شنبه, 08 ارديبهشت 1403 Saturday 27 April 2024 00:00

دکتر سید‏رضا دیباجی فروشانی


نام پدر: سید‏نصرالله
برادر شهید آیت‏ الله سید‏احمد دیباجی


ولادت: 1319.
در‏گذشت: اول مهر 1383.
آرامگاه: بهشت زهرای تهران.
تحصیلات: اجتهاد با تاید در کمسیون اجتهاد، دکترای الهیات.


عناوین:
کنشگر مذهبی، آموزشی و مدیریتی
استاد حوزه و دانشگاه


فعالیت‏ها:
معلم آموزش و پرورش دهه 1340
تاسیس مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه اهواز دهه 1350
رییس دانشکده الهیات دانشگاه اهواز دهه1350
مدیریت‏ها و معاونت‏های متعدد در وزارت علوم و مشاور وزیر علوم در دهه 1360
عضو هیئت علمی سازمان سنجش کشور اواخر دهه 1350 و دهه 1360
استاد الهیات دانشگاه آزاد، مدرس حوزه علمیه قم، اهواز و تهران

مروری برزندگی و سوابق دکتر سید‏رضا دیباجی فروشانی
سیدرضا در سال 1319 در خانواده‏ای روحانی در سده به دنیا آمد، پدرش سیدنصرالله نام داشت. خانواده آنها از سادات و اهل علم و دانش بودند و نسبتشان به امام جعفر صادق(ع) می رسید. سیدرضا تحصیلات ابتدایی را در زادگاه به سرانجام رساند. دهه دهه 1320 بود و مشکلات بعد جنگ، موج مهاجرتی از سده به خوزستان راه افتاده بود و این موج سید‏نصراله و خانواده‏اش را به اهواز برد. به اهواز که رفتند وارد دبیرستان شد و پدرش او را تشویق کرد تا همزمان در مدرسه علمیه آیتاله شیخ انصاری طلبگی کند. مدتی نیز به مدارس علمیه قم رفت و در مدارس خان و فیضیه همراه برادر شهیدش سیداحمد پای درس اساتید برجسته حوزه نشست. حاصل تحصیلاتش در این مقطع طی مرحله مقدمات و سطح حوزه و گرفتن دیپلم بود. بعد از این مرحله در سن21 سالگی به استخدام آموزش و پرورش درآمد. همزمان با تدریس به تحصیلات حوزوی و آموختن دروس خارج ادامه داد. با فرا رسیدن تابستان و فصل گرما طبق رویه سدهی‏های مقیم خوزستان به زادگاه بر می‏گشت، اما از این فرصت هم برای تلمذ به مدرسه صدر اصفهان می‏رفت. در دهه 1330 ازدواج کرد که ثمره آن دو دختر و دو پسر است.
او که دیپلم ادبی داشت اینبار تصمیم به ادامه تحصیل در دانشگاه گرفت در کنکور شرکت و برای کارشناسی ادبیات فارسی پذیرفته شد. کسب مدارج علمی و حوزوی و شهرتش در تدریس و دینداری سبب شد تا ریاست وقت دانشگاه جندی شاپور از او بخواهد از آموزش و پرورش به دانشگاه منتقل شود. با تحقق این امر و ورود این شخصیت آگاه و فعال به جندی‏شاپور تحولاتی رخ داد. او مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه را راه اندازی نمود و در سال 1357 سرپرست دانشکده الهیات دانشگاه شد و همزمان سلسله سخنرانی‏هایی در انجمن دانشوران اهواز داشت. چیزی نگذشت که از طرف دانشگاه برای ادامه تحصیل و پژوهش راهی کشور مصر شد.. شرایط بعد انقلاب و نیاز شدید به مدیران قابل اعتماد سبب شد تا وی به درخواست وزیر علوم وقت دکتر شریعتمداری موقتا برای سر و سامان دادن به کنکور و سنجش دانشجو به تهران منتقل شود که همزمان با شهادت برادرش و دو پسر برادر او بود. ولی این انتقال دایمی شد و از آن پس دکتر سیدرضا دیباجی تا سال 1363 در پست‏های اجرایی، تکمیل تحصیلات دانشگاهی، تدریس و پژوهش مشغول بود. او در سال 1364 از پایان نامه ارشد بر زمین مانده خود به دلیل ورود درکارهای اجرایی دفاع کرد و سپس موفق به دریافت دکترای الهیات شد، البته وی در سن 35 سالگی به درجه اجتهاد نایل گردیده بود و در سال 1359 کمسیون اجتهاد وزارت علوم بر این درجه وی مهرتایید زده بود.
دهه 1370 اوج فعالیت‏های دانشگاهی دکتر دیباحی محسوب می‏شود وی در این سالها در دانشکده‏های مختلف تدریس می‏کرد و همزمان مدیریت گروه و گاه معاونت دانشکده را هم به عهده داشت. او به عنوان یک شخصیت علمی در مجامح مختلف علمی حضور می‏یافت و محبوبیت خاص خود را در بین دانشجویان و دانشگاهیان داشت به گونه‏ای که بارها به عنوان استاد نمونه برگزیده شد.
ایشان همچنین در این سالها در مجامع دینی چون هیئت فاطمیه تهران حضور فعال داشت و سخنرانیهای محققانه ایراد می‏نمود. بعد اجتماعی و انسان دوستانه شخصیت وی سبب می‏شد تا در حل و فصل مشکلات مردم به ویژه دوستان و آشنایان حتی در بستر بیماری کوشا باشد.
سر انجام این استاد و پژوهشگر کوشای حوزه و دانشگاه پس از یک بیماری سخت در اول مهر 1383 در طلوع مراکز علمی و دانشگاهی، غروب نمود و کرسی استادیش خالی ماند و در آرامگاه بهشت زهرای تهران آرمید.

سالشمار زندگی استاد دکتر سید‏رضا دیباجی فروشانی
سال 1319: تولد.
1339: اخذ دیپلم و استخدام در آموزش و پرورش.
دهه 1350: انتقال به دانشگاه جندی شاپور و تاسیس مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه.
سال 1353: مدرس حوزه علمیه قم.
سال 1354: کسب درجه احتهاد.
سال 1357: ریاست دانشکده الهیات دانشگاه اهواز.
سال 1359: تاید درجه اجتهاد توسط وزارت علوم و اعطای دکترای الهیات به ایشان.
اواخر دهه1350 تا سال 1363: انتقال به تهران و
مدیریت‏ها و معاونت‏های متعدد در وزارت علوم از جمله مشاور وزیر علوم و عضو هیئت علمی سازمان سنجش کشور.
سال 1364: اخذ ارشد از دانشگده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه تهران.
اواخر دهه 1360: اخذ دکترای الهیات.
دهه 1370 استاد الهیات در دانشگاه‏های مختلف از جمله دانشگاه آزاد اسلامی.

دکتر سید‏رضا دیباجی فروشانی از منظر دیگران
به یاد این استاد فرزانه و دانشمند کتابی با عنوان«بیاد پرواز روح آسمانی روانشاد استاد دکتر سید‏رضا دیباجی» به همت دکتر فرحناز صدوقی.استاد دانشگاه شهید بهشتی و راضیه دیباجی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تدوین شده است. در این یادنامه چندین نفر از اساتید دانشگاه‏ها وهمکاران وی مطالبی در خصوص اخلاق و منش و رفتار ایشان نگارش کرده‏اند. در همین مجموعه بعضی از مقالات وی و نیز اسناد و مدارک استاد آورده شده است.
یکی از نوشتارهای یادنامه با عنوان« خاطره‏های ماندگار از شادروان مرحوم دکتر سید‏رضا دیباجی» به قلم دکتر محمد‏جواد رجائیان جهت آشنایی در خور با این شخصیت علمی آورده می‏‏شود:
آشنایی اینجانب با شادروان مرحوم دکتر سید‏رضا دیباجی تقریبا از نیمه دوم سال 1358 که معاونت وزارت فرهنگ و آموزش عالی و ریاست سازمان سنجش آموزش کشور به اینجانب محول شد، شروع می‏شود. بعد از انقلاب که مرحوم آقای دکتر دیباجی از دانشگاه اهواز به وزارت فرهنگ و آموزش عالی منتقل شد در گروه هیئت علمی سازمان سنجش مشغول خدمت شدند، گروه مذکور متشکل از اساتید مختلف و کارشناس مجرب بودند و مهمترین وظایف آنها بررسی وضعیت کیفی آموزش دانشگاه‏های کشور بود. در سالهای بعد از انقلاب در تمام وزارتخانه‏ها و سازمانها و به خصوص دانشگاه‏ها به علت جو حاکم آشفتگی و بی نظمی و درگیری گروه‏های سیاسی در دانشگاه‏ها هر روز مشکلات فراوانی برای مدیریت ایجاد می‏کردند که بالاخره منجر به تعطیلی دانشگاه‏ها شد. در آن شرایط خاص اعظای هیئت علمی سازمان سنجش در دانشکده‏های دانشگاه‏های مختلف حضور پیدا کردند و برای ایجاد نظم و رفع درگیری‏ها نقش مهمی را ایفا می‏کردند.
مرحوم آقای دکتر دیباجی با توجه به این که در کسوت روحانی بودند حضورشان در جمع اساتید و دانشجویان بسیار ارزشمند بود و ایشان زحمات زیادی در برقراری نظم و آرامش در دانشگاه‏های متحمل شدند.اینجانب وقتی مسوولیت سازمان سنجش را پذیرفتم در داخل سازمان با هیچ کس آشنایی قبلی نداشتم و از دانشگاه تهران هم کسی را همراه خود به کار دعوت نکردم در چنین شرایطی
مرحوم دکتر دیباجی با توجه به اوضاع آشفته و شرایط حاکم در آن روزها با تمام توان مخلصانه و با صداقت و صمیمیت مانند کسی که سالها سابقه آشنایی دارد از هیچ نوع کمک در امور سازمان به اینجانب کوتاهی نکرد...
اینجانب در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از طرف مردم زنجان به نمایندگی مجلس انتخاب شدم و در خرداد 1359 مسوولیت معاونت امور دانشجویان وزارت فرهنگ و آموزش عالی نیز به اینجانب مجول شد. با توجه به حجم کارها از دکتر دیباجی خواهش کردم خیلی از امور سازمان دانشجویان را به عهده گیرد و ایشان با عشق و علاقه نسبت به انجام کارهای جاری و امور محوله با جدیت تمام بدون اینکه دنبال حکم و مسوولیت اداری و پست باشد مخلصانه انجام وظیفه می‏کردند.
دکتر دیباجی با دولت شهید رجایی هم همکاری صادقانه‏ای داشت در سال 1363 اینجانب برای تاسیس دانشگاه علوم و صنایع دفاعی واقع در شاهین‏شهر دعوت به کار شدم در این مدت از سال 1365 مرحوم دیباجی به عنوان مشاور رئیس دانشگاه در دفتر تهران و گاه در خود دانشگاه شاهین‏شهرمشغول خدمت بود. در سال 1371 که از دانشگاه کناره‏گیری کردم حدود 4 سال دز طبقه دوم منزل ایشان به عنوان مستاجر ساکن بودم. در تمام این مدت عده‏ای از دوستان و آشنایان و همکاران و همشهریان ایشان از خمینی‏شهر به ایشان مراجعه می‏کردند. اینجانب روزهای اول نسبت به این موضوع حساس بودم و انتقاد داشتم و فکر می‏کردم این همه برای دید و بازدید و گفتگوی دوستانه است. ولی بعد از مدتی متوجه شدم اکثریت مراجعه کنندگان به خاطر گرفتاریها و معضلات زندگی به ایشان مراجعه نموده... خوشبختانه ایشان همیشه با رویی گشاده و با عشق و علاقه نسبت به رفع مشکلات همت می‏گماشت و حتی گاهی نمی توانست گرفتاری بعضی از آنها را رفع کند ولی با توجه به اخلاق حسنه که داشت تلاش خود را می‏کرد و ارایه طریق می‏نمود و این مسئله یکی از ویژگی های مهم ایشان بود.