جمعه, 14 ارديبهشت 1403 Friday 3 May 2024 00:00

راوی: حسن آقابابایی
محورهای گفتگو: سیر مبارزات در سه سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی
* گفتگوی پیشین که با حضرت عالی داشتیم تا اردیبهشت 1355 و رهایی شما از زندان را در بر ‏گرفت. در گفتگوی پیش رو، ادامه مبارزات و تحولات همایونشهر از آن زمان به بعد تا پیروزی انقلاب اسلامی ‏مد نظر است. به عنوان نخستین پرسش از این گفتگو، پس از اینکه از زندان آزاد شدید شرایط را چگونه دیدید؟
البته مدتی درگیر تبعات زندان رفتنم بودم ولی کم‏کم شرایط را ارزیابی کردم و متوجه شدم شناخت مردم از امام بیشتر شده و نیروهای جدیدی به نهضت پیوسته‏اند.
* می‏شود آن شرایط را برایمان ترسیم بفرمایید؟
فعالیت‏ها در مساجد و مدارس بیشتر از پیش انجام می‏شد. جلسات قرائت قرآن امکانی برای بحث‏های سیاسی و آشنایی انقلابیون با هم فراهم کرده بود و در آن مکان‏ها کتابخانه یا تشکیل و یا در حال تشکیل بود. گروه‌های کوهنوردی از انقلابیون در سطح شهر تشکیل شده و افراد مستعد را جذب می‏کرد. محل فعالیت گروه‏های کوهنوردی در منطقه چشمه لادر و منظر و کوه‏های اطراف آن بود. انقلابیون و طلاب جوان در حوزه‌های علمیة دوشنبه‌بازار و پنج‌شنبه‌بازار فعال بودند. دبیرستان‌های شهر به کانون مبارزات تبدیل شده بود و انجمن اسلامی‏دانش‏آموزان در این مدارس فعالیت مخفی در مدارس از جمله پخش کتاب و نوار را برعهده داشتند. دارالزهراء به مرکز فعالیت زنان و دختران شهر تبدیل گردید. دانشجویان همایون‏شهری دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه اصفهان در شهر فعال و مبادرت به برگزاری نمایشگاه‏های کتاب و مجالس سخنرانی می‏کردند.
* فعالان این حرکت‏ها چه کسانی بودند؟
شهید رضا مؤذنی، حسن فاتحی، محمد قورچانی و... از فعالان گروه‏های کوهنوردی بودند. دکتر فضل‌الله صلواتی و حاج‌آقا عباسعلی برهانی‏پور، مصطفی نیلی‏پور و... در مدارس و مساجد شهر فعالیت می‌کردند. شهیدان محسن کیانی، نورالله کیانی، مرتضی شاهین، حسن شاهمرادی و حمید نعمتی از اعضای شاخص انجمن اسلامی‏ دانش‏آموزی بودند، همچنین قدیرعلی قصری، مهدی فخاری ‏از فعالان انجمن بودند.
* شرایط روحانیت به چه شکلی بود؟
بعضی از روحانیون مبارز مانند آیت‏الله احمدی، عبدالکریم مولوی، محمدجعفر سعیدیان‏فر، محمود صلواتی زندانی و تبعید بودند. آیت‏اله امامی ‏و حاج آقارضا صهری و تعدادی دیگر مساجد تحت نظر خود را در اختیار انقلابیون قرار داده و با آنها همکاری می‏کردند. بعضی از روحانیان از قم برای فعالیت و روشن کردن مردم شخصا و یا به دعوت انقلابیون به همایونشهر می‌آمدند و مجالس سخنرانی تشکیل می‏دادند.
* آنچه برشمردید در مکان‏های خاص و بین افراد خاص بود، از چه زمانی عموم مردم به این حرکت‏ها پیوستند؟
خبر مقاله توهین‌آمیز به امام خمینی (ره)، حوادث 19 دی ۱۳۵۶ و به شهادت رساندن تعداد زیادی از مردم معترض توسط مزدوران شاه، به شهرهای دیگر رسید و واکنش‏هایی را به وجود آورد. مراسم چهلم این شهدا در 29 بهمن در تبریز برگزار شد که نیروهای نظامی‏به آنها هجوم برده و تعدادی از مردم زخمی ‏و یا شهید شدند. مراسم اربعین شهدای تبریز در اصفهان برگزار شد. در مسجد ملاحیدر همایون‏شهر و همچنین در مسجد موسی بن‏جعفر درچه هم مراسم یادبود شهدا برگزار گردید. اینها اولین جرقه‏های حرکت عمومی ‏مردم همایون‏شهر علیه رژیم شاه بود. پس از آن مردم بيشتر به صحنه آمدند و بدین ترتیب فعالان سیاسی هم بیش از پیش در بین مردم جا باز کردند.2
* اولین راهپیمایی گسترده و عمومی‏ در سطح شهر که شما به خاطر می‏آورید چگونه شکل گرفت؟
اولین تظاهرات علنی و گسترده همایون‌شهر، در دانشگاه صنعتی که متشکل از دانشجویان سراسر کشور بود، شکل گرفت و به داخل شهر کشیده شد. به این ترتیب سرچشمة اولين راهپيمايي چشم‌گير و پرجمعيت همایونشهر، از دانشگاه صنعتي بود. دانشجویان اعم از دختر و پسر با خودروهای دانشگاه در ابتدای بلوار شهید محمد منتظری(میدان آیت‌الله صهری کنونی) پیاده شدند و در خیابان‌های توحید، طالقانی و شریعتی جنوبی فعلی به راهپیمایی خود ادامه دادند. مقابل كوچة پنج‌شنبه‌بازار فردی با نام خانوادگی بیگی گاوی جلوی پایشان ذبح کرد. حاج‌آقا محمود میردامادی از روحانیون محل نیز به همراه برخی از مردم به تظاهرات پیوستند.
* سرانجام راهپیمایی چه شد؟
در چهار راه شریعتی فعلی دانشجویان شعار سر‌دادند: «نماز جماعت-دانشگاه صنعتی» و جمعیت حاضر هم با خودرو به‌ سمت دانشگاه حرکت کردند. این حرکت، مقدمة برپایی تظاهرات بعدی از سوی مردم شهر بود و کم‏کم این راهپیمایی‌ها گسترده‌تر ‌شد.
* منظور از گسترده شدن راهپیمایی ها چیست؟
انقلابیون معمولا در راهپیمایی‌ها و سخنرانی‌های اصفهان شرکت می‌کردند ولی کم‌کم این راهپیمایی‌ها به همایونشهر کشیده شد و همه محله‌ها، کوچه‏ها و مساجد را فراگرفت. حتی در دوره حکومت نظامی‏، مردم در مسجد ولیعصر و جامع خوزان، مسجد زاغ‏آباد ورنوسفادران، مسجد جامع و مسجد ملاحیدر فروشان جمع می‌شدند و بعد از نماز با سخنرانی‌های داغ و افشاگرانه‌ای که برگزار می‌شد به شور و هیجان آمده، شعار مرگ بر شاه سر می‌دادند. کم کم این حرکت عمومیت یافت و در مساجد دیگر و محله‏های دیگر هم انجام شد. مردم سر کوچه‌ها با تیر، تخته، نردبان و سوزاندن لاستیک مانع ایجاد می‌کردند و داخل کوچه‌ها شعار می‌دادند. محله‌ها نیز وسعت زیادی داشت و دارای کوچه‌های طویل و تو درتو بود. وقتی کل محل یکپارچه فریاد و خروش می‌شد مأمورین حکومت‌نظامی‏جرأت نمی‌کردند داخل کوچه‌ها بیایند فقط گاهی تیر هوایی می‏زدند. در مرحلة بعد، تظاهرات از کوچه‌ها به خیابان‌ها کشیده شد.
* حکومت نظامی‏در چه شرایطی و چرا در همایونشهر اعلام شد؟
مادران و همسران زندانیان سیاسی به همراه دیگر اقشار مردم از روز نهم مرداد 1357 متعاقب بازداشت حجت‌الاسلام سيدجلال طاهری دست به اعتراض و تحصن از جمله در منزل آیت‏الله خادمی ‏زدند. مردم ضمن محكوم كردن جنايات مأموران شاه خواستار آزادی بی‏قيد و شرط حجت‌الاسلام طاهری شدند. به دنبال آن حوزه‌های درس و نمازهای جماعت مساجد و بازار اصفهان تعطيل شد و بازاريان و اصناف نيز به جمع تحصن‌ كنندگان پيوستند، درگيری ميان مردم و مأموران در نقاط مختلف اصفهان به تدريج شدت گرفت. پس از گذشت سیزده روز از این تحصن، نیروهای نظامی‏در شب پنجم ماه رمضان به مردم حمله کردند و بسیاری را زخمی ‏و تعدادی را به شهادت رساندند. در نتیجه آن تحصن پایان یافت. مردم به محض خروج از منزل و كوچه‌های اطراف، با آرايش جنگی نيروهای نظامی ‏و انتظامی‏ روبرو شدند. اين آرايش به سرعت به درگيری انجاميد. فردای آن روز اخبار شب گذشته مبنی بر شهادت و زخمی‏ شدن، تعدادی از معترضین انتشار یافت. به دنبال آن مردم در نقاط مختلف اصفهان و نیز شهرما به خیابان‌ها ریختند و تظاهرات عظیمی‏ به راه انداختند. سرانجام برای فرونشاندن این اعتراضات در ساعت 14:30 روز 20 مرداد شورای تأمين استان اصفهان با شركت مقامات لشكری و كشوری تشكيل شد و تصميم به برقراری حكومت نظامی ‏گرفت. ناجی در حكمی‏از سوی شاه به عنوان فرماندار نظامی ‏اصفهان و حومه تعيين شد. مردم در واکنش به انتصاب ناجی شعار می‏دادند: از درد نا علاجی، درجه دادند به ناجی. دو روز پس از اعلام حكومت نظامی‏ در اصفهان، سرلشكر ناجی در نجف‌آباد و همايونشهر و شهرضا نيزحكومت نظامی‏ اعلام كرد.
* اعلام حکومت نظامی ‏نقشی در فروکش کردن اعتراضات مردم از جمله در شهر ما داشت؟
خیر، اعتراضات و راهپیمایی‌ها و تجمعات مردم ادامه یافت و در واقع عمومی‏تر شد و هرکسی سعی می‏کرد زیر بار این شرایط نرود. می‏شود گفت گسترده ترین اعتراضات پس از اعلام حکومت نظامی ‏و بهتر است بگوئیم در شرایط حکومت نظامی‏ شکل گرفت و با افزایش اعتراضات و مبارزات، هرروز تعداد بیشتری دستگیر و سوار بر کامیونهای نطامی ‏راهی بازداشتگاه‏ها می‏شدند و افراد و خانواده‏های بیشتری درگیر ماجرا می‏شدند. همزمان اعتصابات در اماکن دولتی و خصوصی شرایط را برای رژیم سختر می‏کرد.
* نداهای الله‌اکبر بر فراز بام‏ها چه داستانی داشت؟
این کار یکی از حرکت‌های خودجوش و مؤثر مردم سراسر کشور در مقابله با حکومت نظامی ‏بود که در شهر ما هم اجرا می‏شد. مردم رأس ساعت 9 شب روی پشت‌بام‌ها، ندای الله‌اکبر سر می‌دادند. نخست‌وزیر وقت، ارتشبد ازهاری در مجلس شورای ملی گفت: «چه کسی می‌گوید مردم روی پشت‌بام الله‌اکبر می‌گویند؟! این صداها، نوار ضبط‌شده است که از بلندگوی مساجد پخش می‌شود!» فردای آن روز مردم در راهپیمایی‌ها شعار می‌دادند: «ازهاری بیچاره/ بازهم بگو نواره/ نوار که پا نداره/ این همه صدا نداره»
* راه پیمایی‏های درون شهر معمولا در چه مکان‏هایی برگزار می‏شد؟
ورنوسفادرانی‌ها از محلة خود به‌ طرف میدان امام فعلی می‌آمدند. اهالی فروشان نیز از خیابان توحید به سمت میدان 22 بهمن کنونی و از آنجا به خیابان امام جنوبی و میدان امام حرکت می‌کردند. مردم اسفریز، کهندژ، اندان و خوزان هم به همین ترتیب از خیابان شریعتی و بوعلی به سمت میدان امام، راه می‌افتادند. راهپیمایی مردم هرستان، آدریان و جوادیه نیز به میدان امام ختم می‌شد در واقع محل تلاقی تجمعات میدان امام بود.
* عید فطر سال 1357 نقطه عطفی در اعتراضات مردم به نظام شاهنشاهی بود، در همایونشهر هم اعتراضی شکل گرفت؟
در روز تاریخی سیزده شهریور 1357 برابر با عید فطر، همزمان با مردم سراسر کشور، نماز جماعت چند هزارنفری به امامت مرحوم حاج‌آقا احمدی در فروشان برگزار شد. پس ازآن درحالی که ایشان در جلوی صفوف مردم حرکت می‏کردند راهپیمایی عظیم و بی‌سابقه‏ای در شهر شکل گرفت. یکی دیگر از تظاهرات مردم همایونشهر که در یکی از مناسبتهای مذهبی شکل گرفت، تجمع عصر روز عید غدیر سال 1357 و در روز 28 آبان به دنبال شهادت اولین شهید همایونشهر در دوران انقلاب، شهید سید‏محمود ابطحی در صبح این روز در اصفهان بود.
* چگونه این راهپیمایی شکل گرفت و چه مسیری را طی کرد؟
با انتشار خبر نیروهای انقلابی از همه محله‌ها در مسجد ولی‌عصر خوزان تجمع نموده و سپس به سمت مسجد جامع، مسجد ملا محسن و درب محکمه راهپیمایی کردند. معترضین. وقتی وارد خیابان شریعتی فعلی شدند مأمورین حکومت ‌نظامی‏به سمت آنها تیراندازی کردند و مصطفی رجایی 22 ساله در جریان تعقیب وگریزها به شهادت رسید.*
* در محرم سال 1357 فعالیت‏های مبارزان در شهر به چه شکل بود؟
در دهة محرم 1357 در کل عزاداری‏های محرم در تمام محلات در دست مبارزان بود. در دهة اول ماه محرم این سال، حاج آقا یحیی مرتضوی پس از اقامة نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع فروشان منبر می‌رفتند. بعد از سخنرانی ایشان، مردم در کوچه و بازار شعار مرگ بر شاه می‌دادند. امام جمعة فعلی اصفهان، حاج‌آقا طباطبایی، نیز در یکی از مساجد محل ورنوسفادران سخنرانی‌های پرشوری برای مردم می‌کردند. در خوزان هم به همین منوال بود و دنبالة سخنرانی‌ها به راهپیمایی خیابانی کشیده می‌شد. عده‌ای در ابتدا احتیاط می‌کردند و در راهپیمایی‌ها شرکت نمی‌کردند تا اینکه کم‌کم این حرکت مردمی‏ فراگیر شد و برخی از روحانیون جلودار راهپیمایی‌های محله خود شدند. ازجمله حاج‌آقا رضا امامی‏ فروشانی، امام جماعت مسجد اعظم. ایشان هر 15 روز یکبار از قم به همایونشهر می‌آمد او سدّی بود برای حفاظت از جوانان در مقابل انگ‏ها و تهمت‏های کسانی که به جوانان انقلابی شهر برچسب پیروی از جریان‏های روز مانند غروی، شهید جاویدی و جریان‏های مخالف ولایت امام حسین (ع) را می‏زدند. او رشادتی به‌یادماندنی از خود نشان داد و همواره در صف اول راهپیمایی‌ها جلودار بود. فرزندان ایشان نیز جزء تریبون داران راهپیمایی‌ها بودند. البته در این ایام تعدادی از شهروندان به شهادت رسیدند که در گفتگوی جداگانه‏ای به آن پرداخته شده است.
* خاطره‏ای از شرکت آیت‏اله حاج‌آقا رضا امامی‏ در راهپیمایی‏ها در همایون‏شهر دارید؟
بله، دریکی از راهپیمایی‌ها، وقتی جمعیت به میدان امام رسید، نیروهای نظامی ‏جلوی صفوف معترضین ایستادند و تیر هوایی شلیک کردند. در آن لحظه حاج‌آقا سینه سپر کرد و مقابل آن‌ها ایستاد و فریاد زد: می‌خواهید تیر بزنید؟! بزنید به سینة من.
* مبارزان شهر با دیگر شهرها هم در ارتباط بودند؟
مردم علاوه بر شرکت در اعتراض‌ها و سخنرانی‌های شهر خود، در تجمعات شهرهای دیگر حتی تهران نیز شرکت می‌کردند آن زمان نیروهای فعال این شهر بیشتر به اصفهان می‌رفتند و در تجمعات شرکت می‏نمودند. در آستانة پیروزی انقلاب، افرادی که خدمت سربازی را گذرانده و آموزش سلاح دیده بودند، برای کمک خود را به تهران ‌رساندند، از جمله این افراد محمد شفیعی و شهید احمد شفیعی بودند.
* یکی از وقایع دوران اوج انقلاب، حضور همایونشهری‏ها در نجف‏آباد است، جریان چه بود؟
مبارزان این دو شهر باهم در ارتباط بودند و در برنامه‏های مختلف همکاری می‏کردند روز 21 آذر 1357 همزمان با یازدهم محرم، افرادی شاه‌دوست، تحت پوشش مأموران شهربانی، بازار نجف‌آباد و منزل آیت‏الله ایزدی امام جمعه نجف‏آباد را به آتش کشیدند و اموال مردم را به غارت بردند. به دنبال آن تعداد زیادی از ساکنان شهر ما با وسایل مختلف حتی خودروهای شهرداری، جهت دلداری و پشتیبانی از مردم آسیب دیده به نجف‌آباد رفتند و راهپیمایی باشکوهی جهت اعلام همبستگی در خیابان‌های آن شهر برپا کردند.
* مردم همایونشهر در نجف‏آباد شعار خاصی می‏دادند؟
بله دسته جمعی شعار می‌دادند: «مانند شما در ره دین هستیم گرفتار / ای مردم آزاد؛ خلق نجف‌آباد.» شعارها معمولاً فی البداهه گفته می‏شد. طولی نکشید که مردم نجف‌آباد در پاسخ به اظهار همدردی با آنها، به همایونشهر آمده و راهپیمایی باشکوهی در شهرما انجام دادند. نمونه دیگر همراهی مردم همایونشهر با شهرهای دیگر پخت و ارسال نان برای مردم تهران همزمان با اوج مبارزات و کمبود نان در آن شهر بود.**
* در این شرایط امنیت شهرها در دست چه کسانی بود؟
در روز 30 دی 1357 همزمان با راهپیمایی اربعین حسینی، از سوی امام خمینی (ره) اعلامیه‌ای خطاب به مردم صادر شد که امنیت کوچه و محله و شهرها را خود بر عهده بگیرید. پیرو امر امام، افرادی با چوب یا هر وسیله دیگری که دم دستشان بود شب تا صبح در محله‌ها نگهبانی می‌دادند و جهت برقراری امنیت شهر تلاش می‌کردند. آنزمان شهر به بزرگی اکنون نبود و خانه‏های محلات درجایی تمام و صحراها شروع می‏شد. مثلا خانه‏های حد فاصل بین خیابان امام شمالی فعلی به خیابان در حال احداث شریعتی اطراف نهر گارد منتهی می‏شد و مردم این ورودی را بسته و شبها نگهبانی می‏دادند.
* احتیاجات مردم در شرایط اعتصاب سراسری و بیکاری چگونه برطرف می‏شد؟
در آن شرایط ویژه، عده‏ای از مردم از نظر مواد غذایی در مضیقه قرار گرفته بودند. این شرایط مردم را بر آن داشت تا به صورت خودجوش تعاونی‌های محلی در سراسر شهر تشکیل بدهند. اقلام احتیاجی همچون حبوبات و... را به ‌صورت عمده خریداری کرده و بدون در نظر گرفتن هیچ سودی در اختیار مردم قرار می‌دادند. این حرکت راهگشای قشر متوسط و فقیر جامعه شد. اگر خانه‌ای آب نداشت برایش آب تهیه می‌کردند. وقتی می‌شنیدند پیرزنی نفت ندارد برای او نفت می‌بردند. برای گرفتن نفت، صف‌های طولانی تشکیل می‌شد زیرا پخت ‌و پز و استفاده از وسایل گرمایشی منازل بدون نفت معنا نداشت. جوان‌ها با هر مشقتی که بود ساعت‏ها در صف می ایستادند و نفت می‌گرفتند و به دست افراد ناتوان و پیرزن‏ها و پیرمردها می‌رساندند. وحدت، همیاری و همدلی بی‌نظیری بین مردم به وجود آمده بود.
* جریان پایین کشیدن مجسمه محمدرضا پهلوی چه بود؟
شام عاشورای سال1357 همزمان با برگزاری مراسم در شهرهای اصفهان و نجف‌آباد، مجسمه شاه از میدان‌های اصلی این شهرها به پایین کشیده شد. در همایون‏شهر در اواسط دهه 1344 با تکلیف کشوری، شهرداری شهر مجسمه‏ای‏ با هزینه گزاف و از پول مردم ساخت. چگونگی نصب آن، به لحاظ سمت گذاشتن، مدتها محل اختلاف اهالی سه محل بود تا در نهایت در میدان اصلی شهر بر روی تخته سنگی نصب شد. این مجسمه در شام عاشورای سال 1357 توسط مردم با پیشتازی تعدادی از انقلابیون به زیر کشیده شد.
* مقامات انتظامی ‏و امنیتی به پایین کشیدن همزمان مجسمه‏ها واکنشی نشان ندادند؟
چرا پس ‌از آن رضا ناجی، فرمانده حکومت ‌نظامی ‏استان اصفهان، سخنرانی تهدیدآمیز تندی کرد که از طریق تلویزیون پخش شد. در نتیجه روز يازدهم محرم که مردم در خيابان شريعتي فعلی مشغول عزاداری بودند و شعارهای از جمله: «پرچم نهضت به کف ماست / ایمان شرف ماست» سر می‌دادند؛ مأموران تحت تأثیر سخنرانی تحریک آمیز ناجی، به طرف مردم تیراندازی مستقیم کردند. ابوالقاسم عمومي از عزادارانی بود که به شهادت رسید. مصطفي مصطفوي نیز تیری به پایش اصابت کرد که براثر جراحت شدید و تاخیر عمدی در درمان به‌موقع وی، مجبور به قطع آن از بالای زانو شدند. رضا سرخي براثر اصابت تیر به لگنش آسيب شديدي ديد و چندین نفر دیگر هم در محله‌های مختلف مجروح شدند.***
.........
پی نوشت
*تعدادی از راویان از جمله دکتر حسین لقمانی اظهار داشتند که یک گروه مخفی حدودا 15 نفره برنامه ریزی و هدایت راهپیماییها و اعتراضات را در همایونشهر بر عهده داشتند. جلسات گروه مخفیانه تشکیل می‏شد و یکی از اعضای این گروه اصغرخاسته شاعر مردمی بود که شعارها را وی می‏سرود.
**سید‏حسین شبیری یکی از شاهدان در اینباره می گوید: با چند نفری از انقلابیون قزوین آشنایی داشتم، اطلاع دادند که مردم آن شهر از لحاظ نان دجار مشکل شده‏اند، موضوع را با فعالان مطرح کردم، موجی راه افتاد که آرد مجانی تهیه و به زنان محل داده می شد تا پخت کنند. سپس نانهای پخته شده را به محلی مخفی در قزوین می فرستادم و در آنجا دوستان با برنامه بین مردم پخش می‏کردند
*** به غیر از راهپیماییهای ذکر شده دو حرکت دیگر در فروردین و اردیبهشت 1357 در شهر رخ داد که هرکدام از جهتی اهمیت خاص خود را داشتند. در برنامه اول که در شامگاه 10 فروردین به وقوع پیوست.
اقدام بعدی در اردیبهشت ماه برای برپایی چهلم شهدای حوادث شهدای چند شهر در مسجد ملاحیدر فروشان بود. برای شرکت در این مراسم دانشجویان دانشگاه اصفهان به شکل وسیعی شرکت کرده بودند. ماموران حکومت به مسجد حمله و مانع اجرای برنامه شدند ولی ساعتها ضد و خورد در محل ادامه یافت و این تجمع معترضین انعکاس وسیعی در خود شهر و اصفهان داشت.

نوشتن دیدگاه