اين آرامگاه در ۷ کيلومترى غرب اصفهان و در حاشيهٔ سمت چپ جادهٔ نجفآباد، در نصرآباد واقع شده است. بنايى که عموماً به آن مسجد يا مدرسهٔ نصرآباد مىگويند، (در حال حاضر، هم مدرسه و هم مسجد است) در اصل خانقاه و آرامگاه است. اين بنا به يادبود و افتخار مردى که در آنجا دفن شده، ولى نامش در کتيبهٔ بنا محو شده است، برپا گرديده است. اهالى محل، اين مرد را شيخ ابوالقاسم مىنامند. درگاه اصلى بنا و سرسراى گنبددار متصل به آن، تنها قسمتهايى هستند که از خانقاه قديمى برجاى ماندهاند. درگاه بنا نمونهٔ زيبايى از نماسازى در هنر کاشىکارى است. در کتيبههاى خانقاه نصرآباد، تاريخهاى ۸۵۴ و ۸۵۵ هـ.ق ثبت شده است.
سرسرا به صحنى باز مىشود که در انتهاى آن، ايوانى و در انتهاى ايوان، محرابى قرار دارد. در سمت چپ و در داخل شبستان کوچکِ مربع شکل و کم ارتفاع، قبر شيخ قرار گرفته است. اين شبستان با سقف گنبدى، مزين به نقاشىهاى جديد و بسيار معمولى است. در داخل شبستان، دو قبر بىنام و نشان با کاشىکارى آبىرنگ و سه سنگ قبر متعلق به سه زن که در روزهاى دهم و سيزدهم ماه رمضان سال ۸۶۱ هـ.ق درگذشتهاند، ديده مىشود. دو تن از اين زنان، يکى فاطمه سلطان و ديگرى خديجه سلطان، دختران «مولىالاعظم سليلالعلماء والفقهاء تاجالملک والدين محمود بن قطبالدين محمد الجرفادقاني» هستند. کتيبهٔ اصلى سردرِ بنا، با کاشى معرق سفيد بر زمينهٔ آبى و به خط ثلث نوشته شده که به مرور صدمهٔ زيادى ديده و ناقص شده است.
در قسمت فوقانى همين کتيبه، آيات ۸ و ۹ سورهٔ «دهر» به خط کوفيِ ريز و بر کاشى معرق طلايى نقش بسته است. در لابهلاى در، در ميان لوحهاى از کاشى که قابى طلايى رنگ دارد، اشعارى به زبان فارسى در مدح فرمانرواى زمان نوشته شده است.
متن کتيبهٔ سردر، نشان مىدهد که بنا در سال ۸۵۴ هـ.ق و در دورهٔ سلطنت ميرزا سلطان محمدبن بايسنقر ساخته شده است
منبع: دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)
عارف. در تذكرة الاولیاء (2:261) گوید: محمّد نصر آبادى... در عهد خود مشارالیه بود در انواع علوم، خاصّه در روایات عالى و علم احادیث... استاد جمیع اهل خراسان بود بعد از شبلى، و او خود مرید شبلى بود، و رودبارى و مرتعش را یافته بود، و بسى مشایخ كبار را دیده بود. (شیخ عطار در تذكرة الاولیاء تقریباً هفت صحفه درباره ی او مطالبى نقل مىكند طالبین مراجعه كنند).
در طرایق الحقایق(2:210) گوید: شیخ ابوالقاسم ابراهیم بن محمّد بن محمویه نصرآبادى از نصرآباد خراسان است، در نیشابور بوده و در مكّه مجاور شده، و در 372 در همان جا (یا شهر مدینه) از دنیا رفته است.
با در نظر گرفتن مطالب فوق چنین به نظر مىرسد كه مدفون در نصر آباد اصفهان عارفى است غیر از صاحب عنوان، و ظاهراً مؤلّف ریحانة الادب (6: 177)كه خانقاه او را در نصر آباد مىنویسد نظر به شهرت داشته است.
در قریه ی نصر آباد ماربین اصفهان، مدرسه و خانقاهى است منسوب به شیخ ابوالقاسم نصر آبادى عارف كه در سال 854 خواجه صدر الدین على طبیب (جدّ اعلاى میرزا طاهر نصرآبادى) آن را بنا نموده، كه قسمتى از كتیبه سر در آن هنوز باقى است
صرآباد از دهات (ماربین) مشرف به بستر زاینده رود و در چهار کیلومتری مغرب شهر اصفهان واقع است که به وفور آب و درختان میوه دار شهرت دارد. خانقاه شیخ ابوالقاسم نصرآبادی و مدفن وی در این محل واقع شده است و در سال 854 هجری قمری به وسیلۀ خواجه صدرالدین علی طبیب جد اعلای میرزا طاهر نصرآبادی (صاحب تذکره نصرآبادی که در دروان شاه سلیمان صفوی می زیسته) مدرسه ای در جنب آن بنا شده است که بر جای مانده های تزیینات کاشیکاری سردر ویران آن هنوز هم از نفاست کاشی های آن حکایت دارد. در حین ساختمان این مدرسه نسبت به تعمیر خانقاه شیخ ابوالقاسم هم اقدام شده است. اکنون این خانقاه به (تکیه میان ده نصرآباد) معروف است. قسمتی از کاشیهای سردر مدرسه و خانقاه نصرآباد در اثر عدم مراقبت به مرور زمان ریخته است. قسمتهای برجا مانده آن که نام بانی ساختمان (صدرالدین علی طبیب) و سرکار بنا (حیدر نافجی) و سال ساختمان آن (854هجری) را در بر دارد به خط ثلث با کاشی سفید معرق بر زمینۀ لاجوردی به این شرح است : «بنای این خانقاه که مزار شیخ است احداث نمود در زمان خلافت سلطان جهان پناه ..........خلدالله ملکه و سلطانه از خاص مال خود بنده درگاه المنیب صدرالدین علی الطبیب به سعی بنده راجی حیدر نافجی فی سنه اربع و خمسین و ثمنمائه»
در بالای این کتیبه به خط کوفی با کاشی طلایی رنگ معرق بر زمینۀ لاجوردی آیه هشتم و نهم از سوره دهر به شرح زیر نوشته شده است :
«قال الله تبارک و تعالی و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا»
در بالای کتیبه تاریخی سردر خانقاه در حاشیه یک صفحه کاشیکاری به خط ثلث با کاشی سفید معرق بر زمینۀ لاجوردی اشعار زیر که به زحمت خوانده می شود نوشته شده است :
بیت معمور این که دارد سطح او اندر فراز صد شرف بر سقف مرفوع از علو و افتخار
در زمان داور دوران غیاث ملک و دین
لازمند جاه و دولت فتح و نصرت بر یمین و بر یسار
کمترین بندگان آستانش صدر دین کرد سال هشتصد و پنجاه و پنج این یادگار
در حاشیه افقی ذیل این صفحۀ کاشیکاری و بالای کتیبۀ تاریخی سردر نیز این اشعار به خط ثلث با کاشی سفید معرق به عربی بر زمینه لاجوردی نوشته شده است :
علی الله لی کل الامور توکلی و بالخمس اصحاب الکساء توسلی
محمد المبعوث و ابنیه بعده و فاطمه الزهراء و المرتضی علی
کتبه شرف الدین السلطانی
بر دو جرز عمودی طرفین سردر و حاشیه افقی بالای آن که به کلی خراب شده است به خط بنایی عباراتی منقوش بوده که فقط قسمتی از آن بر جرز غربی باقی مانده و به خط بنایی ساده لاجوردی بر زمینه آجری معرق به این شرح است : «قال نبی علیه السلام من قال لااله الاالله دخل الجنه» و در قسمت پایین همین جرز در یک شکل مربع به خط بنایی لاجوردی بر زمینه آجری نوشته شده است «درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس» از دهلیز خانقاه به صحنی وارد می شوند و در انتهای صحن ایوانی است که به اطاقی کوچک و کم ارتفاع و مسقف که مقبرۀ شیخ ابوالقاسم نصرآبادی است منتهی می شود. این اطاق با نقاشی های جدید تزیین شده و غیر از قبر شیخ ابوالقاسم قبور دیگری نیز در آنجا هست از آنجمله بر دیوار مجاور دو قبر داخل مقبرۀ نصرآبادی که پهلوی هم قرار دارند ، دو لوح سنگی مرمری نصب شده و مضمون آنها حاکی از درگذشت خدیجه سلطان و فاطمه سلطان دو دختر تاج المله و الدین محمود بن قطب الدین محمد جرفادقانی است که در تاریخ دهم و بیست و سوم ماه رمضان سال 861 هجری به فاصله سیزده روز از یکدیگر دار فانی را وداع گفته اند. این اثر تاریخی به موجب شمارۀ 235 به ثبت تاریخی رسیده است. (گنجینه آثار تاریخی اصفهان از لطف الله هنرفر صفحۀ 329)
شیخ ابوالقاسم نصرآبادی از درویشان و عارفان قرن چهارم هجری و مرید شیخ شبلی بود. پس از این که در نیشابور در محضر شبلی مراحل سلوک را طی کرد و به مقام ارشاد رسید به اشارت شیخ به زادگاه خود نصرآباد اصفهان برگشت و در خانقاهش به ارشاد خلق پرداخت. خانقاه او از قدیمی ترین خانقاه های اصفهان است و از رونق ویژه ای برخوردار بوده و هم اکنون سالهاست که به زیارتگاه مردم تبدیل شده و اهل معرفت از راه های دور و نزدیک به دیدن آن مکان می روند. در آینده بیشتر از شیخ ابوالقاسم نصرآبادی و اندیشه و سخنان وی خواهم نوشت.