چاپ

ولادت: 1307
شغل: کشاورز، سرطاق آب
محل سکونت: خمینی‏شهر‏‏، محله اسفریز
تاریخ مصاحبه: تیر 1396
پرسشگر: لیلا پیمانی
مکان مصاحبه: منزل مسکونی راوی
محور‏های گفتگو: پیشینه اسفریز
در انتخاب افراد برای گفتگو در مورد محلات سعی ما بر این است که از افرادی که تمام عمر خود را در محل بوده ‏اند بهره ببریم شما در همین محل اسفریز به دنیا آمده ‏‏اید؟
بله و ساکن‏‏ این‏ محل بوده‏ ام.
سابقه اسفریز به کی بر می‏گردد؟
نام اصلی محل اسبریز بوده و سابقه آن طولانی و به دوران ساسانیان بر می‏گردد، حتی‏‏ اینجا یک راه زیر زمینی به کوه آتشگاه داشته است اما در حمله محمود افغان به اصفهان‏ کل اسفریز حتی قنات آن از بین میرود و منطقه خالی از سکنه می‏شود. ولی مدتی بعد مجددا سکونت در آن شروع می‏شود1.
در دوره جدید سابقه محل به چند سال قبل بر می‏گردد؟
زمین ها‏ی‏‏ اینجا اربابی است. در دوره‏‏ ای‏ امین ‏التجار از مالکین عمده اسفریز تصمیم به استفاده از زمین های کشاورزی محل میگیرد. وی ابتدا قنات اسفریز را باز سازی می‏کند و از هر منطقه‏‏ای‏ مثل محلات سده و دهنو و حتی فریدن چند کشاورز کار بلد می‏آورد. در ابتدا سکونتی آنجا نبوده تا مدتی بعد که سی خانوار اجازه سکونت پیدا می‏کنند. به تدریج بر تعداد ساکنین افزوده می‏شود. ما سه پشت(سه نسل) است که در‏‏این‏ محل ساکن هستیم. خانم سادات و کازرونی‏ ها‏ هم ‏‏اینجا مالک بودند. آنها تو محل هم خانه داشتند و حمام و مسجد محل را ساختند که بعد از انقلاب تخریب و نوسازی شد.
اینجا مکتب خانه و مدرسه ‏‏ای‏ وجود داشته؟
نه و هرکه امکان مالی داشت و می‏خواست بچه ‏‏‏اش‏ به مکتبخانه برود به ورنوسفادران یا خوزان می‏رفته است. اولین کلاس‏های مدرسه در‏‏این‏ محل در دوره سپاه دانش راه افتاد.
روحانی هم نداشتید؟
چرا مرحوم ظهیر میردامادی2 پدر دکتر ریحان و عمویش آقا‏یحیی به مسجد محل می‏آمدند.
ا‏هالی چه مشاغلی داشتند؟
کشاورزی، چوپانی، بوته ‏کنی، آهک‏پزی، آجر‏پزی، خشت‏مالی و تولید گچ. بعضی‏ ها‏ هم از اطراف نجف‏ آباد گلشو3 برای شستن لباس می‏خریدند و در محل و گز ‏و ‏برخوار می‏فروختند.
تریاک هم کشت می‏کردید؟ 
یک مدتی دولت آزاد کرد و خودش هم می‏خرید ما هم کشت می‏کردیم.
غیر از صحرا‏های آبادی، گوسفند‏ها را کجا چرا می‏بردید؟
اطراف چشمه ‏ها‏ی کوه سید‏محمد مثل گنجشکی و چشمه ها‏یی که حالا حسن و حسین می‏گویند.
در دوره‏ ها‏ی گذشته خشکسالی هم گریبان شما راگرفته؟
بله یک دوره چهار ساله داشتیم قبل از انقلاب که آب رودخانه نبود ولی قنات بود و حتی مجبور شدیم از چاه نایب واقع در صحرا دهشنده پشت بیمارستان ‏‏‏اشرفی آب به اسفریز ببریم.
زمانی ‏‏اینجا آجر‏پزی داشته تعداد کوره‏ ها‏ چند تا بود و چند نفر در هر کوره کار می‏ کردند؟
حدود 15 کوره بود. تعداد کارگر در هر مرحله‏‏ ای‏ فرق می‏کرد موقع چیدن 4 نفر، سوزاندن بوته‏ ها‏ 2 نفر و بر داشت 5 نفر بودند.
آجر‏های کوره ‏ها‏ی اسفریز چه شکلی بودند؟
دو نوع بودند یک نوع که به آن آجر قزاقی می‏گفتیم و برای دیوار‏کشی به کار می‏رفت و یکی هم آجر‏هایی که در قالب خشتی ریخته می‏شد و در کوره پخته می‏شد.‏‏ این‏ آجر‏های خشتی برای سنگفرش حیاط ‏ها‏ و تزیین پشت بام‏ ها‏ استفاده می‏شد.
گچ هم تولید می‏شد؟
گچ هم در اسفریز تولید می‏شد. سنگ گچ را از کوه‏ ها‏ی حاجی آباد با الاغ و قاطر می‏آوردند و تحویل کوره ‏دار‏ها میدادند. بعد از ‏‏اینکه سنگ‏ها پخته می‏شد با آسیاب مخصوصی که به آن "آرگاگچی" میگفتند، پودر می‏شد.
کوره ‏ها‏ی آهک، آجر و گچ در اسفریز تا کی فعال بودند؟
زمانی کوره‏ ها‏ زیاد و به 50 عدد رسیدند . وقتی خانه‏ ها‏ زیاد شدند و به حوالی کوره‏ ها‏ رسیدند آلودگی آنها سبب اعتراض ساکنین شد وکارشان به تعطیلی رسید.
اسفریز کدخدا هم داشت ؟
بله و در انتخاب آنها مالکین دخالت داشتند. کدخدا‏ها در واقع نماینده ارباب‏ها بودند. یکبار یکی از سپاه دانشی‏ ها‏ کدخدای محل شد.
برای گرفتن شناسنامه کجا می‏رفتید؟
یک نفر بود تو محل می ‏آمد و برایمان شناسنامه درست می‏کرد.
نصراالله سجلی را می‏گویی؟
نه او از محله ورنوسفادران بود ‏‏اینجا یکی از محل خودمان بود.
از دوران کشف حجاب چیزی به خاطر داری؟
بله مامورین دولت می ‏آمدند به زن ها می‏گفتند چادرشان را بر دارند و هر کس انجام میداد به او یک پالتو میدادند.

پاورقی

1- هسته مقاومت مقابل محمود افغان در کوه سید‏محمد‏‏ مقابل اسفریز بود و مهاجمین در دشت مقابل که اسفریز بخشی از آن بود اردو زده بودند.
2- ظهیر‏میردامادی: سید‏حسین ظهیر‏میردامادی، فرزند حاج‏ میرزا‏علی ‏محمد در سال 1347 وفات یافت. وی امام جماعت مسجد ملا‏محسن خوزان و مسجد جامع خوزان بود. مشهور ترین فرزند وی پروفسور سید‏ریحان ظهیر‏میردامادی فوق تخصص زنان و زایمان و بانی مؤسسه تحقیقاتی، پزشکی و بیمارستان حضرت رسول (ص) خمینی ‏شهر‏‏ و چندین باب مدرسه در محله خوزان است.
3- قبل از رواج شوینده ‏ها‏ی صنعتی در اواخر دهه 1330 که مردم سده به آن (فاو) می‏گفتند از مواد معدنی و گیاهی و صابون‏ های سنتی تولید شده از پیه گوسفند برای شستشوی استفاده می‏شد. افرادی گلشو یا گل رختشویی را از اطراف نجف ‏آباد خریداری و به شهر می‏ آوردند و بار الاغ در کوچه‏ ها‏ می‏گشتند تا به ساکنین بفروشند. در وصف ‏‏این‏ افراد میخواندند: خر و کور و شل / افتا ده ‏اند در پی هم/ می‏روند بیرون شهر/بیارند گل / باهم بشوییم رخت. ماده دیگری که برای شستشو مصرف میشد نوعی گیاه به نام چووه بود.