کتاب به سبک تاریخ شفاهی برپایه اظهارات حاج علی و چند نفر از راویان و شاهدان و همراهان وی در 20 گفتار تنظیم و نگارش یافته است.
در روایت اول فخاری خاطرات زندگی مادرش را که حکایت از گوشه هایی از زندگی سخت مردمان و قحطی ها دارد مرور میکند. خواننده در ضمن خواندن این روایت شناختی از اوصاع اسفریز یکی از آبادیهای ماربین پیدا میکند. در گفتار دوم و سوم و چهارم قهرمان کتاب خواننده را با شیرین زبانی همراه خود میکشد تا با خانواده و فراز و نشیب های زندگی و شغل و دغدغه هایش آشنا سازد. روایت های بعدی روشن میسازد که روزها سپری میشود تا به پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی میرسد و استاد علی همچنان روال عادی زندگی خود را طی میکند تا اتفاقات بعدی او را به جبهه میکشد که ادامه آن جانبازی و قطع نخاع است. روایت های این دوران با جذابیت خاصی تعریف شده است که نشان میدهد چگونه قطع نخاع استاد علی شرایط جدید و نا شناخته ای را پیش روی وی میگذارد. در گفتارهای بعدی وی از چگونگی کنار آمدنش با شرایط سخت جانبازی قصه ها نقل میکند و اینکه چگونه به فعالیت در جامعه به جای گوشه نشینی میپردازد. قهرمان داستان نقل میکند که در نهایت با شرایط جدید به تدریج کنار می آید و به فصل جدید یعنی مقاومت و خیراندیشی و سازدگی وارد میشود. حاصل این دوران پربرکت، احداث مجموعه باقرالعلوم، فعال کردن ورزش معلولان و ظهور قهرمانان متعدد در سطح استان و کشور و حتی ملی از خمیتی شهر و ساخت ورزشگاه شهدای اسفریز است که روایت های آن هم از زبان جانیاز دفاع مقدس و هم شاهدان و همراهان وی خواندنی و عبرت آموز است.
کتاب تاریخ شفاهی مردی از اسفریز خواننده را به دنبال خود می کشد تا بفهمد چگونه مردی از اسفریز، بلچرنشین اما راست قامت با همه مشکلات میجنگد و در این راه بسیاری از انسانهای چهارستون درست را پشت سر میگذارد.
گفتنی است کتاب مذکور در هفته کتب و کتابخوانی در سالن بصیرت شهرداری در روز شنبه 26 آبان به همت سازمان فرهنگی اجتماع و ورزشی شهرداری رونمایی شد و صحنه هایی از قدردانی از جانباز قطع نخاعی خیر و پیشران کارهای اجتماعی را به نمایش گذاشت.