دانشنامه شهرستان خمینی شهر

دانشنامه شهرستان خمینی شهر

  • جغرافیای طبیعی و سیاسی
    • شهرستان خمینی شهر
    • آبادی های ماربین
    • شهرها
    • روستاها
    • محلات
    • وجه تسمیه اسامی
  • تاریخچه ها، تحولات
    • احزاب و گروه ها
    • حوادث تاریخی
    • شوراهای شهر
    • وقایع آب و هوایی
    • انتخابات مجلس
    • تحولات سرزمینی
    • تحولات عمرانی و زیرساخت ها
    • تحولات فرهنگی و هنری
    • تحولات کشاورزی و دامداری
    • تحولات مشاغل و تولید
    • تحولات آموزشی و ورزشی
  • شخصیت ها
    • پیشکسوتان
    • خیرین و کارآفرینان
    • شاعران
    • شهدا
      شهدا
      • سرداران شهید
      • شهدا
      • شهدای انقلاب اسلامی
    • فعالان قرآنی، فرهنگی
    • کارشناسان و اساتید
    • مبارزان دوران انقلاب
    • مخترعین و مبتکرین
    • مدیران
    • مراجع و روحانیون
    • ملی پوشان و قهرمانان
    • نویسندگان
    • هنرمندان
      هنرمندان
      • موسیقی
      • نمایشی
      • هنرهای تجسمی
      • هنرهای دستی
  • میراث ملموس، بناهای تاریخی
    • برج های کبوتر
    • بناهای تاریخی
    • حمام های تاریخی
    • خانه های تاریخی
    • محورهای تاریخی
    • موزه ها
  • بناهای مذهبی
    • آرامگاه ها
    • امامزاده ها
    • حسینیه ها
    • مساجد
    • موقوفات
  • میراث ناملموس
    • آداب و رسوم
    • بازیهای محلی
    • تاریخ شفاهی
    • غذاهای سنتی
    • قصه های شهر
    • کهن پیشه ها
    • لغات
    • مقالات،متون
    • صنایع دستی و هنری
  • جاذبه های طبیعی
    • ارتفاعات
    • چشمه ها و آبشارها
    • غارها
    • منطقه حفاظت شده قمیشلو
  • فضاهای سبز و گردشگری
    • منطقه گردشگری لادر
    • منطقه گردشگری بام سبز
    • بوستان ها
  • شهرداری
  • ادارات و نهادها
  • مراکز علمی
    • دانشگاه ها
    • حوزه های علمیه
    • پژوهشکده ها
  • مراکز فرهنگی
    • کتابخانه ها
    • فرهنگسراها
    • انجمن های ادبی
    • کانون های مذهبی
    • کانون های هنری
    • رسانه
    • خانه های فرهنگ
  • مراکز تجاری و خدماتی
    • خیریه ها و سمن ها
    • مراکز بهداشتی درمانی
    • ورزشگاه ها
    • بازارها
  • منابع
    • روزشمار
    • اسناد
    • تصاویر
    • کتاب های تاریخ شهرستان خمینی شهر
    • کتاب های مرتبط با شهرستان خمینی شهر
    • آثار شاعران شهرستان خمینی شهر
  • اخبار
  • یادداشت
  • گفتگو
  • گزارش
  • طنز
  • مقاله
  1. شما اینجا هستید:  
  2. صفحه نخست
  3. شخصیت ها
  4. شخصیت (خاطره)
🔧 وبسایت در حال به‌روزرسانی است — ممکن است برخی بخش‌ها موقتاً در دسترس نباشند.

سخنان آیت الله احمدی در دهه 60

گفتگو با حجت الاسلام سیدرضا برقعی در مورد املایی

ازدواج دکتر صلواتی

استاد اصغر حاج‌حیدری (خاسته) یک شاعر بالفطره بود

سعید بیابانکی

۲۷ آذر ۱۳۹۱

که به تو جرأت و جسارت سرودن داده است، در این روزهایی که او نیست، بسیار دشوار است. انگار همین دیروز بود. اولین سروده‌های بی‌سر و ته تو را که گمان می‌کردی شعر است، با اعتماد به نفس کامل فرستاده بودی به یک مسابقه شعر که کتابخانه شهر برگزار کرده بود. و آن مرد فردا با چه ذوقی به مدیر مدرسه زنگ زده بود و سراغت را گرفته بود. نگران و مضطرب آمدی پشت تلفن. بی این‌که بدانی کیست و چه کار دارد. او آن‌قدر ذوق کرده بود از آن ابیات دست و پا شکسته که گفت تو در مسابقه اول شده‌ای. و چقدر اولین جایزه‌ات برای اولین شعرهایت که یک جلد مثنوی مولانا بود، شیرین بود. او با آن صفا و سادگی‌اش چند شب بعد آمد در خانه شما. و به مادرت گفت: پسرت شاعر خوبی خواهد شد. اجازه بده با من به انجمن سروش بیاید. و مادرت هم گفت فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ.

 

از آن روز 28 سال گذشته است. آن مرد صمیمی که بعدها فهمیدی سرایدار یک دبیرستان است، دستت را گرفت و پا به پا برد. همه‌جا از وقت و فرصت خود می‌گذشت و می‌گفت سعید تو باید شعر بخوانی... و دیروز که بر دست‌های جمعیت بی‌شمار مردم خمینی‌شهر تشییع می‌شد، انگار آن همه خاطره و آن همه سادگی و خلوص را داشت با خودش زیر خاک می‌برد.

 استاد اصغر حاج‌حیدری (خاسته) یک شاعر بالفطره بود؛ شاعری که شب یلدای سال 1324 شمسی در خمینی‌شهر اصفهان (سده) پا به جهان گذاشت. یک استاد سماورساز به نام "حسین چربی" او را به شاگردی قبول کرد. و هم او آن‌قدر در هنگام کار از حافظ و سعدی و صائب و فردوسی شعر خواند که خاسته کم کم به شعر علاقه‌مند شد؛ خاسته که فقر و ناداری به او امکان آموختن سواد را در آن روزگاه نداده بود. و ذوق او آرام آرام شکفت و لب به سرودن گشود. در جوانی شاعری شده بود که شعرهایش را ذاکران در مجالس می‌خواندند. و در سال‌های پیش از انقلاب بارها با شعرهای تند و تیزش دستگاه امنیتی شاه را به زحمت انداخته بود. خاسته با ورود به انجمن صائب اصفهان که پایگاه شاعران بلندمرتبه بود، محضر بزرگانی چون صغیر، شکیب، نوا و بصیر اصفهانی را درک کرد. و بعد از انقلاب با آشنا شدن با خلیل بلدی، قادر طهماسبی، خسرو احتشامی و محمد مستقیمی (راهی) به شعر و به آفتاب سلامی دوباره و تازه‌تر کرد. سلامت نفس او در سال‌های پیروزی انقلاب موجب شد مسؤولیت شورای محل را به او بدهند. با آغاز جنگ تحمیلی و کنگره شعر جنگ، "خاسته" به همت مجید زهتاب و شهید احمد زارعی به این کنگره دعوت شد و آن‌چنان درخشید که تا سال‌ها گل سرسبد کنگره شعر جنگ و بعدها دفاع مقدس در دهه 60 بود.

 "خاسته" با ورود به عرصه شعر اجتماعی و طنز و همت گماردن به سرودن شعر به زبان محلی جایگاهی ویژه در خمینی‌شهر و کشور پیدا کرد؛ به گونه‌ای که شعرهای محلی او در خمینی‌شهر و شهرهای اطراف که به این زبان سخن می‌گویند، طرفداران زیادی دارد. جایگاه خاسته را در شعر محلی می‌توان هم‌طراز با جایگاه شهریار در شعر ترکی دانست.

 

برجسته‌ترین فعالیت خاسته بنیان‌گذاری کنگره شعر میلاد آفتاب بود که 18 سال متوالی در ایام ولادت امام حسین، حضرت عباس و حضرت سجاد (علیهم السلام) برگزار شد. این کنگره صرفا با اتکا به کمک‌های مردمی و فارغ از بخش دولتی برگزار می‌شد، با استقبال بی‌نظیر مردم و حضور شاعران بزرگ از سراسر کشور.

 نمونه‌ای از غزل‌های استاد خاسته:

 سحر برخیز ای دل تا کنی پرواز با شبنم

به سوی چشمه خورشید گردی باز با شبنم

سحرگاهان ز هر گلدسته عطر شوق می‌بارد

وضو گیرد گل این باغ بهر راز با شبنم

ز یاس باغ چشمت دامن سجاده گلگون کن

که راز سینه سوزان می‌کند اعجاز با شبنم

نمی‌دانی چرا عطر از گلوی غنچه می‌ریزد

کند باد صبا هر صبح کامش باز با شبنم

ز طول عمر جز خاری چه می‌بینی بگو با گل

تو با خاری به جا ماندی و باشد ناز با شبنم

 ز فیض صبح خیزی گرمی بازار می‌یابد

هر آن کس همچو گل دشتش شود آغاز با شبنم

در افشانی نموی "خاسته" با طبع گل‌جوشت

شدی از پاکی دل چون که هم‌آواز با شبنم

یوسفعلی میرشکاک در بخشی از مقدمه کتاب "نمکدون" نوشته است: خاسته از عمیق‌ترین لایه‌های اجتماع برخاسته و جز طبع روان و اندوخته‌های متفرقه، دستمایه‌ای نداشته است و در مجموع آثار این مرد بزرگوار، از نتایج فقر و رنج است. اما فقر و رنج و معیشت دشوار سال‌های نوجوانی و جوانی در ذهن و ضمیر این شاعر مردمی با طنز و هزل و فکاهه همراه شده‌اند. از همین‌رو دو خاسته داریم؛ خاسته‌ای که در طرح فقر و فقدان عدالت، خود را در آثار فارسی وی متجلی می‌کند و از این حیث برتری خاصی نسبت به همگنان خویش ندارد. اما خاسته دوم که با ضمیر ناخودآگاه وی سر و کار دارد، ناخواسته در آثار ویژه این بزرگوار متجلی می‌شود که هرچند مخاطبان آن اندک‌اند، از حیث استواری لفظ و معنا و قدرت القا به مخاطب و تصرف در عقل و نفس وی، در مرتبتی بسیار فراتر از آثار فارسی استاد خاسته قرار دارند.

 از خاسته مجموعه‌های زیر منتشر شده است:

دشت شبنم - گفتمان اندیشه معاصر

مهر مردم، عطر گندم - کهندژ

خورشید در مغاک - گفتمان اندیشه معاصر

نمکدون - فصل پنجم

برادران شاعر

در تهیه این متن از روایت حاج ‏اکبرغفور‏زاده برادر شاعران، مطالب نشریه نوید اصفهان، مقدمه منظومه زمین و آسمان از آثار استاد قیام و یادنامه ویژه اربعین استاد طلایی در روزنامه اولیاء اصفهان، شماره 2463، اردیبهشت 1381 استفاده شده است.

اشاره: در محله زاغ‏آباد ورنوسفادران سده در دهه اول قرن 14 دو پسر به دنیا آمدند که همراه خواهرشان طبع شعر داشتند.آنها ازنوجوانی سرودن شعر را آغاز کردند. پدرشان حاج عباس بود. برادر بزرگتر تخلصش را قیام و کوچکتر طلایی انتخاب کردند. هر دو پایشان را از زادگاه فراتر گذاشتند. نزد اساتید و پیشکسوتان اصفهان رفتند و آنجا به انجمن‏ ها و محافل راه یافتند. خود پیشتاز شدند و انجمن سعدی را بنا گذتشتند. پرسش و پاسخ های پیش رو خواننده را با این دو برادر شاعر آشنا می‏کند

*نام برادر بزرگتر چه بود و چه سالی متولد شد؟

علی و آذر 1306 به دنیا آمد.

*تحصیل را از کجا آغاز کرد؟

در مکتب ‏های سده و سپس در دبستان تازه تاسیس اسلامی واقع در درمحکمه

*پس از طی دبیرستان ادامه تحصیل هم دادند؟

بله تحصیلات متوسطه را در اصفهان پی گرفت البته علوم دینی و زبان عربی را در محضر علمای مشهور سده و علوم سه گانه شعر را در اثر مطالعه و شرکت مداوم در انجمن های ادبی اصفهان فرا گرفت.

*برای گذران امور دنیوی چه می‏کرد؟

شغل اول او کشاورزی در املاک شخصی و بعدا کارگری در کارخانه ‏های اصفهان و در نهایت کارمندی اداره ریشه‏ کنی مالاریای اصفهان بود.

*از چه سنی دست به قلم شد؟

قیام از 15 سالگی مطالبی می‏نوشت و از سن 20 سالگی لب به سرودن شعر گشود.

*در مقدمه عنوان شد بانی انجمن ادبی در اصفهان بود کی و چه انجمنی؟

بله وی همراه برادر کوچکترش، احمد در سال 1329

همراه تعدادی انجمن ادبی و هنری سعدی اصفهان را بنا گذاشتند ضمن اینکه از اعضای پایدار انجمن ادبی و هنری پیام بود. موقعیت وی در انجمن‏ها به شکلی بود که بیشتر مواقع به دبیری آنها برگزیده می‏شد.

*علی غفور‏زاده درچه سالی چشم از جهان فرو بستند و کجا آرامیدند؟

در آذر 1372 و در آرامگاه امامزاده سید محمد(ص) خمینی‏شهر.

*مرحوم قیام از خود آثار مکتوبی هم به جا گذاشتند؟ 

بله برخی از آثار منظوم و منثور او عبارتند از:

•    زمین و آسمان 1342

•    صبح امید قیام

•    نامه‏ها

•    نغمه‏های دل

•    داستان اسب گاری

•    دیوان اشعار

•    کلمات قصار قیام

ایشان تعدادی از آثار خود را به چاپ رساند و در حال نهایی کردن تعدادی دیگری از آثارخود برای چاپ ده هزار جلد از آنها بود که اجل مهلتش نداد.

*احمد، برادر کوچکتر کی به دنیا آمد

او در 13 فروردين 1308 متولد شد.

*مراحل تحصیلات را چگونه گذراند؟

مقدمات عربی و تعليم خط را در مكتب‏های سده فرا‏گرفت. ابتدایی را در دبستان‏های هما و اسلامی زير نظر استاد ابراهيم همايی، برادر علامه جلال‏الدين همايی به پايان رساند. از سال 1328 به انجمن‏های ادبی اصفهان راه يافت و در مكتب صغير اصفهانی به كسب فيض پرداخت.

*سرودن شعر را از کی آغاز کرد؟

از 14 سالگی شعر می‏سرود و تخلص طلایی را برگزید.

*ظاهرا ایشان فعالیت مطبوعاتی هم داشتد؟

بله از سال 1329 همكاری خود را با جرايد و مطبوعات تهران، اصفهان و شهرستان‏ها آغاز كرد. در مجله فكاهی ماه و روزنامه فكاهی-انتقادی چلنگر، روزنامه توفيق و روزنامه نويد اصفهان، اشعار و مطالب خود را انتشار داد.

*این همکاریها برای وی عواقبی هم داشت؟

 بله در دهه 1340 به دليل سرودن اشعار آزادی‏خواهانه و نيز اشعار تند سياسی در قالب فكاهی، توسط ساواك دستگير شد و شش ماه در زندان قزل حصار تهران حبس شد.

*استاد طلایی چند سال عمر کرد و چه سالی درگذشت؟

73 سال، وی در23 فروردین 1381 دارفانی را وداع گفت ودر دامنه كوه سيد‏محمد در جوار آرامگاه برادرش، استاد قيام به خاك سپرده شد.

*روزنامه‏ های استانی پس از درگذشت وی از او یادی نکردند؟

چرا خبر درگذشتش در برخی جراید چاپ شد و تعدادی نیز یادنامه‏ های در خصوص وی چاپ کردند مثلا روزنامه اولیاء اصفهان یادنامه ‏ای ویژه اربعین در گذشت استاد چاپ نمود.

*معمولا مکانی در شهر تولد اینگونه شخصیت ‏ها به نام وی نامگذاری می‏شود، درخصوص ایشان چطور؟

خوشبختانه خیابانی در خمینی ‏شهر منشعب از میدان صهری به سمت غرب به نام او وجود دارد.

*خاطراتی در باره استاد طلایی نقل نشده است؟

چرا کم و بیش افرادی از او خاطراتی نقل کرده‏اند مثلا یکی از دوستانش در اصفهان می‏گفت روزی میهمان پدرمن بود.پدر از او سوال کرد، استاد خربزه میل دارید یا هندوانه، ایشان جواب دادند هر دو‏وانه.

*آثار مکتوبی از وی به جا مانده است؟

استاد طلایی شاعری پر‏کاری بود. به همین دلیل علاوه بر دیوان اشعار، مطالب تحقیقی و مقالات متعددی از جمله در باب گویش ولاتی نگارش کرده است ولی اغلب آنها متاسفانه چاپ نشده است.

برای سنگ قبرم یک جمله طنز در نظر می‌گیرم/ می‌خواهم زنده بمانم!

بی شیله پیله

چگونگی به شهادت رسیدن شهید موسوی به نقل از شاهد صحنه

  • نقل قول: محفل قرآن امیرالمؤمنین ( علیه السلام )

حکایاتی از علامه درچه ای

  • نقل قول: کتاب قصه های خواندی از چهره ای ماندنی

خاطرات رهبری از شهید نواب صفوی

  • نقل قول: پایگاه مجازی شهید آوینی

خاطرات هم محلی ها ازآیت اله اشرفی

  • نقل قول: فرصت آنلاین

خاطراتی از ابراهیم جعفریان و مرتضی واعظی

  • نقل قول: صاحب نیوز

صفحه1 از4

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • دانشنامه
  • خبرنامه
  • درباره ما
  • درباره دانشنامه
  • درباره خبرنامه
  • درباره خمینی شهر
دانشنامه شهرستان خمینی شهر