چاپ


 نفل از مجله کهندژ
در میان اهالی صنعت و هنر به نامهای بزرگی بر می‌خوریم که هر یک سهمی ویژه در پیشرفت صنعت کشور داشته‌اند و از آن میان مردی را می‌توان سراغ گرفت که نمونه‌اش کم است و در پهنه‌ی اندیشه ورزی و تفکرات علمی و هنری، خاصه صنعت، وجه تشخصی بارز دارد.
ابولقاسم سرتیپی از فعالان موفق اقتصادی در عرصه‌ی تولید است که در سال 1325شمسی در خمینی شهر و در خانواده ای توانمند و پدر و مادری مذهبی پا به عرصه‌ی حیات گذاشت.
فراز و نشیب کودکی‌اش را در طی دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه با موفقیت به پایان رسانید، و از همان اوان کودکی اسباب بزرگی در او نمایان و در فکرت نقش‌های عجب که بر در و دیوار جهان‌اش آکنده شده، در پی گم کرده‌ی خویش بود، گم کرده ای که چون عنقا و کیمیا کم پیدا و نایاب بود.
" در دلش چیزی بود، مثل یک بیشه‌ی نور. مثل خواب دم صبح. او در این آبادی پی چیزی می‌گشت. پی خوابی شاید. پی نوری، ریگی، لبخندی. "
در سال 1348 در رشته‌ی مدیریت فارغ التحصیل شد و در بانک ملی ایران مشغول به کار گردید و همزمان به سبب طنین صدای پر شکوه‌اش و علاقه‌ی وافری که به ادب و هنر داشت به عنوان گوینده و مجری در رادیو تلوزیون آن زمان به گویندگی پرداخت.
ذهن جستجوگرش، انگیزه ای در او ایجاد کرد تا در جهت میل به شناخت هستی و علاقه‌اش به فرهنگ و علم و هنر و دانش و صنعت، پیوسته غوغای عجیبی در درون داشته باشد تا جائیکه این غوغا او را به دنبال خود کشاند و میل به والایی و شناخت هستی از او انسانی جستجوگر و سخت کوش ساخت. تو گویی این بیت سراسر جستجوی مولانا شمه ای از داستان عشق شور انگیز سرتیپی در جهت شناخت هستی را می‌نمایاند :
جـسـتــجویی در دلــــم انـداخــتـــــی
تا روم زین جست و جو در جوی تو
و در راستای این جستجو و تکاپو، عشق به میهن عزیز و مردمان نیک سرشت وجودش را مالامال از شوق به عمل نیک بر اساس وعده‌ی خداوند در قرآن کریم ساخت ( اما الذین آمنوا و عملو الصالحات فلهم جنات الماوی نزلا بما کانوا یعملون ) و با ایمان به حق، عبادتی جز خدمت به خلق را بر نتابید و با نگاهی به زندگی امیر المومنین(ع) از ایشان الگویی برای خود فرض نموده و در اقصی نقاط دور افتاده‌ی کشور، خاصه در شهرهای کرمان و اهواز و قم و تهران مشغول خدمت رسانی گردید که در کارنامه‌ی کاری خود، مدیریت مس سرچشمه‌ی کرمان و شرکت طلوع فجر خوزستان و پروژه گازرسانی و ساختمان سازی و چندین شرکت دیگر را در کوله بار تجربه‌ی خود اندوخته است.
اما حس جستجوی او اغناء نگشت و شور آفرینندگی‌اش به این کارها محدود نشد، اشتیاق عجیبی به صنعت، خاصه رشته‌ی معدن و سنگ داشت و این شور و علاقه او را در آغاز راهی قرار داد تا جائیکه با معدل بالا در صدر تولید کنندگان صنعت سنگ در آمد و امروزه از ایشان با عنوان پر مسمای " پدر سنگ ایران " از او یاد میشود چه اینکه عاشقانه و فرهاد وار با تیشه‌ی همت سنگ کوپ را از دل معادن ارزشمند سراسر ایران استخراج نموده و با نبوغی بس شگرف و با بهترین کیفیت وارد بازار ساخت و ساز می‌کند که در این راه و در بین تولید کنندگان این هنر سرآمد است.
کشف معدن سنگ و بهینه سازی سنگ معادن ایران مثل سنگ لاشتر که با کیفیت پایینی تولید می‌شد از زمره‌ی کارهای موفق بعدی او بود، و در زمانه ای که کشورهای صنعتی اروپا خاصه ایتالیا سرآمد صنعت سنگ جهان بوده و کشورهای آسیایی را در حد رقابت نمی شناسند، سرتیپی، پر غرور و پیروزمندانه درخشندگی سنگ و مدیریت عالی تولیدکنندگان ایرانی را به رخ صنایع خارج از کشور کشید و حاصل تولیداتش را به کشورهای بزرگی چون آمریکا خاصه ساختمان سازمان ملل و کاخ ریاست جمهوری روسیه و پروژه لوور فرانسه و پروژه‌ی بازیهای جام جهانی قطر و بیش از بیست کشور صنعتی دیگر و کشورهای حوزه خلیج فارس از عربستان گرفته تا دوبی فرستاد.به بهانه موفقیت ایشان در عرصه تولید و کسب عنوان پیشکسوت نمونه صنعت سنگ و معدن و اقدام ایشان در تاسیس موسسه خیریه فرهنگی امید ماهنامه کهندژ با ایشان مصاحبه‌ی مفصلی انجام داده که بخشهایی از آن به نظر مخاطبین محترم می‌رسد.