کوهکنی و سنگتراشی در پیشینه خمینی شهر ریشه ای طولانی دارد. سنگ قبرها با قدمت چند صد ساله به ویژه در قبرستان تاریخی ورنوسفادران شاهدی براین ادعا هستند. این سنگ قبرها در قبرستانهای متعدد منطقه به شکل افقی و عمودی یا ایستاده با نقش و نگارها و خطوط متنوع دیده میشود. سنگ قبرهای آثار ارزشمندی از دوران تمدن اسلامی در منطقه و در عین حال سند هنر سنگتراشی اهالی میباشد.1
یکی از زیباترین نمونه های سنگ قبرها، سنگ قبر ابن مردویه است.2 احمد بن موسی ابن مردویه(402 – 315 خورشیدی)، حکیم، محدث برجسته و مرجع اهل تسنن، مفسر، مورخ مولف کتب متعدد از جمله در وصف امام علی(ع) است. خرابه آرامگاه وی در بالا دومرده فروشان خمینی شهر باقی است. به گفته شاهد عینی سنگ قبر با ارزش روحانی شیعه هم دوره وی در این آرامگاه تا پنجاه سال قبل سالم بوده و به دست افراد ناآگاه شکسته و از بین رفته است.
دکتر سیروس شفقی، استاد و بنیانگذار گروه جغرافیای دانشگاه اصفهان، عضو و از مؤسسین انجمن جغرافیدانان ایران، در کتاب جغرافیای اصفهان دو تصویر از دو سنگ قبر از قبرستان سده چاپ کرده است که مربوط به سالهای 174 و 190 قمری است.3
سنگ های آسیاب 4، درب های سنگی، سنگابها، سنگ نوشته ها، سنگهای عصاری، سنگ آسیاب گچ، ستونها و قرنیزهای ساختمانهای قدیمی، ناودان، هاونگ حوض ها و دستک ها نمونه های دیگر استفاده از سنگ و سنگتراشی اهالی در طی قرون محتلف است که تعدادی باقی و برخی از بین رفته اند.
سنگاب
یکی از دست سازهای سنگتراشان سنگاب است. سنگاب ظرف سنگی بزرگی است که از آب پرشده تا برای وضوگرفتن یا آشامیدن استفاده شود. سنگابها از یک پاره سنگ در اندازه و حجم های مختلف بستگی به مکان نصب تراشیده میشد. حجم آنها معمولا یک کُر و بیشتر بود. محل نصب سنگاب در ورودی یا حیاط مسجد یا امامزاده بوده است.5 در سایر مکانهای عمومی از جمله سقاخانه ها نیز از آن استفاده می کردهاند. حجم آنها معمولا یک کُر و بیشتر بود. در مسجدها و امامزادههای شهر اصفهان بیش از۵۰ سنگاب وجود دارد که مربوط به دورانهای صفویه و قاجاریه هستند . سنگابهای مسجد امام، مسجد جامع و مدرسه چهارباغ از معروفترین آنها هستند.
در منطقه ماربین در مساجد تاریخی محلات مختلف آن نیز سنگابهای حاصل هنرمندی سنگتراشان شهر از جمله در مسجد جامع خوزان و مسجد آفا علی اکبر وجود دارد.
بر روی سنگاب مسجد جامع خوزان به خط نستعلیق نوشته است: «وقف حضرت امام حسین(ع) نمود حاجی حیدر این قدح را به تاریخ شهر رمضان 1108» که مطابق فروردين 1076 خورشیدی میباشد. تعدادی از این سنگابها با نوسازی برخی مساجد حذف شدند.
یکی از نمونه های بزرگ سازه های سنگی سنگهای استفاده شده در فرایند عصاری است. عصارخانه ها اماکنی بودندکه در آنها از دانه های روغنی و دارویی روغنگیری میشد. یکی از نمونه های باقی مانده از آنها عصارخانه ورنوسفادران است. این عصارخانه در قرن دهم بنا شده و تا نیمه اول قرن 14 فعال بوده است و نقش مهمی در اقتصاد منطقه داشته است.6
سنگ آرگاگچی
تا دهه های اولیه قرن 14 و شکل گیری کارخانه های گچ، اهالی ماربین و سه محل بزرگ آن سنگ گچ را از حاجی آباد به آسیابهای محلی موسوم به آرگاگچی میآوردند. الاغها و گاه قاطر از آسیابها از جاده خوشاب به حاجی آباد میرفتند. در مسیر آنها قلعه ای جهت استراحت در انتهای محل کنونی بیمارستان ساعی، وجود داشت. این چهارپایان سنگ گچ ها را به آسیاب ها میرساندند تا در آنجا خرد و آسیاب شود. بدیهی است برای آسیاب گچ نیاز به سنگ تراشیده شده برای آسیاب بود.7
سنگ نوشته ها
نمونه دیگری از استفاده اهالی از سنگ است. سنگ نوشته در واقع لوح سنگی است که بر روی آن واقعه ای مانند تاریخ بنا و استادکاران و وقفنامه ها حک میشده است. یکی از سنگ نوشته های باقی مانده، وقفنامه مسجد جامع دستگرد است که تاریخ 1111 قمری را دارد. 8 نمونه دیگر سنگ نوشته سقای گارسله با تاریخ 1248 خورشیدی مربوط به اواسط دوره قاجار است.9
هاونگ های سنگی
یکی از پرکاربردترین سازه های سنگی هاونگ یا «یانه» بود. این سازه سنگی در هرخانه ای وجود داشت به شکلی که میگفتند «یانه است و رو خونه» که نشان از ضرورت وجود آن در هر خانه بود.10
ستونهای سنگی
پایه ستونها، ستونها و سنگ هزاره های نقش و نگاردار از جمله کاربردهای سنگ و نمونه های حجاری است که در بناهای تاریخی شهر مشاهده میشود. یکی از نمونه های زیبای آن ستونهای سنگی مسجد جامع خوزان است. قدمت خود مسجد به چند قرن پیش میرسد. این ستونها ممکن است همان زمان ساخت و یا در تعمیرات و الحاقات مسجد مثلا در دوره صفوی بر افراشته شده باشد 11
درب سنگی
درب سنگی باغ ها توسط سنگتراشان شهر بریده و تراشیده میشد و تا اواسط نیمه دوم قرن گذشته کم و بیش در کوچه باغهای منطقه دیده میشد. یکی از عناوینی که برای شهر «تیران» انتخاب و تبلیغ شده است «شهر دربهای سنگی» است. در صورتی که مرحوم غفار داورپناه در خاطرات خود میگوید:«درهای ورودی موزه آزادی را از دربهای سنگی باغهای سده الگوبرداری کردیم.».
پشکسوتان کوهبری و سنگتراشی و صنایع سنگ
محمدطاهر نصرآبادی متولد 996 خورشیدی از معروفترین تذکره نویسان است. مشهورترین تألیف نصرآبادی تذکره الشعراءیا تذکره نصرآبادی میباشد. وی این اثر را در سال 1040 خورشیدی نوشته است. این تذکره حاوی شرح حال صدها تن از شاعران و عالمان و خوشنویسان و ادبای معاصر وی در قرن ۱۱ قمری از جمله از اهالی ماربین است. در تذکره مذکور اسامی برخی از سنگتراشان از جمله کلبعلی، محمد شریف و حیدرعلی ورنوسفادرانی آمده است.
کلبعلی ورنوسفادرانی
فرزند رجب، سنگ تراش چیره دست، شاعر و کاتب سجلات بود. این سنگتراش دوران ضفوی در سال 1047 خورشیدی درگذشت و در آرامگا تاریخی ورنوسفادران به خاک سپرده شد.12
محمد شریف و حیدرعلی از جمله فرزندان وی بودند حیدرعلی خطاط و کاتب و محمد شریف سنگتراش بود.
محمد شریف
از اهالی «ورنوسفادران» از قریه های سه گانه سده ماربین بوده و نزد ملّا عبدالحق ورنوسفادرانی تحصیل کرده است. مدتی نزد پدر به سنگ تراشی مشغول بود و در این هنر استاد شده بود امّا به خاطر ضعف چشم، به خواهش میرزا محمّد طاهر نصرآبادی آن شغل را رها کرده و نزد حکّام شرع به نوشتن سجلات و اسناد مشغول شد. در فنون شعر و ادب خصوصا لغز و معما و مادّه تاریخ گویی مهارتی به سزا داشت. وی علاوه بر «دیوان اشعار»، «مثنوی در بحر مخزن الاسرار» سروده است. سال وفاتش معلوم نیست امّا تا سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) در قید حیات بوده است.
زین الدین علی ورنوسفادرانی
زین الدین علی حجار و سنگ تراش برجسته دیگر دوران صفوی است که درعصر صفوی میزیسته و در سال 1070 خورشیدی در گذشته است. علاوه بر اینها تاریخ شفاهی بیانگر این است که حجارباشی های دوره صفوی از منطقه ماربین بوده و پس از حمله محمود افغان همانها هسته مقاومت در مقابل مهاجمان افغان را تشکیل دادند.
در اواخر قاجار و پهلوی اول کوهبرهای سدهی از مناطقی مانند لاشتر و کوه آتشگاه و کوه های کوچک اطراف شهر و اطرف گورت در شرق اصفهان سنگ استخراج و با گاری برای تراش محصولات مختلف به سده می آوردند و یا آنها را به مشتریها میفروختند. کوهبری به روش سنتی کاری سخت و طاقت فرسا و نیازمند به صبر و استقامت بود. در این دوران از افرادی مانند مرحوم نادعلی سعیدی و شاگردش مرحوم حاجی خان سعیدی از محله گاردر نام برده شده است که البته تعداد آنها در محله باولگان و زاغ آباد و گارسله بیشتر بوده که یکی ازآنها حسین دایی سلطان بوده است معرفی کامل این افراد احتیاج به پژوهش و اطلاعات بیشتر دارد. معدنکاری و استخراج سنگ در دهه های بعد پا را از منطقه فراتر گذاشت به نحوی که در چند معدن کشور در نیمه اول قرن گذشته سدهی ها حضور پررنگ داشتند. یکی از آنها مرحوم عباسعلی حاج هاشمی بود که در معادن حاجی آباد و خرم آباد فعالیت میکرد.
در دوران پهلوی اول حرکت ساخت بناها مثل کاخها و مناطق تاریخی و آرامگاهها از جمله فردوسی و نادر و سنگفرش کردن امکان مثل پارک شهر، استادیوم تختی، شکارگاه سلطنتی، ساختمان وزارت کشور و... رقم خورد. در این دوران تعدادی از استادکاران سنگ سده رخت سفر بربستند و برای کار در طرحهای ذکر شده راهی تهران و شهرهای محل اجرای طرحها شدند. یکی ازآنها رحمان داورپناه بود.
رحمان داورپناه
وی به مکتب خانه رفته بود و سواد خواندن و نوشتن داشت. ده سالی قزاق بود ولی از سال 1314 به کار سنگتراشی روی آورد و نزد یک استادکار محلی به نام اوسا نوراله سنگتراش شروع به کار کرد. مزد کارگر سنگتراش آن روزها، روزی 12 ریال بود در ادامه رحمان در کوه آتشگاه یک معدن گرفت و مشغول کار شد. اما دوران جنگ جهانی کارها را کساد و گرانی به همراه داشت و به این ترتیب کار و کسبها بهم خورد و کار سنگتراشی هم از رونق افتاد و رحمان بیکار شد. وی برای یافتن کار به شهرهای مختلف مانند خرمآباد رفت که موفق نبود و سپس به همان معدن برگشت. تا اینکه در سال 1322 خبرهایی از بهبود شرایط کار در تهران رسید. در آن دوره سنگفرش کردن خیابانها رواج یافت و رحمان همراه تعدادی از هم محلی ها عازم تهران شد. رحمان در ادامه غفار و سپس محمد تقی و حتی بعضی از اقوام و هم محلی ها را به تهران برد. این تحول و حضور استادکاران سدهی در تهران منشا تحولات بعدی در صنعت سنگ شد پیشینه غنی اهالی در کوهکنی و سنگ تراشی پیش درآمد اتفاقات بعدی در شگل گیری و تحولات و پیشرفت صنعت سنگ کشور و احداث کارخانه های سنگ در منطقه، استان و کشور شد. به شکلی که امروزه همه جا از معادن تا کارخانه ها و دفاتر فروش سنگ در کشور حتما فعالان و سرمایه گذاران خمینی شهر حضور فعال دارند.
بعد از جنگ دوم جهانی کم کم کار سنگ رونق نسبی پیدا کرد. در دوره مصدق کارها تکانی خورد ولی این حرکت بسیار آرام ادامه یافت. در دهه 1340 کار سنگ شتاب خوبی گرفت و پیشرفت کرد.
یکی از پیشکسوتان صنایع سنگ و احداث سنگبری در این دوره استاد غفار داورپناه برادر بزرگتر محمدتقی داورپناه حیر مدرسه ساز بود.
استاد غفار داورپناه
در سال 1308 در سده. به دنیا آمد و در زادگاه درس خواندن را شروع کرد و چهار کلاس ابتدایی را تمام کرد اما چند سال بعد در سال 1319 جنگ جهانی دوم شروع شد و درس را رها کرد. 13
با شروع جنگ اوضاع اقتصادی خراب شد، گرانی بیداد میکرد در اکثر نقاط قحطی شد و مثلا یک من گندم که 5 ریال بود به 9 تومان رسید. و مجبور شد همراه پدر در یازده سالگی با روزی یک ریال سر کار برود. در ادامه پدرش برای کار به تهران رفت و مدتی بعد پیغام فرستاد تا غفار هم به تهران برود. زمانی به تهران رسید که داشتند دیوارهای دور پارک شهر را سنگ میکردند و او هم مشغول کار شد.
پس از مدتی کار توانست سی صد تومان جمع کند و در کنار ایستگاه عوارضی تهران مکانی تهیه و سنگتراشی برای خودش را شروع کرد. در همین مکان بود که با مهندس سرداری که خانه میساخت آشنا شد و سنگهای خانه در حال ساخت را تهیه و با گاری به محل ساختمان میبرد.
در سال 1338 با همکاری و سرمایه گذاری یک نفر کارخانه سنگ پکا را راه اندازی کرد. احداث این کارخانه تحولی در کار سنگ بود چون وسایل مدرن به کار گرفته شد. برای اولین مرتبه جرثقیل دروازهای از ایتالیا وارد شد که بعدها با همکاری چند نفر نمونه آنرا ساخت. وی در ادامه کارخانه ساخارا را تاسیس کرد.
در اواخر سال 1346 به داورپناه پیشنهاد داده شد تا به دفتر مهندسی برود که روی طرح برج آزادی کار میکرد. او مهندس امانت بود و طرحش برای میدان پذیرفته شده بود.پس از کش و قوسهایی همکاری وی برای تهیه سنگ و نمای برج پذیرفته شد و کار خود را شروع کرد. مهندس امانت طراح میدان آزادی در این باره میگوید:«.. سنگ بنای آزادی یکی از مهمترین نکات تشخص این بناست از نطر نوع سنگ رنگ و یکدستی آن، اندازههای بزرگ که گاه قطعلت باید از حجم بلوک حدود 6 متر بریده میشد و مهمتر از همه شکل قطعات است که نه تنها هزاران چند ضلعی نامنظم مختلف هستند بلکه سطحی تاب خورده دارند و فهم آن از روی نقسه برای سنگتراش مشکل و شاید غیر ممکن است......استاد غفار داورپناه کسی بود که در ایران سالهای 1340 انجام این مهم را به عهده گرفت و آنرا با نهایت درایت و کاردانی به موقع و با بهترین قیمت به انجام رساند. او بود که ما را به معدن سنگ جوشقان برد، او بود که سلطان سنگ ایران استاد قنبر رحیمی را وارد این کار کرد و...»14
یکی از نقاط عطف موزه آزادی سنگهای گرانیت به کار رفته در کف است که محصول شرکت داور پناه و دوستان بود که برای اولین بار سنگ گرانیت را در ایران فرآوری کردند.
با فاصله چند سال از تهران و در دهه 1340 کارخانه های سنگ یکی پس از دیگری در منطقه جوی آباد که آنزمان حاشیه شهر بودند احداث شدند. در فاصله کوتاهی تعداد آنها به حدی رسید که آمار آنها در اواسط دهه 1350 توسط بخشداری همایونشهر تهیه شد. در سالهای بعد فعالان سنگ خمینی شهری در محمودآباد و دیگر قطب های سنگ یکی پس از دیگری به سرمایه گذاری پرداختند و راه صادرات را هم هموار کردند. امروزه نمونه های محصولات سنگبریهای خمینی شهریها در گوشه و کنار کشور و حتی جهان خودنمایی میکند و این حاصل صبر و استقامت پیشکسوتان و نوآوری سنگ کاران و فعالان این صنعت است که پای سخنان هر کدام ازآنها که بنشینیم اوراقی از صفحات پر افتخار شهر سنگ را تشکیل میدهد و سندی است برای لیاقت ثبت خمینی شهر به عنوان «شهر جهانی سنگ».
منابع:
1- هنرفر لطف الله، سنگابهای تاریخی اصفهان از دوره صفویّه، نشریه هنر و مردم 1345 شماره 52
2- نصرآبادی، میرزا محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، تهران، ارمغان،1317.
3- شفقی سیروس جغرافیای اصفهان، اصفهان، دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۱
4- سید مصلحالدین(1387)، اعلام اصفهان، ج 2، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،ص855.
5- تقیخانی، علیرضا (۱۳۹۰)، چهرههای ماندگار؛ زندگی و کارنامه محمدتقی داورپناه، تهران، هزار برگ.
6- شاهین، محمدعلی، راویان ماربین جلد چهارم، همایونشهر، گفتمان اندیشه 1400
7- شاهین، محمدعلی، زبان اسناد، جلد اول، گفتمان اندیشه 1400
8- میرزایی امیر سامان و قنبری امیر زندگی نامه استاد غفار داورپناه، 1389.