چاپ
  • برخی منابع به وجود حداقل چهار دژ مستحکم باستانی به نام‏ های مهربین، کهندژ، گاردژ و دیمتری‏دژ در پیشینه آبادیهای ماربین اشاره کرده ‏اند.

    ازبین این چهار دژ، آثار دژ مهرین به شکل قلعه خشتی كهنی در كنار آتشگاه هنوز وجود داد. در دهه 1350 آزمایش کربن توسط دانشگاه رم بر روی مصالح آن قدمتش را بیش از 2500 سال نشان داد.

  • بر خی شواهد وگفته ها نشان می دهد درمنطقه ماربین قلعه های مستحکم و خشتی فراوانی وجود داشته است که برخی سابقه احداث آنها را مربوط به دوران ساسانیان می دانند که در حمله اسکندر تخریب شده و بعدا در دوره های دیگربه ویژه زمان سلجوقیان باز سازی شدند .دکتر سیروس شفقی بنیان گذار دانشکده جغرافیا در دانشگاه اصفهان در کتاب خود بنام «جغرافیای اصفهان»، می نویسد حمله اسکندر به سه دژ، گاردژ، کهندژ و دیمیردژ که در این منطقه واقع شده بودند باعث ویران شدن آنها گردید.بعد از آن این منطقه تا دوران پادشاهی ساسانیان(۲۲۴ میلادی) یعنی تا ۶ قرن بعد به صورت بیابانی بی آب و علف باقی ماند.  این دژها قلب و مرکز محدوده مالکیت بر بخشی از این منطقه محسوب می شده اند. در منطقه ماربین به تدریج با افزایش جمعیت و نیز مهاجرت ها مناطق مسکونی بهم نزدیک و مرز ها از بین رفت تا در نهایت شرایط فعلی را به خود گرفت. مافروخی در « محاسن اصفهان » از دژ ماربین معروف به آتشگاه ( بیت النار )  نام برده و میگوید چشم انداز آن ده فرسنگ در ده فرسنگ همه آب و سبزه و بوستان است . وی از منطقه را با عنوان « بردا و سلاما » یاد میکند . سپس اشاره دارد که دژ ماربین را حاکمی به نام « مهریزدان » که از ملوک الطوایف بود ساخته است . 
  • کهندژ

در میان قلعه ها و دژهای که در منطقه ماربین گفته می شود وجود داشته، کهندژ از معروفیت بیشتری برخورداراست. عده ای قدمت آنرا مربوط به پیش ازاسلام و زمان ساسانیان نسبت می دانند. گفته شده این دژ بنایی نظامی و اداری بوده و محل استقرار جنگاوران، قهرمانان، روحانیون ، پیشه وران و سوارا ن بوده است . یعقوبی یکی از طبقات دوره ساسانی را اسواران دانسته و نوشته است که طبقه مذکور، در ایام صلح مشغول زراعت و اداره امور رعایایی خویش بودند. در بیرون دژ و اطراف آن کشاورزان و دامداران و مردم عادی زندگی می کردند. آنها در زمان جنگ و ناامنی به درون قلعه می رفتند تا هم از حملات مهاجمان در امان باشند و هم به دافعان کمک کنند. دژ دیواری بلند داشته و از سایر نقاط مجزا و توسط راهرویی زیر زمینی به کوه آتشگاه متصل بوده است. کهندژ یک قسمت درونی و هسته مرکزی داشته است . درمیان دیوارهای کهندژ شکاف های برای تیراندازی وجود داشته است.
دژ مذکور مستطیل شکل بوده و با آتشگاه ارتباط نزدیک و مستقیمی داشته است. بدین ترتیب که حکام محلی، معمولا با فرستادن نیرو و تجهیزات از قلعه های خان نشین سده، به نوبه خود با مرکز ولایت در ارتباط بودند. مواقعی که ثبات سیاسی حکومت تغییر می کرد این قلعه ها در صورت توانایی، مستقل عمل می کردند. قلعه کوهی آتشگاه پس از ظهور اسلام و گسترش آن به داخل مرز های ایران، مدتی پناهگاه متعصبین زرتشتی و باطنی شده و گروه های ناراضی از ظلم و ستم حکام و مهاجمان از آن ها استفاده می کردند ساختار این دژ به گونه ای بود که تنها از یک طرف می شد به بالای آن رفت. این منطقه به مرور زمان با گسترش ده و تبدیل روستا به شهر، در مرکز سده قرار گرفت اما امروزه از این دژ چیزی باقی نمانده است و تنها محله ای در خوزان خمینی شهر به نام کهندژ نامیده می شود.
منایع:
شفقی ، سیروس ،جغرافیای اصفهان ، ااصفهان : دانشگاه اصفهان، 1353.
صرامی فروشانی، رسول، سده در گذر زمان (سده اصفهان)، اصفهان، انتشارات پویش اندیشه،1382.