جمعه, 24 اسفند 1403 Friday 14 March 2025 00:00

دانشنامه شهرستان خمینی شهر

شب چهار شنبه آخر سال در یک بلونی(ظرفی سفالی استوانه ای شکل ) اشیائی مثل دگمه، سنجاق، کُوجی، گیرسر، بابا قوری، شانه چوبی کوچک و مهرها و سکه های مختلف به نام افراد انداخته می‏شد .آنگاه روی دهانه بلونی سینی، صابون، کیسه حنا، نقل و سورمه دان گذاشته می شد. بعد از آن دختر کوچکی کوزه را در تنور می گذاشت. روز بعد افراد دور هم جمع می شدند و بلونی از تنور خارج می‏شد. شعری خوانده می شد و کودکی یکی از اشیاء را از بلونی که روی ان پوشیده بود در می آورد، شعر خوانده شده فال صاحب نشانه بود. در محله ورنوسفادران خمینی شهر این اشعار معمولا به زبان ولاتی بود.

برخی از اشعار:

دختر همسایه مرا پند داده / از موی سرش کنده کمربند داده
به معنی بچه دار شدن
قل هو ا... و رجاء/ نام بزرگت همه جا
ما را از این غم فرجا / نام بزرگت همه جا
نشانه نجات از گرفتاری
سرکوه بلند نی می زنم نی / شتر گم کرده ام هی می زنم هی
شتر گم کرده ام با بار کاشی/ جوان گم کرده ام شاید تو باشی
نشانه ازدواج کردن
خدا خدا چه سازم / فکرت سر زبانم
نادعلی بخوانم/ شاید که در نمانم
نشانه توکل به خدا کردن
تو برو با خدا سودا کن/ ترک دیار، زیارت مولا کن
نشانه زیارت رفتن
امیر المومنین ای شاه مردان / دل ناشاد ما را شاد گردان

گفتگو با مرحوم محترم قاسمی

inner