نویسنده : رسول صرامی
دوچرخه نخستین بار بوسیله مرحوم حاج علی محمد عسگری به خمینی شهر آمد و با رایج شدنش، حاج علی دکانی برای تعمیر آن اختصاص داد. این دوچرخه های نخستین یا لاری های انگلیسی از یک ارمنی به نام ادیک در خیابان ناصر خسرو خریداری شده بود. مرکوب های دوپایی که بوسیله دندان جو خوری افتاده ها، فی المجلس نام مرکب شیطان بر آن ها نهاده شد و شایعاتی زشت و ناپسند بر راکبین آنها شهرت یافت مرکب هایی که دل از هر بچه اعیان ربوده لازم شود تا هر کدام یکی از آنها را از اولیای خود طلب کنند. در ابتدای امر دارندگان دوچرخه ها جرأت ظاهر شدن در انظار یا معابر را نداشتند چون علاوه بر خناس بودنشان که نادانان جاهل با دیدنشان رو برگردانده باید از شرشان پناه به خدا ببرند، علاوه بر آن دهن لق ها هم با سنگسار نمودن آن ها و هو هو کردنشان برای راکبین دوچرخه که گاه کباب سلطانی نیز برگردن می آویختند دردسر درست می کردند شبیه نظریه اهل ریا در خصوص برق که آن را نور شیطان تصور می کردند چون بدون هیچ وسیله و پف کردن خاموش می شود!
مرحوم حاج علی محمد عسگری اولین دوچرخه در محله فروشان را با مارک رالی انگلیس به سده وارد کرد و سپس مارک های هرکولس، غزال، سه تفنگه، هامبر، بیرمنگام، بی اس آ که همگی نیز ساخت بریتانیا بودند بوسیله اولین دوچرخه ساز محله ورنوسفادران مرحوم حاج قنبر غفورزاده و مرحوم وکیل حسین از خوزان به این شهر وارد شدند و متاسفانه مجددا متظاهرین به این دلیل که چگونه ممکن است دو چرخ بدون تکیه گاه سر پا ایستاده، خاصه که کسی هم بر آن سوار شده تاخت و تاز بکند این مردان شریف و نمازگزار را مورد اتهام بی دینی قرار دادند.
شغل اولیه حاج محمد علی عسگری قفل سازی بود و عجیب از هوش فوق العاده این مرد که قفل هایی استوانه ای شکل از ورق آهن ساخته و درزش را جوش داده و سر و تهش را بسته کلید می انداخت. اسباب کار استاد خورجین و چند تکه وسایل مختصر مثل سندان و سوهان و گیره بود. در کنار این شغل او چاقو تیز می کرد و حتی چاقو و کاردهایی جهت جیب خرکچی ها و چاروادارها و به قولی سلاخ ها می ساخت. حاج محمد علی سپس به حرفه آسیابانی و مکینه ای در درب سید رو می آورد گویا حاج علی محمد جهت تکافوی امر معاش خود همچو جولاهای قدیم (کارت را بده جولا) به چند کار مختلف دست زده بود. بچه فقرا و متوسطین نیز در دهه سی با اجاره کردن دوچرخه از میرزا ابوالقاسم یا مندعلی شاه برای دیدن نمایش های تئاتر گروه ناصر فرهمند از سده راهی دروازه دولت می شدند. این گروه از سدهی های هنردوست با دوچرخه و طی مسافت طولانی به تئاتر سپاهان می رفتند تا برنامه های رضا ارحام صدر شکر پاره اصفهانی، عیوقی و نصرت ا... وحدت به مدیریت علی صدری مرکب سواران را مشاهده کنند و چون جاده کهندژ فعلی راهی خراب سنگلاخ پر سیخ و میخ بود چون راه ها و جاده های منتهی به اصفهان که در آنها اسب و الاغ و گاری و درشکه و دلیجان و کالسکه و پیاده و سواره تردد داشته زوائدی از آنها مانند نعل و میخ و سیخ و سخال به زمین افتاده موجب سوراخ شدن لاستیک دوچرخه می شد بنابراین جاده آتشگاه برای دوچرخه سواران سدهی مناسب تر بود.
امروزه نیز از هر خیابان و هر کوچه که عبور می کنیم دوچرخه سوارانی را می بینیم که از اطراف ما می گذرند و به قول مکرم اصفهانی لطیفه گوی اصفهانی این دوچرخه سواران از یقه آدم وارد می شوند و تا چشم به هم بزنی از پاچه آدم خارج می شوند هر چند باید اذعان نمود که راستگوترین مردم همین دوچرخه سواران هستند زیرا آنها به گفته خودشان صاحب دوچرخه اند راست می گویند زیرا مرکوب آنها جز دوچرخ چیز دیگری ندارد و از زنگ و چراغ و ترمز و رکاب نیز خبری نیست.
از نمایش های معروف تئاتر اصفهان که بیشتر به قلم یا ترجمه مهدی ممیزان بود و مورد استقبال سدهی ها قرار گرفت می توان به نمایش نامه تحسین برانگیز نفت، عمه خانم، جاده سمرقند، کوروش کبیر، تخت جمشید، خرس اثر چخوف و تاجر ونیزی اثر شکپیر، فاوست اثر گوته و سریال سراسرکمدی عبدالغفار اشاره نمود. به هر حال درشکه های دو اسبه تا حدود سال 1325 شمسی از مهمترین وسایل حمل مسافر در سده محسوب می شد و کرایه یک درشکه دربست از اصفهان تا سده حداکثر 17 ریال بود و سورچیان دیروز سدهی مانند تاکسیرانان امروز صاحب اطلاعات متنوع اجتماعی و مردمی و شیرین سخن بودند. قبل از جنگ دوم جهانی تعداد دوچرخه بسیار اندک بود و بعد از سالیان 1322 تعداد آن رفته رفته زیاد شده و مردم و بویژه کارگران سدهی (شاغل در اصفهان) از دوچرخه استقبال فراوان نمودند. از حدود سال 1325 که واردات دوچرخه به ایران افزایش پیدا کرد استقبال سدهی ها از این وسیله نقلیه ساده و ارزان و کم خطر رو بفزونی یافت.