرما جان فقرا و بی پناهان را تهدید میکرد و تعدادی قربانی نیز گرفته بود، سر و صداها برای نجات جان آنها در مطبوعات و محافل بالا گرفت و مقالاتی خطاب به مدیران و ثروتمندان انتشار یافت که به داد مردم برسید. با کمبود سوخت و هیزم عدهای از قلم بدستان پیشنهاد قطع درختان حتی مثمر خارج شهر را به بلدیه دادند. در واکنش به این سر و صداها بلدیه مجبور به جمعآوری تعدادی از فقرا شد که البته به دلیل نگهداری آنها در جای نامناسب سقف بر سر آنها خراب شد و جان چند تن آنها را گرفت. حاکم اصفهان چند کامیون برای آوردن ذغال به نجفآباد فرستاد که به دلیل شدت بارش برف، برخی از آنها در راه ماندند و موفق به حمل ذعال نشدند. در چنین شرایطی که فقر رواج یافت و زندگی برعدهای سخت شد، کمکهای دولتی کافی نبود، پس مردم دست و آستین را بالا زدند و خود به سرعت در محلات مختلف اصفهان خیریههای متعددی تشکیل دادند. تعداد این خیریهها به حدود 20 عدد رسید. حساسیت احتماعی به قدری بالا گرفت که حتی محصلین نیز خیریه تشکیل دادند و گروههای هنری از هنر خود استفاده کرده و با اجرای نمایشهایی به جمعآوری اعانه به نفع آسیب دیدگان پرداختند. خیریههای تشکیل شده به شناسایی فقرا و آسیب دیدگان پرداختند و با جمعآوری کمکهای مردمی به حمایت از آنها پرداختند. خیرین در اقدامی تکمیلی در محلههای فقیرنشین که خود قادر به تشکیل خیریه نبودند نیز اقدام به تاسیس خیریه کردند تا کسی در چنین اوضاعی بیپناه نماند.
از شرایط آبادیهای ماربین و سده اطلاعات مستندی در دسترس نیست اما مشخص است که شرایط در این مناطق هم همچون خود شهر اصفهان بوده است.
مرور رخداد بیداد سرما در زمستان 1308 نشان میدهد که تجربه برخورد با شرایط سخت در منطقه وجود دارد و از طرفی سختی ها گذرا هستند و آنچه ماندگار میشود رفتارهای مردمان درمقابل آن شرایط است.
منابع:
روزنامه اخگر اصفهان، شمارههای 270 تا 310.
شاهین، محمدعلی، رخدادها، جلد اول، از مهربین تا تشکیل شهرستان خمینی شهر.