پنج شنبه, 01 آذر 1403 Thursday 21 November 2024 00:00

سید ابوالحسن اصفهانی

مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در بخشی از اجازه خود، شاگرد خود را چنین توصیف می کند: "دانشمند اهل فضل، سید جلیل بااصالت، جامع معقول و منقول، شامل فروع و اصول و آراسته به تزکیه و پاکی و اخلاص."
آقا ضیاء الدین عراقی در وصفش چنین نوشته است: "عالم عامل، سید سند، رُکن قابل اعتماد، پرهیزکار و پاک، افتخار مجتهدان، استاد اهل تحقیق، غواص دریاهای علوم اسلامی و زُبده فقهای رشید"
شیخ محمدکاظم شیرازی از او با عنوان "علامه در علوم گوناگون، فاضل اهل تهذیب و پرهیزکار و وارسته" نام می برد.
مقام معظم رهبری پیرامون وی می فرماید: او "[مرحوم فیض الاسلام] از علمای بزرگ و یک عالم آگاه و بااخلاص و روشن فکر بود. او رفت، لکن ترجمه نهج البلاغه را به دست مردم داد. من مقیّدم که خدمت آن سید بزرگوار را همه جا ذکر کنم تا خدمت بزرگ او برای جامعه ایرانی فراموش نشود. قبل از آنکه ترجمه فیض الاسلام در اختیار ما قرار گیرد، جز ترجمه ملا فتح اللّه کاشانی و کتاب های قدیمی و شرح های عربی چیزی در دست نداشتیم. قبل از اینها هم در محیط های مردمی و روشن فکری و دانشجویی و دانش آموزی و حتی در محیط های طلبگی و حوزه های علمیه از نهج البلاغه نشانی نداشتیم."
دکتر سید جعفر شهیدی پس از یاد نمودن از برخی ترجمه ها و شرح های معاصر می نویسد: "ترجمه ای که جایی باز کرد و مقبول همگان افتاد اثر مرحوم سید علی نقی فیض الاسلام است که خطبه ها، نامه ها و سخنان کوتاه امام را با ترجمه و توضیح نشر کرد. مرحوم فیض الاسلام را بارها دیدم؛ مردی فاضل، مسلمان و دیندار و دوستدار اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بود و برای این ترجمه رنجی بر خود نهاد و می توان گفت اخلاص وی در فراهم آوردن این ترجمه، در رواج آن تأثیری به سزا داشته است."

در دریای غم و اندوه فرو رفتم
مرحوم فیض الاسلام از روحانیان آگاهی است که توطئه دشمنان و جیره خواران داخلی آنان را به خوبی شناخت و در برابر آنان و افکار انحرافی و الحادیشان به مبارزه برخاست.
آن چه می آید بخشی از کتاب "چراغ راه" است که در آبان(۱۳۲۰ هـ. ش) منتشر شده است و روشن بینی این مرد فاضل و آگاه را نشان می دهد. وی با نصیحت و هشدار به روحانیت آن زمان به خاطر نفوذ روحانی نماها چنین می نویسد:
"یکی از مظاهر عظیمه و مجالی بزرگ مذهب شیعه در این مملکت به خصوص از ثلث اخیر دوره قاجاریه تا بحال، همانا تشکیل مجالس دینی و محافل مذهبی می باشد، زمامداری منطق و خطابه در این مجالس به عهده یک دسته خاصی از روحانیون (که بالطبع آنان دارای مشخصات و ممیزات خاصه شده اند) محول آمده. ما اکنون در بیان اصل تاریخ منبر و واعظ و یا مرثیه خوان و به زبان عمومی، روضه خوان و کیفیت ظهور و تشکیل این مجالس در ایران و غیر آن و مقصد اصلی مؤسسین در تأسیس و این که چه مصالح و منافعی از این مظاهر، دستگیر دین و دنیویون شده یا نشده و این که حقیقتاً آیه به واسطه عدم انتظام امور روحانی در این مملکت و خاصه فقدان نظام در این طبقه، بر خلاف نظر مؤسسین، اثر بخشیده یا نه، نبوده و نیستیم."
ایشان سپس به حضور خود پای منبر فردی که سخنان و شبهاتی پیرامون مسئله معراج پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ مطرح می کند، اشاره و به تعبیر خود ایشان "در دریای غم و اندوه فرو رفته ..." سپس می گوید:
"به عقیده نگارنده القای مباحث مهم دینی و مسائل عویصه مشکله معارفی، در انجمن و محافلی که اکثریت را طبقه توده تشکیل می دهد، غلط صرف و به جای سود، زیان بسیاری دارد؛ ولی افسوس که در دوره هرج و مرج دینی و عدم انتظام، در هیچ یک از مظاهر مذهبی و اجتماعی این مملکت واقع شده ایم که هر کس هر چه خواست، گفت و در مقام تبلیغ برآمد ... و بعضی هنوز تشخیص نداده اند که برای یک دسته مردم مسلمان این عصر چه باید گفت و چه باید نوشت."
مبارزه با بدعت و التقاط
فیض الاسلام با منحرفان از اسلام و تشیع و بدعت گزاران و التقاط اندیشان نیز به مبارزه و مناظره برخاست. شریعت سنگلجی روحانی نمای منحرف، از خاطره تاریخ این کشور پاک نشده است. سنگلجی به بهانه خرافه زدایی، دین زدایی و مذهب زدایی را پیشه خود ساخت.
حضرت امام خمینی در آن زمان پرچم مبارزه را با نوشتن "کشف الاسرار" بر دوش گرفت و پاسخ های افشاگرانه وی به کسروی و سنگلجی نقاب از چهره شان برداشت. مرحوم فیض الاسلام نیز در همین راستا دست به قلم برد و اثر گرانقدر "رهبر گمشدگان" را به رشته تحریر درآورد که از آگاهی و تعبد وی و نزدیکی اندیشه های او با حضرت امام خمینی حکایت دارد.
فیض الاسلام در مقدمه کتاب "رهبر گمشدگان" می نویسد: "تو می گویی من در صدد اصلاح دین و مذهب برآمده ام و سخنانم با خرافات گوناگونی که وارد اسلام شده، جدا مبارزه می کند، و حال آن که از گفتار زشت تو معلوم می شود که اصلا معتقد به هیچ دین و مذهبی نیستی؛ بلکه یک دسته از خرافت و اباطیل را به مردم عوام تحمیل می کنی و آن ها را وسیله اعاشه و ارتزاق خویشتن قرار داده ای."
مبارزه، بیدارگری، زندان
در آن زمان که اوضاع فرهنگی و تبلیغی کشور آشفته بود، فیض الاسلام پس از بازگشت از نجف اشرف، در تهران ماندگار شد و به کار نشر و تبلیغ معارف دینی پرداخت. او در این زمان به بیدارگری و افشای فتنه های عوامل وابسته به رژیم پهلوی پرداخت و به دنبال آن، مدتی گرفتار زندان رژیم طاغوت شد.
نمونه ای از آمیختگی قلم فیض الاسلام با نهج البلاغه
آمیخته شدن علامه فیض الاسلام با نهج البلاغه به گونه ای است که در بیان دیدگاههای خود همواره از نهج البلاغه بهره جسته و در واقع سخنان حضرت علی (ع) را با نگاهی کاربردی برای زندگی امروز ارائه می دهد. به عنوان مثال وی در یادداشتهای خود، ضمن توصیه به علم آموزی می نویسد: "بدیهی است که اشتغال به یک رشته در بیشتر اوقات شب و روز بدن را کاهیده روح را خسته می گرداند، چنانکه در نهج البلاغه است امیرالمومنین(علیه السّلام) فرموده: انَّ هذِهِ القُلُوبَ تَمَلُّ کَما تَمَلُّ الاَبدانُ فَابتَغُوا لَها طَرائفَ الحِکَمِ (این دلها "از فکر و اندیشۀ در یک موضوع" بستوه آمده خسته می شوند "به جهت یکنواخت بودن اجزاء آن با یکدیگر" چنانکه بدنها و تن ها "از خوردن یک خورش و کار یکرنگ انجام دادن" به ستوه آمده خسته می شوند، پس برای "رفع خستگی" آن دلها حکمتها و دانش های تازه و شگفت آور "که به آنها لذّت و خوشی میبرند مانند سخنان گوناگون پیشوایان دین و دانشمندان" را بطلبید تا در کسب حکمت و بدست آوردن دانش کوشش داشته خسته نشوید)

نوشتن دیدگاه