جمعه, 02 آذر 1403 Friday 22 November 2024 00:00

      دکتر حبیب اله شریفیان خوزانی

 

تحصیلات: تخصص پوست و مو

ولادت: 1336

شهادت:21 بهمن 1389

آرامگاه: گلزار شهدای خمینی شهر (ع)

عناوین:

  • عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
  • ازسرداران دفاع مقدس خمینی شهر
  • جانباز دفاع مقدس
  • از مبارزان پیش از انقلاب 1357

فعالیت ها:

  • معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
  • یکی از فرماندهان خمینی شهری عملیات بیت المقدس
  • پزشک مردمی
  • گردآوری کتاب و تشکیل یک کتابخانه بزرگ شخصی

کتاب زندگینامه و خاطرات:

  • بختیاری ورنوسفادرانی ، سمیه، حبیب خدا ، زندگینامه دکترحبیب اله شریفیان، اصفهان، ستارگان درخشان، 1395

 

 شرح:

حبیب خدا طبیب مردم

پسر بزرگ عباسعلی حبیب‏ اله در سال 1337 متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در ابادان گذراند. دیپلم خود را از دبیرستان صائب همایونشهر با معدل بالای 19 گرفت و به عنوان دانش آموز ‏اول شهر و سوم اصفهان معرفی شد. با رتبه سه کشوری در رشته پزشکی دانشگاه بین المللی شیراز که تمام دروس آن به انگلیسی تدریس می‏شد، پذیرفته شد. پس از دو ترم تحصیل به شهر خود برگشت و به انقلابیون پیوست او در دوران مبارزات از پیشگامان انقلابیون شهر محسوب می‏شد و شجاعانه در برنامه ‏های مختلف پیشتاز و شریک بود. با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه خمینی ‏شهر پیوست ولی به دانشگاه شیراز و ادامه تحصیل در رشته پزشکی برنگشت، در عوص در سال 1358 به خاطر علاقه‏اش به رشته جامعه‏شناسی بار دیگر در کنکور سراسری شرکت کرد و در آن رشته در دانشگاه تهران پذیرفته شد. دو سال جامعه‏شناسی خواند تا اینکه با انقلاب فرهنگی دانشگاه ‏ها تعطیل شد. از سوی دیگر با پیروزی انقلاب توطئه‏های مختلف علیه نظام نوپا در سیستان و بلوچستان و کردستان شروع شد. حبیب در چنین شرایطی نمی توانست بی تفاوت باشد او به همراه یک گروه 25 نفره از خمینی ‏شهر به کردستان رفت و تا 27 مهر 1359 در آن خطه از میهن اسلامی باقی ماند. جنگ تحمیلی شروع شده بود و نیروهای داوطلب باید آموزش می‏دیدند پس مدتی به شمال کشور برای آموزش نیروهای بسیجی همراه شهید مصطفی اشرفی و چند نفر دیگر از سپاه خمینی‏شهر مامور شد. همانجا لقب ابوشریف را به وی دادند. از آذر ماه در واحد تبلیغات سپاه فعال شد از جمله کارهای وی در تبلیغات دایر کردن نمایشگاه و فروشگاه دائمی کتاب در مرکز شهر بود.

حضور در جبهه ‏های دفاع مقدس

حبیب پس از مدتی فعالیت در واحد تبلیغات اول خرداد 1360 با یک گروه 80 نفری به جبهه ذوالفقاریه رفت تا میراث شهید موذنی را پاس بدارند. از آن پس در مناطق مختلف مانند جبهه عنکوش شوش و فکه حضور داشت و در عملیات مختلف مانند ثامن الائمه، شکست محاصره آبادان، فتح المبین و بیت‏ المفدس به عنوان رزمنده و فرمانده حضور یافت.

در عملیات بیت‏ المقدس پس از پایان عملیات بر اثر انفجار توپ مقابل سنگرش پای چپش قطع شد در حالی که 23 سال بیشتر نداشت.

گشایش جبهه جدید

پس از این اتفاق حبیب که برای خدمت آرام و قرا نداشت، به سه موضوع می‏اندیشید، کارهای فرهنگی و ارتباط با جبهه و ادامه تحصیل. به تشویق خانواده و دوستان مجددا به تحصیل در رشته پزشکی روی آورد ولی باید از دانشگاه شیراز به دانشگاه اصفهان منتقل می‏شد در نهایت اینکار انجام شد و با وجود جانبازی از مهر 1362 برای ادامه تحصیل در دانشگاه حاضر شد تا دوره عمومی پزشکی و تخصص پوست و مو را در دانشگاه اصفهان طی کند. اما این یکی از اهداف وی بود جنگ در جریان بود و حبیب همیشه داوطلب حضور در جبهه‏ ها و خدمت به رزمندگان به هر شکل ممکن و با وجود جانبازی بود. بنابراین در جبهه‏ ها هم به عنوان رزمنده و هم انجام کارهای فرهنگی همزمان با تحصیل بارها و بارها حضور یافت.

حبیب خدا، طبیب مردم

جنگ پایان یافت، درس او دانشگاه تمام شد و حالا او جبهه جدیدی برای خود گشود و آنهم تسکین آلام بیماران به خصوص همشهری‏هایش بود. با وجودی که چند سالی عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان و همچنین معاون آموزشی آن دانشگاه بود، ولی ترجیح داد که فقط به مداوای بیماران بپردازد و پس از مدتی از جمله پزشکان ماهر و سرشناس وحتی دارای ابداع شد. سالها تا زمانی که توان داشت در خدمت بیماران بود به گواه شاهدان در آن زمان که شهر با کمبود پزشک دست و پنجه نرم می‏کرد با عرق خاص به شهرش و با صداقت و فداکاری در خدمت مردم بود. او در تمام طول عمرش به جز چند سال کودکی‏اش که به خاطر شغل پدر در آبادان ساکن بود، در زادگاهش ماند.

حبیب اله شریفیان که نزدیک به 30 سال هر روز و هر لحظه طعم شهادت را می‏چشید در سال 1389 پس از تحمل یک دوره سخت بیماری که ناشی از مجروحیت جنگی بود، شب 22 بهمن به خیل یاران شهیدش پیوست و در گلزار امامزاده سید‏محمد در جوار دو برادر شهیدش رسول و مجید به خاک سپرده شد.

شهیدی که خانه ‏اش کتابخانه بود

از جمله خصوصیات این مرد بزرگ علاقه شدیدش به کتاب و کتابخوانی بود به نحوی که کتابخانه بزرگی در خانه داشت که حتی به فضای آشپزخانه خانه‏اش نفوذ کرده بود. گفته می‏شود وی در زمان دانشجویی خود بزرگترین کتابخانه دانشجویی بعد از حداد عادل را به خود اختصاص داده بود. در این کتابخانه از دیوان حافظ 90 نسخه متفاوت وجود دارد.

انس حبیب با شعر تا آنجا بود که وصیت نامه ‏اش را نیز با غزلی با این مطلع به پایان می‏برد:

همچو فرهاد بود کوه‏کنی پیشه ما / کوه ما سینه ما ناخن ما تیشه ما

زندگینامه مرد میدان و عمل به قلم دکتر سمیه بختیاری ورنوسفادرانی با عنوان «حبیب خدا» در 390 صفحه به چاپ رسیده ‏است. نقل گوشه‏ هایی از این کتاب خواننده را با مجاهدت‏ ها و روحیات این شهید والامقام آشنا می‏کند.

علاقه شدید به کتابخوانی حتی در جبهه:

«... تقی بالاخره یک روز دل به دریا زد و از حبیب پرسید: شما چطور تو جبهه و جنگ حوصله می‏کنی شب و روز کتاب بخوانی؟ به چه دردی می‏خورد؟ حبیب نیم نگاهی به تقی انداخت و گفت: به درد می‏خورد.

از آن روز هر از گاهی حبیب تقی را صدا می‏زد، کنار خود می‏نشاند و برایش از حافظ، مولانا و عطار می‏گفت و مثنوی می‏خواند...»

مقاومت و مقاومت:

«... گاهی اوقات با عصا می‏خواست وارد دانشکده شود، عصا لیز می‏خورد و او روی زمین پرت می‏شد ولی با قدرت و عزم راسخ تری از جا بلند می‏شد و به راهش ادامه می‏داد. حتی گاهی پایش خون باز می‏کرد...»

داوطلب دایمی حضور در جبهه با وجود جانبازی:

«... او بارها به محض اعزام نیروها به عنوان بهدار داوطلب شد اما هر بار به خاطر وضعیتش اجازه اعزام به جبهه به او داده نشد. با این حال در دوره انترنی‏اش هر روز که در بیمارستان اعلام می‏کردند امشب مجروح می‏آورند در بیمارستان شیفت می‏ماند تا بتواند به مجروحان خدمت کند...»

ایثار و نوع دوستی حتی در طبابت:

«... حبیب در طول دوران طبابتش افرادی که توان مالی نداشتند را رایگان ویزیت می‏کرد و حتی پول داروهایشان را نیز حساب می‏کرد. با داروخانه‏هایی که کار می‏کرد تماس می‏گرفت و می‏گفت که داروی بیمار را رایگان بدهید من با شما حساب می‏کنم...»

منابع:

بختیاری ورنوسفادرانی، سمیه، حبیب خدا، زندگینامه دکتر حبیب‏اله شریفیان، اصفهان، ستارگان درخشان، 1395.

کارخیران، الهه، طلایه داران عشق 3 یادنامه شهدای شمس‏آباد خوزان، اصفهان، ستارگان درخشان،1395.

پیمانی لیلا، مردی که "خانه" اش کتاب "خانه" بود، 07 بهمن 1395.



habibollahesharifiyan 1

پس از گذشت چند سال ترجیح داد که فقط به مداوای بیماران بپردازد زیرا او پزشکی را برای خدمت به همنوعان می خواست نه برای مال اندوزی. نیمی از روزش را در خدمت بیماران بود و در این حوزه نیز از جمله پزشکان نام آور و موفق بود. وی در تمام این دوران به جز چند سال کودکی اش که به خاطر شغل پدر در آبادان ساکن بود، در زادگاهش ماند. دکتر شریفیان در سال 1389 پس از تحمل یک دوره سخت بیماری که ناشی از مجروحیت جنگی بود، شب 22 بهمن به خیل یاران شهیدش پیوست و روز 22 بهمن ماه در حالی که بر دوش مردمان عزادار تشییع می شد در گلزار امامزاده سید محمد در جوار دو برادر شهیدش به خاک سپرده شد.
گفتنی است به گواه کنگره شهدای خمینی شهر سردار شهید دکتر حبیب اله شریفیان از جمله فرماندهان خمینی شهری عملیات بیت المقدس بود.

اطلاعات بیشتر از مطالب مرتبط

نوشتن دیدگاه