شنبه, 08 ارديبهشت 1403 Saturday 27 April 2024 00:00

 آيت الله العظمی سید رحیم سدهی 

شهرت:      حاج آقا سدهی


نام پدر:      سيد عبدالكريم


تولد:          1237 ه.ش


وفات :      جمعه , 30 آبان 1297


آرامگاه:    مشهد رواق مطهر

عناوین:
ازموسسین انجمن ولايتی اصفهان همراه با حاج آقا نجفی
طرفدار مشروطیت در ابتدای نهضت
هدایت مبارزات ضد بهاییت در سده
جد خاندان ابطحی ها 


شرح:


مرحوم آيةالله العظمی آقای حاج سيد عبدالرحيم سدهی، مشهور به حاج آقا سدهی فرزند مرحوم مغفور سيدالعلماء آقای سيد عبدالكريم سدهی، در حدود 1275/1237 قمری در سده اصفهان در خانواده ای روحانی و مذهبی متولد گرديد. والد ماجدش از روحانيون و سادات مورد توجه مردم شهر بود. وی پس از طی مراحل تحصيلات ابتدائی، در مكتب خانه سده و نزد والد ماجدش برای ادامه تحصيل به شهر اصفهان هجرت نمود، و ضمن اقامت در مدرسه كاسه گران و تكميل مراحل سطح، از محضر بزرگان و اعلام علماء شهر اصفهان بهره وافر برد تا به عاليترين مراتب علم و اجتهاد رسيد.


اساتيد:
اساتيد ايشان عبارتند از: آيةالله العظمی ميرسيد محمدباقر موسوی خوانساری صاحب روضات، آيةالله العظمی ميرسيد محمد هاشم موسوی چهارسوقی، ميرزا ابوالمعالی كلباسی، ملامحمد باقر فشاركی، آيةالله آقا عبد الحسين محلاتی و آيةالله شيخ محمد باقر نجفی.


وحدت و همدلی:
حضور در محضر مرحوم آيةالله شيخ محمدباقر نجفی، سبب شد كه بين آيةالله حاج آقا سدهی و فرزندان آيةالله نجفی آقايان حضرات آيات حاج شيخ محمدتقی و حاج آقا نورالله نجفی رابطه الفت و صميميت فوق العاده زيادی برقرار گردد كه تا روزهای واپسين عمر آنها را همراه با هم قرار داده تا در بسياری از تحولات اجتماعی و سياسی آن زمان تأثيرگذار باشند؛ و اين رسالت عظيم علماء و روحانيون است كه بايد نماد وحدت و همدلی در جامعه باشند، زيرا همدلی و صفا و صميميت بين علما نه تنها زمينه موفقيت آنها را فراهم می­كند بلكه باعث اتحاد و همبستگی ملت و مجد و عظمت اسلام و مسلمين می­گردد لذا بايد همواره مراقب باشند كه اختلاف ديدگاه ها و نظرات و يا سوء ظن و حسادتها به وحدت و همدلی آنها خدشه وارد نكند و دشمن نيز با فتنه انگيزی و ايجاد اختلاف بين آنها و پيروانشان به مقاصد شوم خويش نرسد؛ چرا كه به تجربه ثابت شده است كه يكی از كارآمدترين و حساسترين ابزارهای دشمنان امت اسلام، ايجاد اختلاف و نزاع بين علماء و پيروان آنها بوده است و هرگاه روحانيون و علماء از اين حقيقت غفلت نموده­ اند ضربه ­های سهمگين از دشمن متوجه آنان شده است، لذا يكی از عمده ترين دلايل توفيق علما آن عصر در شهر اصفهان در مقابله با انواع تهاجمات دشمنان همين وحدت و همدلی آنان بوده است.


طلايه دار مبارزه با بابی ها:
يكی از خطرهای بزرگ برای استعمارگران، وحدت دينی و مذهبی مردم ايران بوده و هست و آنها نيز برای تضعيف ايران و ايرانيان در كنار همه، تلاش هائی كه داشته اند همواره سعی نموده اند تا با ايجاد فرقه های مذهبی مختلف، وحدت اسلامی مردم را به تفرقه مبدل نمايند.
ايجاد فتنه باب در زمان محمدشاه قاجار و بهائی­گری در زمان ناصرالدين شاه نيز در واقع تلاش در همين جهت بود كه با حمايت و پشتيبانی استعمارگران كهنه كار مانند انگليس، طراحی و سازماندهی و تأسيس گرديده و توسط طمع كاران تازه كار مثل دولت غاصب صهيونيستی اسرائيل، پشتيبانی شده است كه اجازه فعاليت آزادانه بيت العدل به عنوان بالاترين نهاد در بهائيت و استقرار آن در اسرائيل و كمك به بالندگی اين فرقه ضاله در محافل بين المللی، گوشه ای از اين اقدامات وقيحانه است.
آنها سعی نمودند با توجه به اهميت موضوع مهدويت نزد شيعيان با ترويج آئين سخيف و خرافی بابيه، معتقدات دينی شيعيان را خدشه دار نموده و آنها را برای پذيرش فرهنگ استعماری در ايران آماده نمايند.
در اين ميان، علماء با بصيرت نيز به رسالت الهی خود عمل نموده و به مقابله با اين ترفند خطرناك دشمن پرداختند و منتظر اقدامات محافظه كارانه دولتها نشدند.
ميرزا محمدحسن خان جابر انصاری در بخش سوم كتاب (آگهی شهان از كار جهان) اينگونه می­گويد كه: در سال 1307قمری اقدام بی­شرمانه گروهی از بابيان سده در توهين به مقدسات مسلمانان و ترويج انحرافات دينی و اخلاقی در ميان عوام مردم، كاسه صبر رهبران مذهبی شهر را لبريز كرد و مردم مؤمن به اشاره فقهای بيدار، پيروان باب را از سده بيرون كردند. بابيان نيز از دربار، ياری خواستند و شاه نيز فرمان داد تا آن گروه تبهكار تحت حمايت نيروهای دولتی قرار گيرند و در زير سايه سرنيزه های قوای انتظامی به سمت سده برگردند تا در لانه های خود مستقر شوند. مؤمنان اين شهر نيز به رهبری مرحوم آيةالله حاج سيد محمدرحيم مجتهد سدهی، هم صدا با مرحوم آيةالله آقا نجفی به خيابانها ريختند و به روياروئی با مفسدان پرداختند كه در اين جنگ و نزاع هفت نفر از بابيان به هلاكت رسيدند.


مخالفت با مشروطه:
پس از آنكه مبارزات مردمی به رهبری روحانيت از سال 1323 قمری برابر 1283 شمسی توسط بزرگانی چون سيد محمد طباطبائی و سيد عبدالله بهبهانی و شيخ فضل­الله نوری در ايران اوج گرفت، از طرف علمای بزرگ نجف از جمله حضرات آيات ميرزای نائينی و آخوند خراسانی و شيخ عبدالله مازندرانی و ميرزا حسين تهرانی نيز مورد حمايت واقع شد، و بالاخره اين قيام با امضای فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس شورای ملی در چهاردهم مرداد 1285 شمسی برابر 1324 قمری توسط مظفرالدين شاه قاجار به نتيجه رسيد، و اولين مجلس شورای ملی در 28 مرداد همان سال با حضور نمايند­گان تهران تشكيل گرديد، اما شاه قاجار ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت و جانشين او محمدعلی شاه كه به شدت مخالف مشروطه بود در 28 ديماه 1285 شمسی به سلطنت رسيد.
در اين هنگام، انقلاب مشروطيت پس از مهاجرت صغریٰ به حرم حضرت عبدالعظيم و مهاجرت كبریٰ به قم كه توسط علماء و روحانيون مبارز سازماندهی شده بود با نفوذ عوامل بيگانه و دست نشانده انگلستان و روسيه همچون سردار اسعد، صمصام السلطنه و ولی خان تنكابنی و عوامل محمدعلی شاه، از مسير اوليه اسلامی خود منحرف شد. در اينجا بود كه بخشی از علماء و رهبران مشروطه كه تا قبل از ائتلاف استبداد داخلی و استعمار خارجی در جهت انحراف انقلاب مشروطيت از اين انقلاب حمايت فكری و معنوی و اجتماعی و سياسی می­نمودند، از پشتيبانی مشروطه و مشروطه خواهان دست برداشته و حتی از ادامه اين حركت اعلام برائت نمودند كه از جمله اين گروه از علما حضرات آيات ميرزای نائينی و آخوند خراسانی از حوزه نجف و شيخ فضل­الله نوری در تهران و حاج آقا سدهی در اصفهان می­باشند كه با شعار مشروطه مشروعه از صف رهبران وابسته به دولت استبدادی و عناصر معلوم الحال وابسته به بيگانگان جدا شدند و نه تنها اعلام برائت از مشروطه نمودند بلكه انزجار خود را از انحراف مشروطيت در مواضع مختلف ابراز نمودند.
در كتاب سرداران گمنام در ذكر وقايع اين روزگار می نويسد: يكی از كانون های مبارزه و آزادی خواهی شهر اصفهان بود كه پيش تر طعم ظلم و تعدی گسترده ظل السلطان را چشيده بود و هنوز عمال شاهزاده معزول در اصفهان به مردم ظلم می نمودند، حاكم اصفهان ميرزا محمدخان غفاری كاشانی ملقب به اقبال­الدوله كاشانی و نايب او معدل ­الملك شيرازی نيز عنان ظلم و ستم در پيش گرفته و اهالی اصفهان را سخت در تنگنا گذاشته بودند. مردم اصفهان نيز در راستای مبارزه خود در تاريخ 19/3/1326 قمری انجمن فعالی به نام انجمن ولايتی تشكيل داده بودند كه شخصيت های بزرگی چون حاج آقا نورالله نجفی رئيس انجمن و حاج آقا سدهی و حاج ميرزا محمدعلی كرباسی و حاج آقا جمال و حاج ميرزا ابوالحسن بروجردی و ميرزا احمد دولت آبادی و حاج آقا محمدجوباره ای و سيدحسن مدرس و افراد مشهور ديگری آن را اداره می كردند.
از جمله روزنامه های منتشره در آن زمان، روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان است كه از تاريخ 21 ذی القعده 1324 قمری به مديريت آقای سراج الدين صدر جبل عاملی در چهار صفحه در اصفهان منتشر گرديده و در سالهای اول و دوم هفته ای يك بار روزهای يك شنبه به چاپ می رسيد، در شمارگان 28 تا 34 اين روزنامه گزارشهای وقايع اين دوره ثبت گرديده و از جمله آن گزارشها می نويسد: بركناری نظام السلطنه حاكم اصفهان و مشكل كمبود و احتكار گندم و نا امنی راه ها و شايعه بازگشت مجدد ظل السلطان حاكم سابق و مستبد اصفهان، باعث شد تا مردم به كنسولگری روسيه و انگلستان رفته و از استعمارگران تقاضا كرده پا در ميانی كنند و اجازه ندهند تا ظل السلطان به حكومت اصفهان منصوب شود؛ بدين ترتيب ليزاوسكی كنسول روسيه به مردم اطمينان داد كه شاهزاده تنها برای سركشی املاك و دارائی خود به قميشلو آمده و بعد از چهل روز به تهران باز خواهد گشت.
ظل السلطان در اين مرحله، لباس مشروطه خواهی به تن كرده و حتی در جشن سالروز اعطای مشروطيت جلوی خانه خود را اطاقی زد و دستگاه پذيرائی چيد.
در چنين اوضاع و احوالی مرحوم حاج آقا سدهی همچون شهيد شيخ فضل­الله نوری با مشروطه خواهان بيگانه طلب شروع به مخالفت نموده و در مسجد حاج محمد جعفر آباده ای بر فراز منبر از او اعلام شد كه: مرا گول زدند و فريب دادند.
و بدين ترتيب مرحوم حاج آقا سدهی، در رديف مخالفين مشروطه قرار گرفت.
مرور صفحات تاريخ مشروطيت و بالاخص شهر اصفهان بيانگر موقعيت خاص اجتماعی و سياسی و معنوی اين عالم پرهيزكار در جامعه آن روز می باشد.


همسر و فرزندان:
همسر مرحوم آيةالله آقا حاج سيد عبدالرحيم ابطحی سدهی، مرحومه مغفوره علويه صالحه خانم نازنين بيگم، دختر سيدالعلماء الاعلام آقا مير سيد عبدالرسول سدهی دائی مرحوم آيةالله حاج آقا سدهی است .


فرزندان:
ثمره اين ازدواج فرخنده يك فرزند پسر و سه فرزند دختر می­باشد كه عبارتند از:
آيةالله حاج سيد محمد ابطحی، متعلقه مرحوم آيةالله حاج سيد محمد باقر ابطحی، متعلقه آيةالله حاج سيد نورالله ابطحی و متعلقه مرحوم آقا ميرزا مصطفی ابطحی سدهی.


درگذشت:
مرحوم آيةالله آقا حاج سيد عبدالرحيم ابطحی در شب جمعه , 30 آبان 1297 (1297/8هيجدهم ماه صفر سال 1337 در مشهد مقدس وفات نموده و پس از تشيیع كم نظير در آن شهر در رواق دارالسياده پشت پنجره نقره زير چهل چراغ رواق مطهر مدفون گرديد.


منبع:
دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص357


نسب:
السید عبد الرحیم بن السید عبد الکریم بن السید رحیم بن السید حسین بن السید زین الدین علی بن السيد جعفر بن السيد محمد محسن بن السید محمد سعيد بن السید عبد الكاظم بن السید عبد الرضا بن السید علی بن السید بابا بن السید احمد بن السید بابا بن السید ركن الدين بن السید جمال الدين بن السید علی بن السید حمزه بن السید اسماعيل بن السید محمود بن السید شمس الدين بن السید اسماعيل بن السید حسین بن السید محمد بن السید حسین بن السید احمد بن السید محمد بن السید عزيز بن السید حسين بن السید محمد بن السید علی بن السید حسين بن السید علی بن السید محمد ديباج ابن الامام جعفر بن محمد بن علی بن الحسين بن علی بن أبي طالب