پنج شنبه, 23 اسفند 1403 Thursday 13 March 2025 00:00

دانشنامه شهرستان خمینی شهر


اِشکنه: نوعی غذای ساده با ماده اصلی تحم مرغ
اَنگُلی: انگشت
اورچین: پلکان، راه ارتباطی با بام
اوماج: نوعی آش
آبرامی: نوع محلی کوفته برنجی
آلوچه: گوجه فرنگی. خشک شده آن به عنوان پاگوشتی و پامرغی استفاده و از آن خورشت آلو تهیه می‏کنند.
بادیه: کاسه بزرگ، نوعی ظرف مسی شبیه به قابلمه که فاقد در و دست‌گیره بود
بارجامه: جوالی که دهن آن در پهلو بود و بر پشت خر می گذاشتند و در آن اشیا را می گذاشتند، صندوق رخت، خورجین، خرجین، گالوار هم می گفتند.
باغ ملی: پارک، بوستان
بورموت: نوعی گلابی
بولونی: کوزه سفالی دهان گشاد، خُم یا ظرف کوچک برای ترشی، پنیر و ماست
اِشکنه: نوعی غذای ساده با ماده اصلی تحم مرغ
اَنگُلی: انگشت
اورچین: پلکان، راه ارتباطی با بام
اوماج: نوعی آش
آبرامی: نوع محلی کوفته برنجی
آلوچه: گوجه فرنگی. خشک شده آن به عنوان پاگوشتی و پامرغی استفاده و از آن خورشت آلو تهیه می‏کنند.
بادیه: کاسه بزرگ، نوعی ظرف مسی شبیه به قابلمه که فاقد در و دست‌گیره بود
بارجامه: جوالی که دهن آن در پهلو بود و بر پشت خر می گذاشتند و در آن اشیا را می گذاشتند، صندوق رخت، خورجین، خرجین، گالوار هم می گفتند.
باغ ملی: پارک، بوستان
بورموت: نوعی گلابی
بولونی: کوزه سفالی دهان گشاد، خُم یا ظرف کوچک برای ترشی، پنیر و ماست
پسین: عصر، بعد از ظهر
پشته: دسته چوب که روی هم گذاشته و با طنابی می‏بستند.
پنداری: مثل اینکه، گمان می رود
پنیر گله‏ داری: قبل از رایج شدن پنیرهای کارخانه‏ای و بسته بندی شده، گله‏داران با روش سنتی پنیر تولید و در آب نمک نگهداری می‏کردند. این پنیر به پنیر گله ‏داری معروف بود.
پیراهن‏کش: پیرن‏کش، لباس ضخیم و کشی که زمستان‏ها روی لباس‏های دیگر می‏پوشیدند.
تاپو: سازه‏ای گلی که در آن گندم و حبوبات انبار می‏کردند.
تاچه: نوعی کیسه که از پشم بز بافته می‏شد و در آن گندم و جو و... می زیختند.
تغار: ظرفی است از جنس سفال که حدو یک لیتر ونیم ظرفیت دارد.تغارچی و به گویش محلی تاره چی نوع کوچک آن است.
تکیه: مکانی است که مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی در آنها برگزار می‌شود.
تنبان: شلواری گشاد که معمولا از نوعی پارچه با عنوان دبیت دوخته می شد.
تنبان قری: اصطلاحی است که در بین بعضی از اقوام ایران به دامن اطلاق میشود و در اصل
دامنی است با چین های فراوان که از زیر پیراهن استفاده میشود در این منطقه به دامن های کوتاه چیندار و گاه دارای دایره های فلزی در پایین آن که هنگام عروسی استفاده می شد اطلاق می گردید
جلدی: تند، سریع
جُوال: کیسه، کیسه بزرگ ساخته شده از پارچة خشن.
کسیه حمل و نگهداری گندم
جوال کیسه ای دوطرفه که بر روی الاغ و اسب می اندازند
جوزقند: یک نوع شیرینی محلی
چاخ و چاخو: نوعی بازی محلی بین دو گروه
چاره: وسیله ای که هم اکنون هم در بقالی ها می بینیم و برای برداشتن اجناس مثل حبوبات بکار می رود.
چاشت: اول صبح ، بخش نخستِ روز. غذائی که در میانه روز خورند.
چاشه: نوعی چادر محلی از جنس کرباس
چاییدن: سرماخوردن
چرخ موتوری: دوچرخه‏ای که با موتور کار می‏کرد.
چری: وسیله ای که با آن پشم گوسفندان را می چیدند.
چکیدن: از راه رسیدن
بذار بِچکی: بگذار از راه برسی.
چو: شایعه
چوب خط: چوبی که مشتری همراه خود به قصابی می برد تا نسیه خرید کند وقصاب روی آن حساب مشتری را ور می کرد(علامت می زد).
چوب سرشیر زنی: نوعی چوب که باآن مخلوط شیر ورویه آنرا درجهتی معین می چرخاندندن تاسر شیر به عمل آید
چوب لاستیکی: تیرکمان بچه ها . چوب کوچک یو شکل که به دو سر آن لاستیک می بستند.
چنبری: وسیله ای از حصیر یا چوب که از تیری در مطبخ یا ایوان آویزان بود و ظروف مواد غذایی در آن قرار می‏گرفت تا از دسترس دور باشد
چُون‏کش:کسی که با گذراندن وسیله‏ای به نام چون با نیروی اسب یا قاطر روی خوشه‎های گندم دانه‏ها را از غلاف جدا می‏کند.
چیلای: نوعی سبد کوچک بافته شده از ترکه‏ها‏‏ی نازک چوب. معمولا درآن تخم مرغ می گذاشتند.

news-inner