دکتر صلواتی همزمان با فعالیت های فرهنگی ومبارزاتی ، توسط عوامل رژیم مورد تعقیب ودستگیری وشکنجه قرار گرفت که به مواردی ازآنها اشاره می شود.این مبارز خستگی ناپذیردر زندان هم دست از روشنگری های خود برنمی داشت و زندانیان سیاسی و غیرسیاسی، را تحت تاثیرافکار خود قرار می داد.
در سال 1350 به جرم تشکیل اردوهای تربیتی و هدایت جوان ها به مدت هشت ماه زندانی شد، پیش از آن نیز در سالهای 1345 و 1348 نیز به خاطر بازداشت و بازجویی در دادسرای نظامی از خدمت تعلیق شد.
در سال 1351 مجددا ایشان را دستگیر و تا پایان پیروزی نهضت، در اصفهان و تهران زندانی و زیر شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار دادند وی 14 ماه در زندان انفرادی پادگان اصفهان محبوس بود، در همان موقع و حتی در سلول انفرادی توانست انقلابی ترین اشعار را بسراید و برای مخالفان رژیم و مبارزان، به خارج از زندان ارسال کند تا در اعلامیه ها و رادیوهای مخالفین بنویسند و بخوانند.
او در کنار دیگر مبارزین پس از سخت ترین شکنجه ها چندین بار تا پای مرگ پیش رفت. در اواخر سال 1353 از زندان آزاد و به شهر کاشمر در خراسان و سپس به شهر یزد تبعید شد، و از فرصت بهره برده و دروس حوزوی را در نزد اساتید بزرگ شهر یزد چون: آیت الله صدوقی (ره)، آیت الله حاج سید جواد مدرسی و آیت الله انوری ادامه داد.
در شهر یزد با آیات صدوقی، خاتمی و فاضل لنکرانی که تبعید بودند و حجت الاسلام عندلیب، تبعیدی دیگر و حجج اسلام آقایان: راشد یزدی، مرحوم شرفی، دعائی، مرحوم حاج شیخ محمد علی صدوقی و زنده یادان: دکتر سید رضا پاکنژاد، دکتر رمضانخانی و دکتر حاج زرگر باشی و جوانان فعال آن زمان یزد آقایان: شعشعی، دستمالچی، ظریف، وحدت، المدرس، مهرعلی، سفید، جوان، اولیائی، آراسته، ملک احمدی، ملک مدنی و... همراهی داشت.
همگام با این آقایان، با تشکیل کلاسهای تفسیر قرآن و نهج البلاغه و... سهمی در انقلاب در شهر یزد داشت و تا پیروزی انقلاب این جلسات آگاه سازیها با حضور جوانان علاقمند در این شهر ادامه داشت، علاوه بر کارهای ایدئولوژی و مبانی تئوری دینی در یک شرکت ساختمانی به نام «تنگه» به عنوان حسابدار مشغول به کار شد، اما همچنان با شور و شوق به جوانان یزدی راه و رسم مبارزه را آموخت و آنها را در جهت انقلاب اسلامی رهنمون بود و در خدمت مرحوم آیت الله صدوقی، یزد را به مرکز انقلاب ایران تبدیل کرد.
در سال 55 به مدت دو ماه دستگیر و به زندانهای کمیته ضد خرابکاری و اوین برده شد.
از سال 1342 تا 50 مبارزات جوانان اصفهان را شکل داد و آنان را در جهت تکوین انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی(ره) قرار داد که تشکیلات اصفهان از همه جا سازماندهی شده تر و فعال تر بود و مورد تائید بزرگان به خصوص شهید بهشتی قرار گرفت.
در جریان پیروزی در سال 57 در بسیاری از راهپیمائیها، اعتراضات و اجتماعات انقلابی مردم وی سخنرانی های پر شوری داشت، در اصفهان، یزد، میبد، اردکان، تفت و...
بالاخره با نوشتن اعلامیه های بسیار، سخنرانی در گوشه و کنار یزد و سرودن اشعار تند و ضد حکومتی، خود را در جهت انقلاب اسلامی و تسریع در روند آن قرار داد، تا با قیام مردم و رهبری امام خمینی، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
پس از پیروزی انقلاب، به دعوت مردم از یزد به اصفهان ،خمینی شهر و نجفآباد دعوت شد و مورد استقبال فوق العاده وکم نظیر مردم این شهرها قرار گرفت.