عبدالرسول شعیبی
زاد روز: 1334
شهادت: ۲۷ مرداد ۱۳۶۰
عملیات: ترور مقابل وزارت ارشاد
آرامگاه: آرامستان آدریان
مجاهدات:
رزمنده دفاع مقدس
خبرنگار دفاع مقدس، خبرگزاری پارس
.........
درباره خبرنگار شهید عبدالرسول شعیبی؛
تفنگ عبدالرسول، دوربینش بود...
نویسنده: لیلا پیمانی
همه عشقش عکس بود و عکاسی و حالا هم بیشترین یادگارهایی که از او مانده آلبوم های متعدد عکس هایش است. از جلسات و رجال سیاسی و علما و مراجع و جبهه و جنگ بگیر تا حرکات رزمی دوستان ورزشکارش تا نمایش های محلی که با هم، بازی می کردند و حتی تاتی تاتی کردن های فرزندان دلبندش...
از بچگی دوربین به دست بود و مرتب از هیات ها و دسته جاتی که به حرم مطهر امام حسین (ع) مشرف می شدند، عکس می گرفت. ایران که آمد یک دوربین
canon لنزدار خرید و همین دوربین بعدها او را از نجاری و شیشه بری سوق داد به سمت عکاسی خبری.
انقلاب پیروز شده بود که رفت تهران و به خبرگزاری پارس پیوست، دوربین روی دوشش بود و از تهران
می رفت به شیراز و قم و مشهد و کم کم راهی جبهه شد. عکس هایش از رزمندگان تفنگ بر دوش، از جلسات مهمی که سران نظامی گرد هم تشکیل می دادند، عکس هایش از همجواری با شهید بزرگ؛ مصطفی چمران و... گواه آن است که تفنگ عبدالرسول در جبهه های حق علیه باطل دوربینش بود.
***
عبدالرسول شعیبی متولد 1334 کربلا و دومین فرزند خانواده بود(1). تا 17 سالگی با خانواده آن جا بود. برادر شهید(2) در این باره می گوید: دهه محرم که می شد دیگر در خانه پیدایش نبود، کل 24 ساعتش را صرف خدمت به عزاداران امام حسین (ع) می کرد. یک روز که بابا رفته بود حرم هرچه گشته بود او را ندیده بود، نگران شده بود که نکند عبدالرسول هم جزو 40 نفر عزاداری بوده که آن روز به خاطر کم عرض بودن در ورودی بر اثر ازدحام به شهادت رسیده بودند اما بعد از ساعت ها جستجو او را در حالی یافته بود که از شدت خستگی خودش را میان یک از فرش های حرم پیچیده و به خواب رفته بود.
ایران هم که پا گذاشت با آن که از عتبات عالیات دور شده بود اما همچنان عاشقانه و خالصانه به عزاداران ائمه اطهار (ع) خدمت می کرد و عشق و ارادتش به خاندان عصمت و طهارت را اینگونه نشان می داد. احمد برادرش در این باره ادامه می دهد: سال 56 یک دوچرخه به قیمت 1440 تومان خرید و تا مشهدالرضا با همین دوچرخه رکاب زد.
***
تا پنجم ابتدایی را خواند و بعد مشغول به نجاری شد. 17 سالش بود که آمدند ایران و در محله آدریان خمینی شهر در کنار خویشاوندانشان ساکن شدند. اینجا هم نجاری را ادامه داد، عکاسی را هم. به عرصه ورزش کاراته هم پا گذاشت. سال 53 ازدواج کرد و شهید که شد صاحب 4 فرزند بود که آخری البته توی راه بود.
***
26 شهریور ماه سال 60 بود و تازه از منطقه بازگشته بود، آمده بود عکس ها را تحویل خبرگزاری پارس بدهد، عکس ها را داد و سوار بر موتور از مقابل وزارت ارشاد به راه افتاد که تروریست های منافق امانش ندادند...
لباس نظامی و محاسن صورتش خبر از سرّ درونش می داد و همین شد که راهش را البته به ظاهر سدّ کردند...
عبدالرسول شعیبی که 26 سال خالصانه به ائمه اطهار (ع) عشق ورزید سرانجام در عنفوان جوانی به خیل اصحاب حسین (ع) پیوست. مجله عربی زبان "طریق الثوره" 5 صفحه از نوزدهمین شماره خود را به این شهید اختصاص داد. در گوشه ای از این مطلب آمده است: "فقد تحقق شهیدنا المجاهد شهید الاعلام عبدالرسول شعیبی تارکا زوجه و ثلاثه اطفال بموکب الشهدا...و قد وهب نفسه لهدفه السامی حتی آخر لحظه حیاته و هو یترنّم انا لله شهید."
عکس هایی که از مراسم تشییع جنازه به جا مانده گویای انبوه جمعیتی است که برای تشییع پیکر این شهید سراسر بلوار امیرکبیر را قُرق کرده اند. پیکر پاک عبدالرسول را در آرامستان آدریان به خاک سپردند.
پاورقی:
(1): فرزند اول این خانواده به نام حیدرعلی که از طلاب پرتلاش حوزه علمیه نجف بود سال 59 توسط حزب بعث دستگیر و زندانی شد. به گفته منابع آگاه وی را سال 63 در زندان به شهادت رسانده اند.