چاپ

موجودات وهمی و کاربرد آنها
در فرهنگ های مختلف موجوداتی وهمی با اسامی مختلف کم و بیش وجود دارد، گرچه هر از چند گاهی اسمی عنوان و به تدریج شایع و پر و بال داده می شود. از باب نمونه در قرن گذشته به اسامی آدم خوره و بچه خوره بر می خوریم که مدتی در سبب ترس و وحشت در یک شهر شدند و دو سه دهه بعد در شهر دیگری وجود آنها شایع شد. مثلا آدم خوره در اواخر دهه 1310 در اصفهان مطرح و حتی در روزنامه های محلی اخباری از آن منتشر شد. همین عنوان در اوایل دهه 1350 در همایونشهر(خمینی شهر فعلی) مطرح بود. نام موجودات وهمی از بعضی انسانهای غیر طبیعی، حوادث، داستانها و افسانه های محلی و غیره برگرفته شده است. بنابراین در هر منطقه‏ای به نام هایی برمی‏خوریم که برای ساکنین مناطق دیگر مفهومی ندارد. مشخصات وهمی ها مانند خودشان مبهم و توضیح درستی از آنها داده نمی شود، چون اساسا کسی به شخصه آنرا ندیده است و وجود آنرا نقل قول از دیگران می کند و در ادمه ماجرا هرفرد در انتقال آن به دیگری چیزی بر آن می افزاید و یا کم می کندودر واقع برداشت خود را از موجود وهمی به دیگران انتقال می دهد. به همین سبب اغلب مشخصات ترسناکی برای موجود وهمی خلق می شود. مثلا گفته می شد «آل» جگر بچه را در می آورد و یا «یه سر و دو گوش» نصف شب می آید و کف پاها را آنقدر می لیسد تا آدم غش کند. محل زندگی و اختفای موجود خیالی نیز یک راز و نامشخص است. اساسا محل اختفای آن به زوایای تاریک و مخروب خانه ها و شهرها و نقاط ناشناخته و دور دست از صندوقخانه ها و چاه و کهریزها تا پشت ماه حواله داده می شود. بهرحال باورپذیری عوام از وهمی ها کاربردهایی برای آنها در خانه و اجتماع و طبقات حاکم به وجودآورده است که به فراخور شرایط از آن استفاده می شود و حتی پایش به فضای مجازی مثلا با شخصیتی به نام «ممدقلی» که مجازی در مجازی است کشیده شده است. در این مقال به برخی از شخصیت های وهمی و کاربرد های آن و نمونه های تاریخی از آنها پرداخته می شود.
اسامی برخی از موجودات وهمی در پیشینه خمینی شهر
آدم دوسره: انسان نمایی که دو سر دارد و قادر به کارهای شرارت آمیز است.
آدم خوره: موجود آدم خوار
بچه خوره: موجود بچه خوار
یک سر و دو گوش: موجودی که به سراغ بچه های ناسازگار می رود.
موغولی: موجود شرور در کوچه و بازار، شاید ریشه در مغول داشته باشد
آل و لولو: موجودات ترسناک که جنبه عمومی دارد.
اَمیا یا عمیا: عمویحیی، مردی درشت هیکل و کر و لال با کوله پشتی بزرگی برپشت داشت و پا برهنه و چماق در دست که در کوچه ها می گشت و گدایی می کرد.
گوژمال: گوشمال، موجودی که از جای ناشناس برای تنبیه بچه ها میآید.
جماله و سد صبوری: دو فرد واقعی با سر و وضع ناجور
کاربرد موجودات وهمی
1- ترساندن بچه ها
استفاده از موجوداتی ترسناک که به نام های خاصی خوانده می شدند برای ترساندن و مهار کودکان وقتی مادر با چند فرزند و کارهای متعدد از ساکت کردنشان عاجز می شد در گذشته مرسوم بود. بنابراین سایه ترس این موجودات موهوم همواره بر سر کودکان بود و با مواجه با هر چیز و یا احیانا موجود نا متعارفی یکی از آنها برایش تداعی می شد.
2- ایجاد رعب و وحشت در جامعه هدف:

نمونه تاریخی از رعب و وحشت منطقه
اوایل دهه 1350 که نام شهر همایونشهر بود شایعه عجیبی دهان به دهان چرخید و همه شهر را فراگرفت. شایع شده بود حیوانی در شهر پیدا شده که غذایش «آدم» است. این موجود خطرناک کم کم میان مردم به «آدم خوره» و گاه «بچه خوره» معروف شد. خبر وجود این حیوان خطرناک و عجیب و غریب که می گفتند به آدم ها حمله می کند هر روز گسترده تر می شد و افراد جدیدی ادعا می کردند که یا حیوان را دیده و یا به آنها حمله کرده است و جالب اینکه هرکس مشخصات خاصی برای آدم خوره مطرح می کرد.
تکرار این داستان ها و نقل قول ها سبب شده بود تا عده زیادی باورکنند که این موجود در شهر وجود دارد. به گونه ای که هرکس سعی می کرد در برخورد با دیگران خبرهای جدیدی از آدم خوره کسب و یا نقل کند. این شایعه به قدری میان مردم گسترش یافت و پذیرفته شد که یا باید آدمخوره را دیده باشی و یا مورد حمله اش قرار گرفته باشی و اگر از آن اطلاع نداشتی مانند این بود که در این دوره و زمانه از دنیای اینترنت بی خبر باشی.
از طرف دیگر بسط و گسترش شایعه مذکور سبب شده بود که خیال بافی ها و توهمات و لاف زنی های جالبی به وجود آید که همگی حاکی از رو در رویی قهرمانانه گوینده با آدم خوره و توصیف مشخصات خیالی آن بود. شنوندگان این اخبار خیالی هم مجددا آن را برای اولین کسی که می دیدند البته با آب و تاب بیشتری تعریف می کردند و شایعه با سرعت فوق العاده ای جریان می یافت.
تکرار دایم دیده شدن این موجود مخوف و حمله ور شدن آن به انسان ها چنان ترسی در برخی افراد ایجاد کرده بود که اگر در مکان خلوتی با کسی به طور ناگهانی روبرو می شدند پا به فرار می گذاشتند. بسیاری افراد شب ها هنگام خواب وسیله ای برای دفاع از خود بالای سرشان می گذاشتند. حتی یکی از همشهری ها که شب ها با برادر کوچکتر خود در یک اطاق می خوابید، برادر بیچاره اش را که برای خوردن آب از اتاق بیرون می رفت با آدم خوره اشتباه گرفته و به او هجوم برده و هر چه دم دستش بود به سوی او پرتاب کرده بود.
این شایعات سبب شد که شکارچیان شهر به غیرتشان بر بخورد و تفنگ های قدیمی خود را از توی صندوق خانه ها و تاپوها بیرون بیاورند و در کوه ها، غارها، قنوات، باغات و کهریزها به دنبال آدم خوره بگردند تا با از پا درآوردنش مدال قهرمانی بر گردن بیاویزند. به همین دلیل شایعات و نقل های ضد و نقیضی منتشر می شد و هر از چند گاهی اسم فردی بر سر زبان ها می افتاد که فلانی آدم خوره را کشته و یا زخمی کرده است اما ساعتی بعد دوباره خبرهایی از رویت آدم خوره اضطراب و نگرانی را به دل های مردم باز می گرداند اگرچه در هیچ زمانی نه آدم خوره ای رویت شد و نه آدم هایی که خوراک او شده بودند و سال ها بعد معلوم شد که این شایعه با اهداف سیاسی تولید شده است.