نویسنده: اکبر آذربایجانی
نام: عبدالخالق سده ای
تولد: اول ذی القعده 1269 ه.ق برابر با 1230 ه.شمسی (معاصر با ناصرالدین شاه قاجار)
وفات: بیستم ذی الحجه 1331 ه.ق برابر با 1292 ه.شمسی
مبارز راه آزادی وعدالت، معترض حکومت، همفکر و همسنگر سید جمال الدین واعظ و ملک المتکلمین و میرزا رضای کرمانی و عضو کمیته انقلاب از تشکیلات اولیه مشروطه خواهی و مبارز و مدافع مشروطه
شرح حال:
عبدالخالق آخرین فرزند حاج محمد حسین و نوه ملاعلی واقف مسجد زنجیری باولگان که از معدود مساجد شیعی اصفهان و تنها مسجد شیعی در سده بود.
عبدالخالق در ابتدا به شغل تجارت تنباکو که شغل پدرانش بود اشتغال داشت ولی پس از آنکه تجارت تنباکو به شرکت خارجی منتقل شد ورشکست گردید و به تجارت تخت و گیوه روی آورد. در جریان بابی گری و بابی کشی ابتدا جانب روحانیون را گرفت ولی به دلیل نفی بلدبابی ها و سپس قتل عام آنها در صحرای جعفرآباد (حد فاصل بین سده و رهنان) در سال 1307 ه.ق از آنها فاصله گرفت و برای آزادی دهها نفر از اهالی سده (ورنوسفادران) که در سیاهچال های حکومتی اصفهان بودند به اصفهان گریخت و چون به شکایات او رسیدگی نشد به تهران عزیمت نمود. در تهران متوجه شد که شاه (ناصرالدین شاه) اصلا به شکایات مردم وقعی نمی گذارد و برای چند بار خود را جلوی درشکه ناصرالدین شاه انداخت و توانست شکایات خود را ارائه بدهد ولی متوجه شد که «نرود میخ آهنین در سنگ»
از این رو در کاروان سرایی که اکثر مورد ظلم قرار گرفته ها اقامت داشتند سکنا گزید و با بزرگان و مبارزان دیگر بلاد آشنا شد و در همان کاروان سرا با سید جمال الدین واعظ و ملک المتکلمین و میرزا رضای کرمانی آشنا شد و پس از کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی، نخستین اعتراض ها و عدالت خواهی ها در تشکیلاتی به نام «کمیته انقلاب» شکل گرفت که عبدالخالق یکی از آنها بود.
در جریان کودتای صغیر و حکومت اقبال الدوله کاشی در اصفهان تمام درب و پنجره و کتب خطی عبدالخالق در میان خانه ی او در آتش بیداد اقبال الدوله سوخت، به طوریکه خانواده عبدالخالق مدت ها از ترس در خانه ی بستگان خود اقامت داشتند ولی دشمنی خاندان قاجار با او و ستیز او با برخی از متنفذین و متحجرین سرانجام به مرگ مشکوک او در سال 1292 ه.ش انجامید.